نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

سریال آمریکایی "سقوط آسمانها" و آنچه سریالهای ایرانی ندارند

موجوادت ناشناخته فضایی به زمین آمده اند، آنها ابتدا اعلام می کنند که به دنبال صدمه زدن به مردم زمین نیستند، اما پس از مدت کوتاهی به شهرهای بزرگ حمله می کنند و می توانند در مدت کوتاهی همه ارتش های بزرگ انسانی را نابود کنند در این میان گروه های کوچکی از مردم که شامل زن ها و بچه ها و عده ای از نظامیان و غیرنظامیان مسلح می شود گروه های مقاومتی تشکیل می دهند تا در برابر این مهاجمین که انسان ها آن ها را " اسکیتر" می نامند از خود دفاع کنند.

قهرمان این سریال یک پروفسور تاریخ است که حالا و در یکی از این گروه های مقاومت که در بوستون حضور دارند معاون فرمانده است او سه پسر دارد که بزرگ ترین شان تنها 16 سال سن داشته و همراه پدر اسلحه به دست گرفته و با دشمن مهاجم می جنگد و پسر دومش نیز مانند بسیاری دیگر از نوجوان ها به اسارت اسکیتر ها در آمده و توسط جسم کنترل کننده ای که در ناحیه ی ستون مهره ها قرار می گیرد تحت تسخیر آنها است. پسر سوم نیز کم سن و سال است و با باقی غیر نظامیان و زن ها و بچه ها زندگی می کند. همسر پرفسور نیر در درگیری های اولیه جان خود را از دست داده است.


داستان فصل اول این سریال داستان جدال تام- یعنی همان پرفسور تاریخ- با دشمن و شرایط بوجود آمده برای نجات فرزندش از دست دشمن و حفظ جان مردم است.
 سریال سقوط آسمان ها یکی از دیگر از سریال های آمریکایی است که اخیرا فصل اول آن با ده اپیزود،از شبکه "TNT" این کشور پخش شده است. سقوط آسمان ها مجموعه ای علمی تخیلی است و توسط"رابرت رودات" کارگردانی شده است و البته تهیه کننده آن، تهیه کننده و کارگردان نام آشنای سینمای آمریکا" استیون اسپیلبرگ" است.
وب سایت های سینمایی این سریال را در دسته "علمی تخیلی" و درام طبقه بندی کرده اند. چرا که این سریال توانسته است هم زمان ویژگی های هر دو ژانر به نمایش بگذارد.اما از جهت محتوایی این سریال حرفهای دیگری نیز برای گفتن دارد که جای دارد با کمی تامل بیشتر به آن نگریست.

سریال علمی تخیلی با پیامهای تاریخی، وطن پرستی و خانوادگی
سریال سقوط آسمان ها شاید از جهت فنی و تولیدش خصوصیات چشمگیری با نمونه های دیگر هم سنگ خود نداشته باشد و شاید جلوه های ویژه ای که گاه در این نوع سریال ها مورد توجه قرار می گیرد از تکنیکی معمول و روتین برای چنین آثاری پیروی کرده است، اما با وجود دارا بودن فیلمنامه ای ساده و قصه ای نه چندان بدیع ظرافت هایی را در فیلم نامه رعایت کرده است که جای بحث دارد.
سقوط آسمان ها درنگاه اول باید مملو از صحنه های جنگ و گریز و دارای محوریتی مبتنی بر هیجان های اکشن باشد، اگر چه صحنه های جنگ گریز در آن کم نیستند و ویژگی اکش حفظ شده است، اما مساله این است محور داستان بر این ویژگی استوار نشده، فیلم به میزان بسیار زیادی انسانی است. به روابط خانوادگی می پردازد و حتی در برخی نما ها ویژگی آموزشی برای خانواده های آمریکایی دارد، در حالی که تقریبا می توان گفت فیلم چنین ادعایی را در هیچ کدام از بخش هایش مطرح نکرده و گرفتار شعار نشده است.
سقوط آسمان ها از سوی دیگر دارای عمق تاریخی نیز هست. در بیشتر اپیزود ها تام به عنوان استاد تاریخ حوادث و مشکلاتی را که برای دوستانش پیش می آید را با وقایع تاریخی گره می زند، یک بار یک درگیری با فضایی ها را با یکی از نبردهای استقلال آمریکا مقایسه می کند و بار دیگر یک جنگ دیگر را با نبرهای جنگ جهانی دوم و رویارویی با نیروهای هیتلر؛ البته این پیام های تاریخی به اندازه است و هیچگاه از اعتدال خارج نمی شود، با این حال همه این پیام ها در یک اثر تلویزیونی در ژانر علمی تخیلی انتقال می یابد.

سریال سازی ما، سریال سازی آنها

یکی، دو روز پیش و درست در زمانی که حجم انتقادات از سریال های مناسبتی صدا و سیما بالا گرفته بود، روابط عمومی سیما مطلبی را آماده کرد و به رسانه ها فرستاد که در آن سی چهل بند پشت سر هم آمده بود و به عنوان پیام های سریال های مناسبتی امسال در ماه مبارک معرفی شده بودند. این حرکت البته در نوع خود بی نظیر است چرا که هیچ شبکه تلویزیونی پیام های سریال هایش را به صورت جداگانه به مخاطبانش نمی خوراند و اساسا پیامی شنیدنی است که نتوان آن را به سادگی در اثر تشخیص داد بلکه تنها باید آن را در تار و پود اثر هنری حس کرد. با این همه بد نیست مقایسه ای میان صنعت سریال سازی در ایران و ذیل سازمان صدا وسیما جمهوری اسلامی که با شعار حمایت و صیانت از نظام و انقلاب بودجه های رسانه ملی را مورد استفاده قرار می دهد با تولیدات یک رسانه کاملا خصوصی مانند شبکه های کابلی آمریکایی داشته باشیم. به راستی چگونه است که یک چنین شبکه ای می توان چنان سریال متعهدی به آرمان ها و زندگی آمریکایی بسازد و دیگری تولیداتش بیشتر در جهت تمسخر فرهنگ خودی و تبلیغ بد یا بهتر بگوییم ضد تبلیغ باشد.

سریال سازی یا آگهی های داراماتیزه شده

عموم سریال های ساخته شده در نظام سریال سازی رسانه ملی بر اساس یک هدف گذاری مشخص و با محور بودن یک شعار- دقت بفرمایید دقیقا یک شعار و نه هدف و چشم انداز- طراحی می شوند و می کوشند به هر ضرب و زور ممکن این شعار را به مخاطب حقنه کنند.
شاید بهتر این باشد که بگوییم که به جای سریال سازی و درام سازی در شبکه های سیما نوعی آگهی سازی در جریان است که برای تبلیغات یک چیز یک آگهی چند قسمتی و دارای داستان ساخته می شود و شعار مورد نظر قرار است تبلیغ شود در بدنه آن گنجانده می شود و هر از چند و یا در بخش نتیجه گیری داستان شعار مورد نظر از بدنه درام بیرون زده و فریاد می شود و در نتیجه مخاطب به راه راست هدایت می شود.

کارگردانی مهم تر است یا شناخت مدیر

متاسفانه در سیستم های برنامه سازی در سازمان عریض و طویل صدا و سیما بیش از آنکه توانایی سریال سازی اهمیت داشته باشد توانایی توجیه مدیران رسانه ای اهمیت پیدا کرده و می کند. عدم آشنایی مدیران رسانه ملی با ویژگی های یک اثر مطلوب نمایشی و آشنایی برخی سریال ساز ها و سازندگان فیلم های تلویزیونی با مزاج چنین مدیرانی سبب شده است تا مخاطب در رده آخر اهمیت قرار گیرد. از یک سو قرار داد با مدیر مورد نظر با موفقیت بسته می شود و از آن سو مانند همیشه یک داستان تکراری خانوادگی یا حداکثر جنایی با استخوان بندی فیلم فارسی و با شعارهای گل درشتی که هر مدیر رسانه ای را مجذوب خود کند فرآیند تولید تا عرضه نظام سریال سازی را در رسانه ملی تشکیل می دهد؛ باقی ماجرا هم به عهده خود رسانه ملی است. چرا که بعد از ارائه چک تسویه حساب حالا این رسانه ملی و مدیران آن هستند که باید از این محصول خود دفاع کنند؛ چه اگر در این زمینه کوتاهی شود قطعا اتهام حیف و میل بیت المال بر آنها چسبیدنی خواهد بود.

برخی سریال های آمریکایی از سریال های ایرانی کم خطر ترند

متاسفانه وضعیت به صورتی است که گاه می توان گفت پیام های اخلاقی برخی فیلم و سریال های آمریکایی، فارغ از اثرات استراتژیک شان، بیش از سریال ها- اگر بشود برخی آثار رسانه ملی را حتی سریال نامید- و تولیدات رسانه ملی است. بد نیست که مدیران رسانه ای فارغ از اینکه این آثار را چه کشوری تولید کرده از جهت محتوایی و نیز فنی برخی از این مجموعه ها را مرور کنند شاید مزاج این مدیران اندکی تغییر کرده و دیگر هدف سهل الوصولی برای دلال های برنامه سازی در رسانه ملی نباشند.

گروه فرهنگی مشرق


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد