ظهور منجی و سفر به سرزمین موعود خرافه دیگری که صهیونیستها آن را در قالب سینمایی مصادره به مطلوب کردهاند، مسأله «ظهور ناجی» و «سفر به سرزمین موعود» است. اما ناجی این قبیل فیلمها نه آن منجی است که بشریت در انتظار اوست. صهیونیستها در سیری تاریخی، نخستین ناجی خود را «داود نبی»علیه السلام میدانند
ظهور منجی و سفر به سرزمین موعود
خرافه دیگری که صهیونیستها آن را در قالب سینمایی مصادره به مطلوب کردهاند، مسأله «ظهور ناجی» و «سفر به سرزمین موعود» است. اما ناجی این قبیل فیلمها نه آن منجی است که بشریت در انتظار اوست. صهیونیستها در سیری تاریخی، نخستین ناجی خود را «داود نبی»علیه السلام میدانند که به زعم ایشان پهلوان اسطورهای قوم یهود است و هم اوست که عشیره بنیاسراییل را از ستم جالوت سنگدل میرهاند.
به همین دلیل نیز ستاره شش پر منتسب به او را به عنوان علامت مقدس و سمبل خویش برگزیدهاند. دومین ناجی قوم یهود «موسای نبی»علیه السلام است که احکام ده گانه شریعت یهود را از جانب خدا برای قوم بنیاسراییل آورده و آنها را از رنج بردگی فرعون نجات داده است. ارادت صهیونیستها به انبیای بنی اسرائیل علیهم السلام نه به خاطر مقام نبوت، که به دلیل احراز مقام منجی و یا پادشاهی بر «قوم بنیاسراییل» است. لذا ازایشان نیز با رویکردی نژادپرستانه یاد میکنند…
از نظر صهیونیستها، یهودیان پیش از آنکه پیروان یک آیین الهی تلقی شوند، یک اَبرنژادند و به همین دلیل نیز در مواقع عسرت و سختی، ناجی دیگری از میان آنها ظهور میکند و ایشان را به «سرزمین موعود» میبرد. از آنجا که فرزند اولین ناجی قوم یهود (سلیمان فرزند داود نبی علیهما السلام) تمام دنیا را به تسخیر خود درآورد، صهیونیسم بینالملل نیز فرمانروایی بر ملک سلیمان را حق طبیعی خود میداند و به همین دلیل هم داعیه سلطنت بر تمامی دنیا را دارد در صورتی که حکومت حضرت یک حاکمیت الهی بود و اینان دنبال حکومتی دنیوی و طاغوتی هستند.
لذا افسانه «نیل تا فرات» تنها مقدمهای بر نقشههای جهانی صهیونیسم و قوم یهود است. موسی علیهالسلام نیز (به عنوان دومین ناجی)، قوم بنیاسراییل را از ستم فرعون رهایی بخشید و از دریا عبور کرد. از آن تاریخ، یهود در انتظار سومین ناجی خویش است که معتقدند بعد از جنگ بزرگ آخرالزمان سومین نجات بخش (مسیح) ظهور خواهد کرد و پادشاهی یهود را بر فلسطین کامل می کند و بهشت زمینی را ایجاد می کند.
البته از آن تاریخ تا امروز منجیان کوچکتری نیز ظهور کردهاند. مثلاً ویل دورانت در مجموعه «تاریخ تمدن»: «کریستف کلمب» را یک یهودی پرتغالیالاصل (۶۰) میداند که] ظاهرا[ به منظور کاستن از مصایب یهودیان در اروپای قرن پانزدهم، سفری مقدس را در جستجوی ارض موعود آغاز کرد و در نهایت به آمریکا رسید و به اصطلاح کاشف آمریکا است! به همین دلیل صهیونیستها آمریکا را سرزمین موعود خود میدانند و شهر نیویورک نیز از دیرباز به عنوان پایتخت صهیونیسم بینالملل شناخته شده است. اما آیا به راستی چنین است؟
آمریکائی که قبلا نقشه آن در آسیای صغیر یعنی در مرکز تمدن اسلامی در دوره جنگهای صلیبی توسط مسلمانان ترسیم شده بود (۶۱) و کلمب بعد ازفتح آندلس با دزدیدن نقشه مسلمانان و با همکاری دربار اسپانیا به سمت آمریکا حرکت کرد. (۶۲) به عقیده استاد «جلال الدین همایی» ، «ابوریحان بیرونی» چند قرن قبل از کلمب نقشه ای از راه رسیدن به این قاره تهیه کرده بود. (۶۳) در صورتی که طوری از کشف (!) آمریکا توسط کریستف کلمب تبلیغ می شود که انگار انسانهای متمدنی که آنجا بودند و قبل از ورود غاصبانه جناب کلمب در آنجا زندگی می کردند و دارای تمدنی پیشرفته چون «مایاها» بودند (که ساختمانها و جاده های پیشرفته ای حتی در منماطق صعب العبور کوهستانی ، آن هم حدود ۵۰۰ سال پیش می ساختند) ، اصلا انسان نبودند و حضرت کلمب باید رفته و بر وجود آنها مهر تأیید بزنند! البته او و یاران مستکبرش نه تنها مهر تأیید نزدنند که اکثر مردم بومی آمریکا را به سلاخی کشیدند و تعداد زیادی را به بردگی کشیدند و دخترانشان را مورد تجاوز و تعدی قرار دادند و برای مردم آنجا حتی شأن یک حیوان دست آموز را هم رعایت نکردند.
کلمب خود انسانی حیوان صفت و شهوت ران و طلا پرست بود و پسر حرامزاده ای هم از خانمی به نام «بئاتریس» داشت (۶۴) و در سفر دوم خود طی ۱۳سال از ۲۵۰،۰۰۰بومی یک منطقه از آمریکا فقط ۶۰۰۰۰ نفر را زنده گذاشت و بسیاری از باقی مانده ها را نیز به روسبی گری و بردگی مجبور کرد و ۵۰ سال بعد بیش از ۵۰۰ بومی باقی نماندند (۶۵) اما بسیاری از غافلان یا مغرضان ابا هدف ترویج فرهنگ یهودی- غربی از کلمب چهره ای انسان دوست و قهرمان ساخته اند مثل ویل دورانت و کتاب کریستف کلمب از انتشارات فرانکلین.
بر مبنای همین الگوی اساطیری، هالیوود تا کنون سفرهای اسطورهای بسیاری را به تصویر کشیده و سینمای اروپا نیز به رقیب آمریکایی خود تأسی کرده است. فیلمهایی نظیر: مجموعه «ایندیاناجونز»، «دنیای آب»، «سفر به غرب وحشی»، «دون فیتز کارالدو» و «خوشههای خشم» بر مبنای همین الگویروایی ساخته شدهاند. همچنین فیلمهایی که سرخپوستان و مالکان اصلی آمریکا را انسانهایی وحشی و بی تمدن و ساده نشان می دهند در همین راستا ارزیابی می شوند.
نقد فیلم ماتریکس
فیلم مشهور «ماتریکس» با رویکردی نمادین به اساطیر کهن قوم یهود، قصه ظهور منجی و سفر به آرمانشهر یهود (ZAYAN یا ZION) را به تصویر میکشد. ناگفته نماند که «زایان» یا همان «صهیون» نام کوهی مقدس در بیرون از شهر اورشلیم است که صهیونیستها نام آن کوه را بر آیین خویش نهادهاند.
در فیلم «ماتریکس» دنیا اسیر تاریکی است و تنها چند انسان آزادیخواه در یک زیردریایی اسرارآمیز که به کشتی نوح علیه السلام نسب میبرد، با این دنیای تاریکی در ستیزند. مقصد زیردریایی همان آرمانشهر «زایان» است که فقط ناخدا و رهبر گروه «کاپیتان مورفی» نشان دقیق آن را میداند. مورفی خود نیز از نیروهای فرمانروایان شهر زایان است. ولی مورفی بدون امداد یک منجی نمیتواند بر امپراطوری ماتریکس غلبه کند و این بار منجی یا پیامبر جدید را از بین متخصصین کامپیوتر برمیگزیند!
«نئو» در حقیقت همان « New christ» یا «مسیح جدیدی» است که بر خلاف عیسی مسیح علیهالسلام، (۶۶) نه از میان پارسایان، که از بین تکنیسینها انتخاب میشود! در نتیجه پیامبر آخرالزمان به جای آنکه: «تئوریسین» باشد، یک «تکنیسین» است.
در ادامه فیلم، مورفی طی آموزشهای سخت، تمام تکنیکهای نبرد با ماتریکس را به پیامبر جدید خود میآموزد و از او یک ماشین کشتار جمعی میسازد و اینها همه نماد مادی گرائی و تسلط فلسفه حس گرایی و کنار زده شدن عقل و دین که در فلسفه و زندگی غربی است.
در پایان فیلم، هنگامی که مورفی توسط اسمیت (که تمثیلی از شیطان مدرن است) اسیر شده و برای افشا کردن نشانی شهر «زایان» تحت شکنجه قرار گرفته، منجی قهرمان به همراه دستیار مؤنثش با کولهباری از سلاحهای آتشین از راه میرسند و در نبردی سخت و نابرابر، طومار امپراطوری ماتریکس را در هم میپیچند. در قسمتهای دوم و سوم فیلم با ترویج شکاکیت و حیرانی و به هم ریختن مرزهای دنیای واقع و مجازی بنیان فکری مخاطبان ظاهر اندیش را از هر ایدئولوژی و استحکامی خالی می کند.
کلام آخر آن که صهیونیسم بینالملل با ترویج خرافات و افسانه های دروغ از طریق سینما، به نوعی جهانی سازی اسطورهای دست زده و قصد آن دارد تا باورهای خرافی خود در زمینه:
«شیطان»، «پایان دنیا»، «ظهور منجی یهود»، « سفر به سرزمین موعود» ، «تشکیل امپراطوری جهانی» و «اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل» را به سایر اقوام و ادیان و ملل نیز تسری میدهد.
رواج فساد
«بگذار ملت آمریکا برای یک بار بفهمند که این نه یک انحطاط طبیعی، بلکه توطئه حساب شده و ویرانگری است که ما را احاطه کرده است…»
این جملهای است که «هنری فورد» آمریکایی قریب هشتاد سال پیش در روزنامه مشهور «دیربورن ایندیپندنت ـ Dear Born Indipendent» نوشت و آمریکاییان را از سقوط در منجلاب فساد مادی و انحطاط اخلاقی بر حذر داشت. او در سلسله مقالات معروف خود از جریان سازماندهی شده و نظاممندی سخن گفت که تدریجاً با ترویج لیبرالیسم اخلاقی و تساهل اعتقادی، جامعه آن روز آمریکا را به سمت فساد و تباهی سوق میداد.
در حقیقت هدف او آن بود که ملت آمریکا را از خطر شکلگیری امپراطوری فرهنگی و اقتصادی یهود در این کشور آگاه سازد و بر این باور بود که یهود بینالملل به حکومت بر آمریکا اکتفا نکرده و در صدد برپایی حکومت جهانی است. «هنری فورد» با تیزبینی خاص خود دریافته بود که مسأله یهود در آمریکا به قلمرو سیاست و اقتصاد محدود نمیشود و ساحت فرهنگ و هنر و رسانههای جمعی را نیز در بر میگیرد. فورد، سینمای آمریکا را ماهیتاً یهودی میدانست و آن را مهمترین و مؤثرترین ابزار تبلیغی یهودیان بر میشمرد. او بر این باور بود که یهودیان از طریق سینما سعی در تخریب و انهدام ارزشهای اخلاقی و مبانی اعتقادی جامعه آن روز آمریکا دارند.
«هنری فوردِ» در کتاب معروف خود تحت عنوان «زندگی و کارمن» اینگونه مینویسد:
« در این کشور جریانهای مشخص و صاحب نفوذی مشاهده میشوند که به نحو محسوس در ادبیات، سرگرمیها و رفتار اجتماعی، کاستی و فساد به بار میآورند. تجارت از سلامت ذاتی خویش دور مانده و کوچک شمردن معیارها و اصول اخلاقی به نحو فراگیر در همه جا احساس میشود. این که این اعمال نفوذهای مخرب همگی به سرچشمه نژادی واحدی باز میگردد، واقعیتی است که باید آن را جدی تلقی نمود.
ما مدعی آن نیستیم که حرف آخر را در خصوص یهودیان مقیم آمریکا بیان داشتهایم، بلکه صرفاً نفوذ کنونی یهود را در این کشور توصیف میکنیم. مخالفت ما صرفاً با اندیشههاست. اندیشههای دروغینی که بنیه اخلاقی ملت ما را تضعیف میکنند این اندیشهها از منابعی سرچشمه میگیرند که به سهولت قابل شناساییاند و صرفاً از طریق افشاگری و آگاهساختن افکار عمومی جامعه میتوان از پیشرفت آنها جلوگیری کرد. تأثیرگذار بر محیط خویش را بازشناسند. بگذارید ملت آمریکا برای یک بار بفهمند که این نه یک انحطاط طبیعی، بلکه توطئه حساب شده و ویرانگری است که هم اکنون ما را احاطه کرده است.»
هنری فورد در کتاب خود بر سنتها و سجایای اخلاقی و اعتقادی نژاد آنگلوساکسون تأکید میورزد و آن را پایگاه مطمئنی برای مقابله با توطئه جهانی یهود میداند. شکی نیست که «فورد» با طرح این مسأله همان خطایی را مرتکب میشود که خود او یهود را به آن متهم ساخته است. اما چنین به نظر میرسد که تأکید او بر نژاد انگلوساکسون در واقع دفاع از سنن و فضایل اخلاقی و اعتقادات مثبت و سازندهای است که وی در این نژاد بشری متبلور دانسته و بر این باور است که در روند مقابله با ترویج فساد، فحشاء، بیبند و باری و در یک کلام مبارزه با لیبرالیسم اخلاقی یهود، میتوان بر این ارزشهای نهادینه شده در نژاد انگلوساکسون تکیه کرد.
امروز قریب هشتاد سال از انتشار مقاله افشاگرانه «هنری فورد» در جراید آمریکا میگذرد و معالاسف بسیاری از پیشبینیها و هشدارهای او به جامعه آمریکا محقق شدهاند. (۶۷)
دولت اسراییل در سرزمین اشغال شده فلسطین ایجاد شده و عملاً زمام سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا را در دست گرفته است. آنگونه که میتوان مدعی شد آمریکا به عنوان بازوی قدرتمند صهیونیسم در سطح جهان عمل میکند. اخلاقیات ملت آمریکا آنچنان رو به زوال رفته است که صاحبنظران اجتماعی و اندیشمندان دینی به کلی از آینده این ملت قطع امید کردهاند. موسیقی جاز و بیریشه که برخی کارشناسان آن را برگرفته از موسیقی ییدیش (YIDISH) یهودیان میدانند، در تمامی زوایای جامعه آمریکا (و از جمله سینمای هالیوود) رخنه کرده و روان پریشان جوانان غربی را به تسخیر خود درآورده است. گروههای موسیقی جاز و راک که زمانی با چند ستاره یهودی (نظیر: «الویس پریسلی» و «رینگو استار») به دنیای غرب معرفی شدند، با گذشت چهار دهه به چنان شهرت و اعتباری دست یافتهاند که هم اکنون نسل جوان آمریکا «مایکل جکسون» یهودی را از تمام مقدسین کلیسا برتر میدانند. در دهه شصت میلادی گروه موسیقی بتیلها از سر مزاح اعلام کرده بود که « از خدا نیز معروفتر است» و امروز گروههای موسیقی شیطان پرست عملاً بیرق جنگ با خدا را برافراشتهاند.
اشتیاق جنونآمیز نسل جوان آمریکا به این نوع خاص از موسیقی را در فیلم «دیترویت شهر موسیقی راک» به وضوح میتوان دید. انگار سرشته تمامی امور از دست متصدیان فرهنگ عمومی جامعه رها شده و از والدین آمریکایی و اروپایی و حتی شرقی هم کاری ساخته نیست. (البته اگر بخواهند می توانند با تکیه بر فرهنگ و عرفان غنی دینی در مقابل این سیل بنیان برافکن سدها ی مستحکمی بزنند ؛ چرا که تمدن مادی غرب ، پوشالی و پوک و توخالی است و هیچ حرف جدی برای گفتن ندارد) برای درک عمق این فاجعه، کافی است فیلمهای چند دهه قبل هالیوود را در کنار تولیدات امروز آن قرار دهیم و با یک مقایسه کوتاه زوال ارزشهای اخلاقی انسان غربی را به وضوح ببینیم.
در سینمای امروز هالیوود، روابط جنسی میان نوجوانان آمریکایی و به تبع آن تولد فرزندان نامشروع و مشکلات اجتماعی ناشی از این پدیده سوژهای جذاب و در عین حال کاملاً طبیعی تلقی میگردد. در این قبیل فیلمها، حتی والدین نوجوانان فریب خورده نیز از رفتار فرزندانشان چندان متعجب نمیشوند و بیشتر نگران هزینه نگهداری از نوههای نامشروع خویشاند.
امروز صهیونیسم حاکم بر هالیوود هیچ حریمی را محترم نمیشمارد و مقدسترین شئون اجتماعی را «حتی در حوزه دین و کلیسا» به تمسخر میگیرد. در فیلمهای دهه اخیر هالیوود ، پدران متجاوز، مادران خیانتکار، دختران فریب خورده، پسران منحرف و حتی کشیشهای شیطانپرست فراواناند. عشرتکدههای هاوایی و قمارخانههای لاس و گاس به لوکیشنهای دائمی و محبوب فیلمهای آمریکایی تبدیل شدهاند و قصه بسیاری از فیلمهای هالیوود در این فضای لبریز از گناه اتفاق میافتد.
در روزگاری که پول به نخستین ارزش انسان غربی تبدیل شده، سینمای هالیوود نیز تمامی ارزشهای اخلاقی را در مسلخ پول قربانی میکند. در قاموس هالیوود، فیلم ارزشمند، باید پولساز باشد و برای پولساز بودن یک فیلم باید بر نقاط ضعف خاطبین آن انگشت نهاد و پستترین غرایز و تمنیات نفسانی انسان غربی را به خود او نشان داد. سینمای هالیوود تشنه پول است و این تشنگی را به مخاطبین خود نیز تسری میدهد. افسوس که عطش پول درمانناپذیر است و آتش آن به هیچ آبی فرو نمینشیند.
در آینه جادوی هالیوود جوان آس و پاسی بر سر میز قمار یک شبه میلیونر میشود و حسرت و دریغ میلیونها بیننده جوان را بر میانگیزد. همزمان خانواده او در مسابقه لاتاری شرکت میکنند و بلیط طلایی را از پیرمرد بیماری که از شوق برنده شدن در مسابقه سکته کرده، میربایند! در تمام این صحنههای پر زرق و برق، بینندگان نیز در لذات رویای این خانواده خوشبخت شریک میشوند و مثل آنان دل و دین به پول میبازند. حال آنکه در پشت صحنه فیلم، فیلمسازان صهیونیست به ساده دلی مخاطبین خویش میخندند.
یکی از بزرگان یهود گفته بود: «ما حکومتمان را با دنیایی از متخصصان علم اقتصاد احاطه خواهیم کرد. به همین دلیل علم اقتصاد مهمترین موضوع آموزشی است که توسط یهودیان تعلیم داده میشود. کهکشانی از بانکداران، صاحبان صنایع، کارخانهداران، کاپیتالیستها و خصوصاً میلیونرها ما را احاطه خواهند کرد، زیرا عملاً همه چیز با توسل به ارقام تعیین خواهد شد.» با مرور همین چند سطر مییابیم که از چه رو سینما طی این همه سال در تعیین الگوهای مصرف و هنجارهای اقتصادی مخاطبین خویش همواره پیشقدم بوده است.
رواج خشونت
خشونت آفت دیگری است که از نخستین سالهای پیدایش سینما با این «هنر ـ صنعت» قرین بوده و امروز صهیونیستها این همزاد دیرین سینما را نیز به نفع مقاصد خویش به کار گرفتهاند. تهیهکنندگان صهیونیست هالیوود در پی سالها تجربه به فراست دریافتهاند که «خشونت» و «وحشیگری» علیرغم زشتی باطن و نتایج تلخ آن، بر روی پرده سینما ظاهری جذاب و شیرین دارد و همین ظاهر جذاب و فریبنده فیلمهای چند دهه اخیر را از خشونت و کشتار لبریز کرده است. بینندگان این گروه از فیلمها در حین تماشای صحنههای خشونتبار، از لذتی حیوانی لبریز میشوند و در دل شخصیتهایی جنایتکار فیلم را تحسین میکنند. این فیلمها معمولاً ظاهری مقبول و منطقی دارند. بر اساس یک کلیشه رایج، موجود شریری قانون را نقض میکند و مرتکب جنایتی فجیع میشود. متقابلاً قهرمان فیلم که طرفداران حق و عدالت است واکنش نشان میدهد و با خشونتی مشابه، موجود شریر و همدستان او را از بین میبرد ولی در هر دو حالت این خشونت است که تقدیس میشود و تحسین مخاطب را بر میانگیزد.
در تحلیل فیلمهای خشن غربی این نکته را نیز باید مد نظر داشت که غربیان برای تربیت سربازانی قصی القلب و حرف شنو چاره کار را در آن دیده اند که چنین فیلمهایی را هر چه بیشتر بسازند ؛ مثلا در بسیاری از فیلمهایی که در مورد جنگ ویتنام ساخته شده است ، با ظرافت سعی می کنند «حس هم ذات پنداری» مخاطب را به نفع سربازان بی رحم آمریکایی که غاصبانه میلیونها ویتنامی را کشتند ایجاد شود و کم کم مخاطب نه تنها هیچ عذاب وجدانی نداشته باشد که از کشته شدن ویتنامی ها (دشمنان آمریکا) لذت هم ببرد.
البته در بسیاری از فیلمهای جدید غربی مرز میان شرارت و خوبی برداشته شده است و گاهی شریرها کار خوب می کنند و یا خوبها عمل شریرانه مرتکب می شوند. بدین وسیله مرز خوبی و بدی در ذهن مخاطب خصوصا جوانان و نوجوانان به هم می ریزد و زمینه برای پوک شدن کامل درون فکر و دل مخاطب فراهم می شود تا راحت تر ارزشهای آمریکایی که چیزی جزء تجلی هوای نفس آدمی نیست را راحت تر بپذیرد و تبدیل به انسانی منفعل و مصرف کننده ای مطیع برای زر سالاران مادی گرا شود.
بسیاری از فیلمهای ظاهراً خشن واجد صبغههای سیاسی نیز هستند و در لایههای زیرین خود، هدف و سیاست خاصی را دنبال میکنند. به عنوان مثال در فیلم «هواپیمای رییسجمهور» یک بازیگر مشهور و البته یهودیالاصل هالیوود، در نقش رئیسجمهور آمریکا ظاهر میشود. گروهی تروریست مسلح هواپیمای رئیس جمهور را میربایند و خانواده و همراهان رئیس جمهور را به اسارت میگیرند. رئیس جمهور آمریکا با آنکه میتواند به تنهایی بگریزد، داوطلبانه در هواپیما باقی میماند و طی نبردی نابرابر و خونین، دشمن را شکست میدهد و خانواده و همراهانش را از چنگ تروریستها آزاد میکند. در پایان ماجرا هم بیننده از همه جا بیخبر، رئیس جمهور آمریکا را تحسین میکند و او را به عنوان رهبر دنیای جدید میستاید!
در فیلم دیگری گروهی تروریست مسلمان، یک هواپیمای خطوط هوایی آمریکا را همراه با مسافرین آن میربایند و با بمب اتمی که پیشاپیش در هواپیما جاسازی کردهاند عازم پایتخت آمریکا میشود، تا طی اقدامی انتحاری دولت آمریکا را نابود کنند. رفتار تروریستهای مسلمان با مسافرین بیپناه هواپیما، بسیار خشن و بیرحمانه است. آنها حتی به خود نیز رحم نمیکنند و هر مخالفتی را با گلوله پاسخ میگویند. سیاستمداران انسان دوست آمریکایی که نمیتوانند هواپیما را با مسافرین آن نابود کنند، یک گروه ویژه کماندویی را (که دو بازیگر معروف یهودی در آن ایفای نقش میکنند) به داخل هواپیما میفرستند و این گروه ویژه طی عملیاتی متهورانه تمامی تروریستهای مسلمان را میکشند. بمب اتمی را خنثی میکنند و هواپیما را سالم بر زمین مینشانند. باز هم آن چه باقی میماند خاطره شجاعت و نوع دوستی آمریکاییهای ضدتروریست است.
امروزه رد پای سکس، پولپرستی و خشونت را در فیلمهای خانوادگی و آثار ویژه کودکان نیز میتوان دید. ظاهراً استودیوهای هالیوود دیگر هیچ حریمی را محترم نمیدارند و در صدد جهانی ساختن ضد ارزشهای اخلاقی خویشاند. کلام آخر آن که صهیونیسم بینالملل در عرصه سینما با سوء استفاده از سه قوه شهویه، وهمیه و غضبیه انسان در صدد ترویج مفاسد اخلاقی، غفلت و پولپرستی و خشونت برآمده و در تمامی این موارد، منافع سیاسی خود را دنبال کرده است. دیگر در آستانه قرن بیست و یکم، این بازی به مراحل پایانی خود نزدیک میشود. با یک مرور کوتاه بر اعمال صهیونیستها در کشورهای مختلف و مندرجات کتاب کاهال و پروتکلهای جهانی صهیونیسم و سایر مکتوبات پیشوایان بی رحم صهیون ، به سهولت میتوان دریافت که بسیاری از نابسامانیهای کنونی عالم ، صورت تحقق یافته همان برنامههایی است که قریب یک قرن پیش تئوریسینهای صهیونیسم با تکیه بر تجربیات پیشینیان مادی گرایشان طراحی کرده اند (۶۸) ؛ ولی آینده را هوشیاری مردم امروز خواهد ساخت. (۶۹) سحر سامری تنها مردم جاهل را میفریبد و آغاز حکومت عقل پایان پادشاهی تزویر سامری است. (۷۰)
منابع
۱ – برای اثبات این مطلب دلایل و شواهد بسیار زیادی موجود است که در انتهای جزوه می آید.
۲ – مانند سفر پیدایش ، باب ۱۵ و سفر خروج ، باب ۶ و سفر یوشع باب ۱ و …
۳- اعمال رسولان ، باب ۹٫
۴- مجموعه مقالات پروتستانیسم یهودی ( ناگفته های فرایند صهیونیستی شدن تمدن غرب ) در صفحه پاورقی کیهان از ۲۳ مرداد۸۲ تا ۱۲ شهریور ۸۲ در این زمینه توضیحات مبسوطی داده است.
۵- دایره المعارف یهود(جوداییکا) ، جلد۱۱، صفحه ۵۸۴ .
۶- همان جلد ۱۴ ، صفحه ۲۱ .
۷- روزنامه کیهان، مورخه ۲۷/۵/۸۲ ، صفحه ۸
۸- سفرپیدایش، باب۳۴٫
۹- سفرپیدایش ، باب۱۱٫
۱۰- سفرسموئیل اول ، باب ۱۵٫
۱۱- باب پادشاهان .
۱۲- قرآن کریم ، سوره بقره ، آیات ۶۷تا۷۳ وسایر آیاتی که در این مورد است .
۱۳- سفرخروج ، باب ۳۲٫ در تورات این داستان به حضرت هارون علیه السلام نسبت داده می شود . اما قطعا آن حضرت چنین نکرده و فردی که این نحوه بت پرستی را رواج دادبه اسم « شمروی بن یساکاربن یعقوب » در میان یهودیان معروف است و مسلمانان او را سامری می نامند .
۱۴- ما با دلایل عقلی دراسلام ثابت می کنیم که تمام پیامبران الهی معصومند وهیچ گونه خطا واشتباهی ندارند
۱۵- کتاب مبانی فراماسونری ، تالیف گروه تحقیقات علمی ، ترجمه جعفر سعیدی ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،چاپ دوم ،۱۳۷۶، تهران ، فصل علمای ماسون، صفحه ۲۶۴٫
۱۶- قرآن کریم ، حجر/۳۹، انفال/۴۸، عنکبوت/۳۸٫
۱۷- قرآن کریم ، آل عمران/۱۷۵، زمر/۳۶٫
۱۸- قرآن کریم ، حج/۴٫
۱۹- قرآن کریم ، بقره/۳۶، ناس/۴و۵، انفال/۱۱٫
۲۰- قرآن کریم ، انعام/۱۱۲و۱۱۳، مومنون/۹۷٫
۲۱- قرآن کریم ، شعراء/۲۲۱و۲۲۲٫
۲۲- شعراء/۲۲۳٫
۲۳- یونس/۷٫
۲۴-انعام/۶۸٫
۲۵-اسراء/۲۷٫
۲۶- مریم/۷۳و۷۴،داستان قارون.
۲۷- بقره/۲۶۸، نساء/۲۰٫
۲۸- بقره/۲۶۸٫
۲۹- اعراف/۳۰٫
۳۰- زخرف/۳۷، انعام/۱۱۶، بقره/۹۱٫
۳۱- انعام/۱۱۶٫
۳۲- بقره/۱۱۱، صافات/۶۹٫
۳۳- نساء/۱۱۸و۱۲۰
۳۴- بقره/۹۷و۹۸و۹۹، غافر/۸۳٫
۳۵- انعام/۶۸ .
۳۶- بقره/۱۴
۳۷- نساء/۱۱۸
۳۸- بقره/۱۰۲
۳۹- بقره/۷۵،۷۶،۷۸٫
۴۰- بقره/۷۵٫
۴۱- بقره/۸۸٫
۴۲- تکاثر/۱و۲٫
۴۳- نهج البلاغه استاد محمد دشتی ، خطبه ۹۷٫
۴۴- زخرف/ ۳۶و۳۷٫
۴۵- زخرف/۴۰
۴۶- شرکت فالکون از آن عماد فایدمصری مشهور به دودی بود .صهیونیستها بعد از موفقیت فیلم این کمپانی به نام « ارابه آتش» ، این شرکت را با تهدیدکردن صاحبش به مرگ با بهایی بسیارپایین تر از قیمت روز از چنگ او درآوردند.(برای مطالعه بیشتر به روزنامه کیهان ، مورخه فروردین۸۰ ،مقاله توطئه صهیونیسم برای سیطره برسینمای جهان – ۲ویا کتاب«اسرائیل هنر مصر را می رباید » نوشته محمد الغیطی مراجعه کنید.)
۴۷- در رابطه با این فیلم مراجعه کنید به کیهان ، ۲۲/۲/۸۰ ، صفحه ۱۲٫
۴۸- فرانکی همان جان کلود ون دام یهودی است و آرنولد یکی ازاعضای حزب جمهوری خواه آمریکاست که ثروت زیادی را از طریق بازی در این فیلمها اندوخت و در سال ۲۰۰۳ میلادی فرماندار کالیفرنیا شد و قطعا کسی بدون حمایت صهیونیست ها نمی تواند به چنین مقامی در آمریکا دست یابد .
۴۹- برای مطالــعه بیشتر در باب تاثیرات وحدت بخش سمبلها و نمادها و زبان درمیان یک گروه یا قوم خاص می توانید به کتابهای هنر و فصل اول و دوم کتاب مبانی فراماسونری مراجعه کنید.
۵۰- در اکثر این فیلمها مسلمانان انسانهای ضعیف و شهوتران و خائن و متعصبی هستند که در قصاوت قلب و فساد اخلاقی و تجاوز همتا ندارند و غالبا شخصیت مقابل اینها یهودیان امانت دار و مهربان و تحصیل کرده ای هستند که مورد تعدی قرار گرفته اند و با شجاعت و زیرکی حق خود را باز پس می ستانند. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب « نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمانهای بین المللی» نوشته فوادبن سید عبدالرحمن الرفاعی ، ترجمه حسین سرو قامت ، نشر کیهان ،چاپ اول ، ۱۳۷۷، صفحه ۴۸ و روزنامه کیهان ، مورخه ۱۳/۵/۸۰ ، صفحه ۱۲ ، مراجعه کنید.
۵۱- برا ی مطالعه بیشتر رجوع کنید به کیهان ،۲۲/۲/۸۰ ، صفحه ۱۲ ، مقاله «اهریمن صهیونیسم در بازار مکاره کن» و کیهان، ۱۶/۳/۸۰ ، صفحه ۱۲ ، مقاله «جایزه ویژه جشنواره برلین برای یک فیلم صهیونیستی» و کیهان ، ۱۳/۵/۸۰ ، صفحه ۱۲ ،
مقاله «ستاره اسکار صنعت یهودی»
۵۱ – جزوه یهود و هنر(۲)، سخنرانی استاد شمس الدین رحمانی در تاریخ ۱۹/۴/ ۸۲ .
۵۲ – برای مطالعه مفصل تر مراجعه کنید به روزنامه جام جم ، سه شنبه ۲۰/۸/۸۲ ، صفحه ۶ ، مقاله دزد دریایی کتاب صلح می دزدد.
۵۳- در مورد صحت این تحلیل در باره کارتون گالیور می توان به حرفهای بعغضی استراتژیست های جیره خوار دولت صهیونیستی آمریکا که دقیقا همین تشبیهات را به کار برده اند ، اشاره کرد.
۵۴- جزوه یهود و هنر(۲)، سخنرانی استاد شمس الدین رحمانی در تاریخ ۱۹/۴/ ۸۲٫
۵۵- ترجمه تفسیری فارسی کتاب مقدس ، چاپ انجمن بین المللی کتاب مقدس انگلستان ، ۱۹۹۵میلادی ،سفر میکاه ، باب ۵ ،فقره ۹و۸٫ در بعضی ترجمه های دیگر درادامه دارد : « دست تو بر خصمانت بلند خواهد شد و جمیع دشمنانت منقطع خواهند گردید . »
۵۶- همان گونه که در تاریخ فلسفه غرب می بینیم با کنار زدن دین از صحنه زندگی بشر ابتدا عقل خود بسنده بشری و سپس
حواس ظاهری و مادی را در هدایت بشر و دفع مشکلات او کافی دانستند ولی کم کم اندیشمندان پست مدرن علیه این وضعیت قیام کرده و همین تفکرات را دلیل وضعیت نگران کننده و به بن بست رسیده تفکر در غرب می دانند. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی » و « تکنوپولی » اثر نیل پستمن ، جامعه شناس آمریکایی و یا کتاب «سیطره کمیت و آخرالزمان » اثر «رنه گنون » مراجعه کنید .
۵۷- قسمت دوم و سوم این فیلم با بودجه مستقیم اسراییل ساخته شد
۵۸- نکته ای که باقی می ماند این است که ما باید با دقت درمبانی فلسفی این فرقه که همان شکاکیت و سوفسطاییسم و شالوده شکنی است دقت کنیم و متوجه باشیم که این فلسفه ها نتیجه فاصله گرفتن سیر اندیشه فلسفی در غرب از عقل سالم و دین می باشد و این هشداری است به دانشوران فرهیخته ما که بیدا اشندو تیز بین و اسیر بعضی اصطلاحات پر طمطراق و گول زننده فلسفه و علوم غرب نشوند و حتما در مطالعه مباحث عقلی به دقتهای مو شکافانه علمای منصف و منتقد مسلمان و غیر مسلمان هم نظری داشته باشند و محصولات پر زرق و برق تکنولوژیک چشم آنها را پر نکند و به عوارض منفی تکنولوژی هم نظری بیفکنند. در این رابطه اساتیدی چون امام خمینی(ره) ، حضرت آیت ا… خامنه ای، علامه سید محمد حسین طباطبائی ، علامه شهید مطهری ، علامه محمد تقی جعفری ، علامه مصباح یزدی ، علامه جوادی آملی ، شهید سید مرتضی آوینی ، دکتر سید احمد فردید ،استاد محسن غرویان ، رنه گنون ، پروفسور حمید مولانا ، نیل پستمن ، مرحوم سید منیرالدین هاشمی ، حجت الاسلام سید مهدی میر باقری ، دکتر رضا داوری اردکانی ، دکتر محمد مددپور ، پرفسور روژه گارودی ، استاد حمید پارسانیا ، استاد حسن رحیم پور ازغدی ، دکتر حسن عباسی،استاد شهریار زرشناس ، دکتر حسن بلخاری ، استاد شفیعی سروستانی و… به طور مفصل و از مناظر گوناگون به بحث پرداخته اند و آثار آنها برای تدقیق و تحقیق موجود است.
۵۹ – آخرین سفر کتاب مقدس ، سفر مکاشفه ، خصوصا باب ۱۶ ، فقره ۱۶: « آنگاه تمام لشگرهای جهان را در محلی گرد آوردند که به زبان عبری آن را حار مجیدون (یعنی تپه مجدو) می نامند.»
۶۰- ویل دورانت در نوشتن تاریخ تمدن از جانب داری یهودیان و توجیح بعضی جنایات آنها ابایی ندارد ؛ به علاوه همسر او «آریل» که یک یهودی بود همکار و مشاور شوهر خود در جمع آوری تاریخ تمدن بود و لذا به نوشته های او نمی توان اطمینان کرد ، مثلا برخی نویسندگان مسلمان و غیر مسلمان در بسیاری از مباحث مربوط به تاریخ آمریکا خدشه کرده اند. حتی برخی از یهودیان می گویند حدود ۲۰۰۰ سال قبل از کلمب قاره آمریکا کشف شده بوده است. در مطالعات تاریخی باید به شدت محتاطانه برخورد کرد که دستهای زیادی خصوصا از جانب یهودیان در تحریف تاریخ فعال بوده و هستند. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به: پژوهه صهیونیت ، جلد اول ، نشر موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه ، چاپ اول ، دی ۱۳۷۶، مقاله « سفر کریستف کلمب ، بازیابی نقش یهود » ، اثر محمد طیب و کتاب سفر به ولایت عزراییل ، اثر جلال آل احمد ، نشر رواق ، تهران ، ۱۳۶۳ ، صفحه ۷۲
۶۱- ویژگی های قرون جدید ، مجموعه آثار۳۱ ، دکتر علی شریعتی ، نشر چاپخش ، تهران شهریور ۱۳۶۴ ، صفحه ۱۱۹ تا ۱۲۶ .
۶۲- ریشه یابی مختصری از تاریخچه گروهها ، محمد رضا اخگری ، تابستان ۱۳۶۳، چاپ اول ، صفحه ۳٫
۶۳- نشریه گلچرخ ، شماره ۱ ، فروردین ۱۳۷۱ ، صفحه ۱۵ و مقدمه «التفهیم» ، صفحه ۱۳۱
۶۴ – کریستف کلمب ، اثر شارل ورلند ، ترجمه سید جمال موسوی شیرازی ، شرکت توسعه کتابخانه های ایران ، تهران، زمستان ۱۳۷۰ ، صفحه ۳۶ و ۳۷ و تاریخ تولد ویل دورانت ، جلد ۶ ، صفحه ۳۱۶(جالب است که ویل دورانت با این توجیه که بسیاری از بزرگان در آن دوران که عصر سرخوشی بود از این فرزندان حرامزاده فراوان داشتند کلمب را از این عمل زشت تبرئه می کنند!
۶۵ – سفرهای پرماجرای کریستف کلمب ، ساموئل ایلیوت موریسون ، ترجمه ذبیح ا… منصوری ، نشر زرین ، تهران ، ۱۳۷۳ ، صفحه ۱۸۰ و اعجوبه ها ، اثر احمد مرعشی ، نشر مولف ، مرکز پخش تندر ، سال ۱۳۷۴ ، صفحه ۹۹ و ۹۸ و صفحه۶۳۶
۶۶ – یهودیان حضرت عیسی علیه السلام را کذاب میدانند ولی مسیحیان و مسلمانان معتقدند ایشان را یکی از بزرگترین و
بهترین پیامبران خدا بوده اند و به آسمان عروج کرده و در آخرالزمان باز خواهند گشت.
۶۷ – برای مطالعه بیشتر میتوانید به مقاله «یهود بین الملل» از همین نویسنده با ترجمه سید محمد آوینی در جلد اول کتاب
«پژوهه صهیونیت» مراجعه کنید.
۶۸ – برای اثبات این مطلب دلایل و شواهد بسیار زیادی موجود است ؛ مثلا می توان به این گفته پرفسور روژه گارودی اندیشمند فرانسوی اشاره کرد که «آمریکا مستعمره اسراییل است» و یا « صهیونیستهای فرانسه بر کل دستگاههای رهبری فرانسه و مراکز اطلاعاتی این کشور نفوذ کرده اند (کتاب محاکمه آزادی ، جلد ۲، نشر کیهان ، صفحه ۹ ) . » و یا می توان به سخنی از دانشمند دیگرغربی اشاره کرد که: « فرانسه پایگاه اصلی صهیونیستها در قلب اروپا ست.» و یا می توان به انفجار مرکز یهودیان در بوئنس آیرس آرژانین و تبلیغات جهانی صهیونیسم علیه مسلمانان خصوصا ایران اشاره کرد که بعد از سالها منجر به دستگیری هادی سلیمان پور سفیر سابق ایران در آرژانتین داخل خاک انگلستان و سپس افتضاح رشوه گرفتن بعضی از مقامات آرژانتینی از اسراییل اشاره کرد. شاهد دیگر ما قانون ظالمانه دادگاههای نورمبرگ و قانون ضد نژاد پرستی و ضد یهود ستیزی در بسیاری از کشورهای غربی و ژاپن می باشد و همینطور قانون باور نکردنی و عجیب فابیوس-گیسو در فرانسه اشاره کرد که این قوانین حق هرگونه تحقیق و انتقاد از واقعیات و اسطوره های تاریخی قوم یهود خصوصا در مورد جنگ جهانی دوم را از هر متفکر و آزاد اندیشی سلب نموده است. در پنجاه سال اخیر در کشورهای مختلف غربی دانش پژوهان و حقیقت جویان بسیاری به جرم واهی تحقیق در مورد این اسطوره ها به پرداخت جریمه مالی ، زندان ، جمع آوری کتابهایشان از بازار و نابود کردن آنها و حتی تبعید از کشورشان محکوم شده اند که فقط به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
الف. پروفسور روژه گارودی ، دارای دکترای ادبیات از دانشگاه سوربن فرانسه (۱۹۵۲) و دکترای علوم از آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی. وی ۳۶ سال عضو فعال حزب کمونیست فرانسه و ۲۵ سال رئیس مرکز تحقیقات مارکسیستی در کمیته مرکزی حزب بود. او صاحب تألیفات بسیاری می باشد که به خاطر کتاب مستدل «تاریخ یک ارتداد ، اسطوره های بنیانگذار سیاسیت اسراییل» محکوم شد.
ب. پروفسور رابرت فوریسون ، تاریخدان فرانسوی و استاد دانشگاه لیون که بدلیل تحقیق در مورد خطوط قرمز فوق الذکر و رد کشته شدن شش میلیون یهودی در جنگ دوم کرسی استادی خود را از دست داد و حدود ۱۰ بار در خیابان های فرانسه توسط یهودیان با چماق مورد هجوم قرار گرفت و به او لقب « تنها ترین متفکر فرانسه» را داده اند. هنوز از یاد نبرده ایم آخرین کلمات او را در دیدار با گزارشگر مجله صبح از ایران را که حیرت زده و با ناباوری پرسیده بود: « آیا به راستی حرفهای من در یک رسانه گروهی در جهان منتشر خواهد شد!» آری این چنین است آزادی مورد ادعای غرب.
ج. دکتر فردریک توبن مورخ آلمانی الاصل مقیم استرالیا که به دلیل نقد عالمانه کوره های آدم سوزی و اتاقهای گاز آنچنان بر او فشار آو.ردند که تا حد گرفتن پناهندگی سیاسی از جمهوری اسلامی ایران هم پیش رفت.
د. مارتین هوهمن عضو حزب دموکرات مسیحی آلمان که به دلیل متهم کردن یهودیان در کشتار مردم روسیه درانقلاب کمونیستی و مسئول دانستن یهودیان در بر پا کردن جوخه های اعدام ، در آستانه اخراج از حزب و مجلس فدرال آلمان قرار گرفته است.( کیهان ، ۲۱آبان۸۲)
ه. ژنرال راین هارد گوئنتسل فرمانده نیروهای مداخله ویژه ارتش آلمان که در جنگ افغانستان هم شرکت داشتند. وی به دلیل حمایت از گفته های مارتین هوهمن دیوانه خطاب شد و از ارتش المان اخراج شد.
و. رابرت فیسک روزنامه نگار که به دلیل نوشته های خود در مورد مظلومیت مردم لبنان و فلسطین بارها مورد تهدید مرگ قرار گرفت.
ز. آبه پیر که شخصیت علمی فرهنگی بود و به دلیل انتقاداتش مجبور به کناره گیری از کارهای فرهنگی شد.
ح. روز ترویک مفسر و روزنامه نگار در لوموند که مورد اذیت و آزار بسیاری قرار گرفت.
ط. رییس اتحادیه مسلمانان اروپا که به جریمه مالی محکوم شد.
ی. احمد هوبرروزنامه نگار سوییسی که تا کنون صدمات بسیاری از صهیونیستها دیده است .
ک. کشیش لولون ، کشیش ماتیو و ژاک فووه ، هامیان گارودی که در ۱۹۸۳ همراه با یکی ازمحاکمات گارودی در فرانسه محاکمه شدند .( کتاب محاکه آزادی ،اثر روژه گارودی ، جلد۲ ، صفحه ۱۴)
ل. یورگن مولمن معاون حزب لیبرال آلمان که از حزب خود اخراج شد (کیهان ۲۱ آبان ۸۲).
م. گرد هونزویک ،نویسنده اتریشی که به یکسال و نیم زندان و تبعید از کشورش محکوم شد .
..و این ایست خیلی بیش از آن است که در این جا پایان پذیرد ……..
۶۹- همان طور که انقلاب اسلامی ما باعث شد که در این طوفان مادی گرایی و انحطاط معنویت، همه انسانها به سمت خداوند برگردند و پایه های پوسیده تمدن ماده گرایی به لرزش درآید؛ به نحوی که یکی از دو قطب ماده گرایی( شوروی ) از هم فرو پاشید و کارشناسان فن تا کنون چندین سمینار در بررسی چگونگی فروپاشی قطب دیگر آن( آمریکا) گرفته اند و اکنون صهیونیسم بین الملل با فشارهای خارجی و عناصر پنهان و آشکار خود در داخل کشورمان سعی دارد که مستحکم ترین سد مقابل خود را بشکند . در این راستا با حمایت مستقیم از بعضی هنرمند نمایان غرب زده و دادن یارانه های مستقیم به بعضی روشن فکر نمایان کور فکر وتعمیق جنگ روانی مطبوعاتی – رسانه ای و پخش شراب و مواد مخدر و سی دی های مبتذل و خراب کاریهای اقتصادی و … اهداف خویش را به شدت تعقیب می کند. لازم است با صلابت اعلام کنیم که تمام تحرکات آن ها را بسیجیان جنبش نرم افزاری شدیدا تحت نظر دارند و اگر لازم شد به زودی با اسم و مشخصات کامل برخی حقوق بگیران رسمی آن ها و شرکت های صهیونیستی فیلم سازی داخلی وخطوط سیر آن ها و کمپانی های قلدر پشتیبان آن ها را افشا خواهیم کرد که ما پشتوانه امان خداوند قادر متعال است که هیچ قدرتی را توان مقابله با او نیست و بر خلاق مادی پرستان آرزویمان شهادت است و ولی فقیهی داریم که در حکمت و بصیرت و شجاعت نمونه ندارد و مهم تر از همه همان گونه که در کتب مقدس ادیان مختلف آمده است امام آخرالزمان را پشتوانه حق و راستی می دانیم نه دنائت و پستی همان گونه که علمای آن ها می دانند ولی اسناد زیادو معتبر خود را در این زمینه در گنجینه ها و پستو های کاخ های پوشالی شان پنهان کرده اند .
۷۰- در تهیه این جزوهعلاوه بر منابعی که در پاورقی ها ذکر شد از این منابعهم استفاده شده است:
§ جزوه یهود در سینما ،جهاد دانشگاهی، واحد الزهراسلام الله علیها .
§ متن فیلم سینما سرزمین موعود،ساخته دکتر مجید شاه حسینی ، نشر جمیت زنان انقلاب اسلامی .
§ سخنرانی دکتر شهبازی محقق و مورخ معاصر ، اسفندماه ۷۸ ،دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
§ نشریه صبح شماره ۸۸ ، دی ۷۷٫
§ نشریه پگاه حوزه ، شماره ۸۰، آذر ۸۱ .
§ نشریه سروش جوان ، شماره ۲۴ ، مرداد ۸۱ .
§ کتاب ره توشه راهیان نور ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، شماره ۴۵ .
§ ریشههای بحران در خاورمیانه، دکتر حمید احمدی .
§ کتاب فاتحین جهانی ، جنایتکاران حقیقی جنگ دوم جهانی ، لوییس مارشال کو ، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی ، نشر موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان ، تهران،۱۳۷۷، چاپ اول و …
منبع: عصر انتظار