نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نژادپرستی یهود از منظر قرآن کریم (1)

از تاریخ زندگى یهود- علاوه بر آیات مختلف ~قرآن مجید=قرآن=10564~- چنین بر مى آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانیتند، بهشت به خاطر آنها آفریده شده!، و آتش جهنم با آنها چندان کارى ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاص او هستند، و خلاصه آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند! این خود خواهى ابلهانه در آیات مختلفى از قرآن که سخن از یهود مى گوید منعکس است. یهود خود را امتى برگزیده، و به اصطلاح تافته اى جدا بافته مى دانستند، حتى گاهى ادعا مى کردند که پسران خدا هستند! و گاه خود را دوستان خاص خداوند قلمداد مى کردند، چنان که در آیه 18 سوره مائده آمده است: « و قالت الیهود و النصارى نحن أبناء الله و أحباؤه» ترجمه: یهود و نصارا گفتند ما پسران خدا و دوستان خاص او هستیم". (هر چند منظورشان فرزندان مجازى باشد). و در آیه 111 سوره بقره مى خوانیم: «و قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هودا أو نصارى» ترجمه :آنها گفتند کسى در بهشت داخل نمى شود مگر اینکه یهودى یا نصرانى باشد. و در آیه 80 سوره بقره مى خوانیم:« و قالوا لن تمسنا النار إلا أیاما معدودة» ترجمه: آتش دوزخ جز چند روزى به ما اصابت نخواهد کرد. این پندارهاى موهوم از یک سو آنها را به ظلم و جنایت و گناه و طغیان دعوت مى کرد، و از سوى دیگر به کبر و خودپسندى و خود برتربینى.


به هر حال نژادپرستى یهود از منظر قرآن کریم تحت عناوین زیر قابل بررسی است:

الف ـ یهود فرزندان و دوستان خاص خداوند:
قرآن در مقابل این بلندپروازیهاى بى دلیل، آن هم از ناحیه گروهى که حامل کتاب الهى بودند اما عامل به آن نبودند، مى گوید: «قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین» (جمعه: 6) ترجمه: بگو: اى یهودیان، اگر گمان مى کنید که (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید، اگر راست مى گویید (تا به لقاى محبوبتان برسید. ) چرا که دوست همیشه مشتاق لقاى دوست است، و مى دانیم که لقاى معنوى پروردگار در قیامت رخ مى دهد هنگامى که حجابهاى عالم دنیا کنار رفت، و غبارهاى شهوات و هوسها فرو نشست، پرده ها برداشته مى شود، و انسان با چشم دل جمال دل آراى محبوب را مى بیند، و بر بساط قربش گام مى نهد، و به مصداق" فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر" به حریم دوست راه مى یابد. اگر شما راست مى گوئید و دوست خاص او هستید پس چرا این قدر به زندگى دنیا چسبیده اید؟! چرا این قدر از مرگ وحشت دارید؟ این دلیل بر این است که شما در این ادعاى خود صادق نیستید. خداوند متعال این ادعاى دروغین آنان را رد مى کند و مى گوید: همین که شما این قدر از مرگ وحشت دارید، دلیل بر آن است که در این ادعاى خود صادق نیستید. قرآن همین معنى را به تعبیر دیگرى در سوره بقره آیه 96 بازگو کرده است مى گوید: « و لتجدنهم أحرص الناس على حیاة و من الذین أشرکوا یود أحدهم لو یعمر ألف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن یعمر و الله بصیر بما یعملون » ترجمه: آنها را حریصترین مردم بر زندگى این دنیا مى یابى، حتى حریصتر از مشرکان، تا آنجا که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند، در حالى که این عمر طولانى او را از عذاب الهى باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.
* دیدگاه علامه طباطبایی علامه طباطبایی در مورد آیه مورد استناد می فرماید: در این آیه شریفه علیه یهود استدلال شده، استدلالى که دروغگویى یهود را در ادعایش که مى گوید" ما اولیاى خداییم و دوستان و پسران او هستیم" کاملا آشکار مى کند، و خداى تعالى ادعاهاى آنان را در قرآن حکایت کرده، مى فرماید" و قالت الیهود و النصارى نحن أبناء الله و أحباؤه" ترجمه: یهود و نصارى گفتند: ما فرزندان و دوستان خدا هستیم (سوره مائده، آیه 18) و نیز مى فرماید:« قل إن کانت لکم الدار الآخرة عند الله خالصة من دون الناس» ترجمه: و بگو اگر سراى دیگر در نزد خدا مخصوص شما است نه سایر مردم (پس آرزوى مرگ کنید)(سوره بقره، آیه 94) و نیز فرموده:" و قالوا لن یدخل الجنة إلا من کان هودا" ترجمه: آنها گفتند هیچ کس داخل بهشت نمى شود جز یهود و (نصارى) (سوره بقره، آیه 111) که در آیه اولى خود را پسران و دوستان خدا، و در دومى مالکین منحصر خانه آخرت، و در سومى دارندگان حق ورود به بهشت معرفى کرده اند. و حاصل معناى آیه این است که: یهودیان را مخاطب قرار بده، و به ایشان بگو: اى کسانى که کیش یهودى گرى را به خود بسته اید، اگر معتقدید که تنها شما اولیاى خدایید، و نه هیچ کس دیگر، و اگر در این اعتقادتان راست مى گویید، آرزوى مرگ کنید، و خریدار آن باشید، براى اینکه ولى خدا و دوست او باید دوستدار لقاى او باشد، شما که یقین دارید دوست خدایید، و بهشت تنها از آن شما است، و هیچ چیزى میان شما و بهشت و خدا حائل نمى شود مگر مردن، باید مردن را دوست بدارید، و با از بین رفتن این یک حائل به دیدار دوست برسید، و در مهمانسراى او پذیرایى شوید، و از دار دنیاى پست که به جز هم و غم و محنت و مصیبت چیزى در آن نیست آسوده گردید. بعضى از مفسرین گفته اند: اینکه کلمه" أولیاء" را اضافه به" الله" نکرد، و نفرمود:" اولیاء الله" بلکه فرمود:" اولیاء لله" براى اشاره به این است که ادعاى یهود خالى از حقیقت است. «مهم تر این که یهود آیین خویش را تنها آیین حق دانسته و دیگران را پیروان خدایان دروغین و محکوم به نابودى و فنا مى دانسته اند و حتى حاضر به انعقاد پیمان با مخالفان خود نبوده اند. از این جهت، کم ترین لطف و ترحمى نسبت به آنان توصیه نشده و در مواقع جنگ، کم ترین حقوقى براى آنان قایل نبوده اند». قرآن کریم در آیه اى دیگر، از زبان یهود و نصارا چنین مى گوید: یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم. بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات مى کند؟! بلکه شما هم بشرى هستید از مخلوقاتى که آفریده; هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، مى بخشد و هر که را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات مى کند. (مائده: 18).

* دیدگاه روایات اسلامى
در روایات اسلامى نیز در حدیثى از ابن عباس مى خوانیم: پیغمبر صلی الله علیه و آله جمعى از یهود را به دین اسلام دعوت کردند و آن ها را از مجازات خدا بیم دادند. گفتند: چگونه ما را ازکیفر خدا مى ترسانى، در حالى که فرزندان خدا و دوستان اوهستیم؟همچنین در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث، حدیثى شبیه حدیث مزبور نقل شده است که جمعى از یهود در برابر تهدید پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مجازات الهى گفتند: ما را تهدید مکن; ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم. اگر خشم بر ما کند همانند خشمى است که انسان نسبت به فرزند خود دارد; یعنى به زودى این خشم فرو مى نشیند!»
با توجه به آیه شریفه، تنها یهود ادعاى دوستى و فرزندى خدا را نمى نمودند، بلکه مسیحیان نیز در این عقیده با یهود شریکند. شک نیست که آن ها خود را حقیقتا فرزند خدا نمى دانستند، آنان تنها ~حضرت عیسى علیه السلام~ را فرزند حقیقى خدا مى دانند و به آن تصریح دارند. ولى منظورشان از انتخاب این نام و عنوان براى خود، این بود که بگویند رابطه خاصى با خدا دارند و گویا هر که در نژاد آن ها و یا جزو جمعیت آن ها مى شد بدون این که اعمال صالحى داشته باشد، از دوستان و گروه فرزندان خدا مى گردید!
* بهترین امت از نظر قرآن کریمقرآن کریم با تمام این امتیازات موهوم مبارزه مى کند و امتیاز هر کس را تنها در ایمان و عمل صالح و پرهیزگارى او مى شمارد. از این رو، در این آیه، براى ابطال این ادعا چنین مى گوید: «قل فلم یعذبکم بذنوبکم». این مجازات نشانه بى اساس بودن ادعاى آن هاست. جوزف گئر از این که دین یهود در مقایسه با دیگر ادیان جهان داراى پیروان کم ترى است، اظهار شگفتى مى کند، با وجود آن که، دین یهود یک آیین جهانى بوده است. دلیل این موضوع همان امتیازات ویژه اى است که این گروه براى خود قایلند. وى مى گوید: «شگفت آن که این مذهب توحیدى و آیین جهانى به علت حوادث تاریخى، به یک قوم خاص منحصر گردید; زیرا با سرنوشت این قوم مخلوط و مربوط شد، وگرنه مى بایستى مقبول بسیارى از اقوام مى گردید». در منطق اسلام، تمام ملت ها در پیشگاه پروردگار برابر و یکسانند و هیچ کس بر دیگرى برترى ندارد، مگر به تقوا; «ان أکرمکم عندالله أتقیکم» (حجرات: 13). قرآن مجید بهترین ملت را این گونه معرفى مى نماید: شما بهترین امتى بودید که به سود انسان ها خارج شده اید; امر به معروف و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب (به چنین برنامه و آیین درخشانى) ایمان آورند، براى آنان بهتر است، (ولى تنها) عده کمى از آن ها با ایمانند و بیش تر آن ها فاسقند (آل عمران: 110). «بهترین امت» از نظر قرآن کریم، کسانى هستند که «امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و به خدا ایمان دارند. » و این خود مى رساندکه اصلاح جوامع،چه دربعدداخلى و چه در بعد بین المللى، بدون ایمان و دعوت به حق و مبارزه با فساد ممکن نیست.

ب ـ یهود; ملت برگزیده:
یکى از دلایل خودخواهى ملت یهود و اعتقاد آنان به برترى این است که آنان خود را تافته اى جدابافته مى دانند ومعتقدند که گنه کاران ملت یهود، فقط چند روز مجازات خواهند شد و سپس بهشت الهى تاابد در اختیار آنان خواهد بود. این امتیازطلبى با هیچ منطقى سازگار نیست; زیرا هیچ تفاوتى در میان انسان ها از نظر کیفر و پاداش اعمال در پیشگاه خدا وجود ندارد. قرآن کریم به یکى از گفته هاى بى اساس یهود که آنان را به خود مغرور ساخته و سرچشمه قسمتى از انحرافات آن ها شده است، اشاره کرده، مى فرماید: « و قالوا لن تمسنا النار إلا أیاما معدودة قل أ تخذتم عند الله عهدا فلن یخلف الله عهده أم تقولون على الله ما لا تعلمون » ترجمه: و گفتند: هرگز آتش دوزخ جز چند روزى به ما نخواهد رسید. بگو: آیا پیمانى از خدا گرفته اید ـ پس خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمى ورزد ـ یا چیزى را که نمى دانید به خدا نسبت مى دهید؟ (بقره: 80) اعتقاد به برترى نژادى ملت یهود، و اینکه آنها تافته اى جدا بافته اند، و گنهکارانشان فقط چند روزى کیفر و مجازات مى بینند، سپس بهشت الهى براى ابد در اختیار آنان است، یکى از دلائل روشن خود خواهى و خود پرستى این جمعیت است.
این امتیازطلبى با هیچ منطقى سازگار نیست زیرا هیچگونه تفاوتى در میان انسانها از نظر کیفر و پاداش اعمال در پیشگاه خدا وجود ندارد. مگر یهود چه کرده بودند که مى بایست تبصره اى به سود آن ها بر قانون کلى مجازات زده شود؟ به هر حال، آیه فوق با یک بیان منطقى، این پندار غلط را ابطال مى کند و مى گوید: این گفتار شما از دوحال خارج نیست: یاباید عهد و پیمان خاصى از خدا در این زمینه گرفته باشید ـ که نگرفته اید ـ و یا دروغ و تهمت به خدامى بندید! از آیات مورد بحث استفاده مى شود که روح تبعیض نژادى یهود، که امروز نیز در دنیا سرچشمه بدبختى هاى فراوان شده، از آن زمان در یهود بوده است و امتیازات موهومى براى نژاد بنى اسرائیل قایل بوده اند. متأسفانه بعد از گذشتن هزاران سال هم آن روحیه بر آن ها حاکم است و در واقع، پیدایش کشور غاصب اسرائیل نیز همین روح نژادپرستى است. آن ها نه فقط در این دنیا براى خود برترى قایل هستند، بلکه معتقدند که این امتیاز نژادى در آخرت نیز به کمک آن ها مى شتابد و گنه کارانشان بر خلاف افراد دیگر، تنها مجازات کوتاه مدت و خفیفى خواهند دید و همین پندارهاى غلط، آن ها را آلوده انواع جنایات و بدبختى ها و سیه روزى ها کرده است».
* دیدگاه تفسیر مجمع البیان و تفاسیر دیگر در تفسیر مجمع البیان و تفاسیر دیگر، آمده است که مسلمانان و اهل کتاب، هر کدام بر دیگرى افتخار مى کردند. اهل کتاب مى گفتند: «پیامبر ما پیش از پیامبر شما بوده و کتاب ما از کتاب شما سابقه دارتر است. » مسلمانان هم مى گفتند: «پیامبر ما خاتم پیامبران و کتابش آخرین و کامل ترین کتب آسمانى است. بنابراین، بر شما امتیاز داریم. » طبق روایت دیگرى، یهود مى گفتند: «ما ملت برگزیده ایم و آتش دوزخ جز روزهاى معدودى به ما نخواهد رسید. » و مسلمانان مى گفتند: «ما بهترین امت ها هستیم; زیرا خداوند درباره ما گفته است: "کنتم خیر امة" ما بهترین امت هستید ( آل عمران، 110). در بطلان ادعاهاى مزبور، آیه ذیل نازل گردید: « لیس بأمانیکم و لا أمانى أهل الکتاب من یعمل سوءا یجز به و لا یجد له من دون الله ولیا و لا نصیرا» ترجمه: (فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست; هر کس بد کند کیفر داده مى شود و کسى را جز خدا ولى و یاور خود نخواهد یافت. (نساء: 123). همین ادعا ـ یعنى نبود عذاب براى قوم یهود ـ در کتاب تورات مشاهده مى شود: «خداوند، رحمان و کریم است، دیر غضب و بسیار رحیم، تا به ابد محاکمه نخواهد نمود و خشم راهمیشه نگاه نخواهد داشت، با ما موافق گناهان عمل ننموده و به ما به حسب خطایاى ما جزا نداده است; زیرا آن قدر که آسمان از زمین بلندتر است، به همان قدر رحمت او بر ترسندگانش عظیم است. به اندازه مشرق از مغرب دور است و به همان اندازه گناهان ما را دور کرده است. چنان که پدر بر فرزندان خود رؤوف است، همچنان خداوند بر ترسندگان خود رأفت مى نماید; زیرا جبلت ما را مى داند و یاد مى دارد که ما خاک هستیم». همچنین در بخشى از تورات آمده است: «ارتداد ایشان (بنى اسرائیل) را شفا داده، ایشان را مجانا دوست خواهم داشت; زیرا خشم من از ایشان برگشته است. براى اسرائیل مثل شبنم خواهم بود و او مانند سوسن ها، گل خواهد کرد و مثل لبنان ریشه هاى خود را خواهد دوانید، شاخه هایش منتشر شده زیبایى او مثل درخت زیتون و عطرش مانند لبنان خواهد بود. آنانى که زیر سایه اش ساکن مى باشند مثل گندم زیست خواهند کرد و مانند موها گل خواهند آورد».

 

http://www.tahoordanesh.com


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد