با توجه به افزایش نماد نگاری در معماری شهری ایران مصاحبه ای در این باره با جناب آقای مرتضی طلایی در بازدید از پایگاه اطلاع رسانی جوان انجام شد که بحث مورد نظر در این پست قرار گرفته که امیدوارم مورد توجه عزیزان قرار گیرد.
علی البرزی | زمانی که از او درباره سابقه فعالیتهای سیاسیاش سؤال میکنم در جوابم میگوید:« با افتخار اعلام میکنم که تفکر و اندیشه سیاسی من ریشه در اصیلترین جریان اصولگرایی کشور دارد» و برای اثبات این موضوع به مسجد امام علی (ع) اصفهان اشاره میکند که سالها در این مسجد در محضر بزرگان درس علم و معرفت فراگرفته است.مرتضی طلایی یکی از مدیران با سابقه کشور است که در سال ۱۳۳۷ در یک خانواده پر جمعیت ۱۰ نفره در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی است. در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و سه فرزند دارد. در سال ۱۳۷۰ به فرماندهی پلیس شهر اصفهان منصوب شد و سپس فرماندهی نیروی انتظامیتهران را بر عهده گرفت. طلایی در انتخابات سومین دوره شورای اسلامیشهر تهران شرکت کرد و اکنون از اعضای این شوراست. او در حال حاضر ریاست کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورای شهر تهران را برعهده دارد؛ کمیسیونی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حوزه شهری نقش کلیدی و حساسی در فرهنگ سازی و بسط و گسترش فرهنگ اصیل شهرنشینی دارد. طلایی هفته گذشته به روزنامه «جوان» آمد و ضمن بازدید از بخشهای مختلف روزنامه از نزدیک با فعالیتهای این رسانه آشنا شد. مشروح گفت و گوی خبرنگار اجتماعی «جوان» با مرتضی طلایی را در ادامه میخوانید.
آقای طلایی! هفته گذشته دیدار رئیس جمهور با شهردار تهران به بهانه روز درختکاری با حاشیههای مختلفی همراه بود، به گونهای که بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران، این دیدار را آغاز مرحله دیگری از روابط صمیمی و نزدیک دولت و شهرداری دانستند. شما به عنوان یک عضو شورای شهر اتفاق هفته گذشته را چگونه تحلیل و ارزیابی میکنید؟
من هم به عنوان یک شهروند و هم به عنوان یک عضو شواری شهرتهران که به نوعی با پیامدهای این نوع تعاملات آشنایی دارم، امیدوارم که این دیدار آغازی باشد برای اینکه ما بتوانیم بر پایه تعامل و هماهنگی بین دولت و مدیریت شهری خدمت رسانی بهتری به شهروندان تهرانی داشته باشیم.
البته این پرسش برای من مطرح است که آیا میتوانیم حقوق شهروندان و منافع عمومی را وجه المصالحه دعواها و اختلاف نظرهای فردی قرار دهیم؟ بنابر این به اصل این موضوع نباید با این حرکتها بیتوجه باشیم؛ اصل این موضوع این نیست که شخصی که در بخشی سرکار است با شخص دیگری در یک مسئولیت دیگر، اختلافات فردی داشته باشد و در این بین کار مردم زمین بماند. من معتقدم که نه تنها بین دکتر احمدینژاد و دکتر قالیباف هیچ اختلاف فردی وجود ندارد بلکه در این بین افرادی با برخی صحبتها و نظرات، شائبه اختلاف دولت و شهرداری را درجامعه دامن میزنند. من به شخصه هم با دکتراحمدی نژاد آشنا هستم، هم با دکترقالیباف؛ دغدغه هر دو عزیز خدمت به مردم است، البته رقابت کاری هم هیچ مشکلی ندارد، به هر حال رقابت میتواند در کنار رفاقت فرصتهای خوبی را برای خدمت رسانی فراهم کند.
امیدوارم برکات این دیدار به بهانه روز درختکاری شامل مردم و همه شهروندان شود و همه از اینگونه تعاملات بهرهمند شوند. باز هم تأکید میکنم که هردوی این بزرگوار؛ دکتر احمدی نژاد و دکتر قالیباف را در اردوگاه اصولگرایان میدانم و به این موضوع تأکید دارم. شاید روشهای این دو نفر متفاوت باشد، اما منش و اصل آنها یکی است.
اگر موافق باشید، وارد بحث نمادهای فراماسونری و شیطان پرستی درفضای شهری شویم. به نظر میرسد در چند ماه گذشته به کار بردن این نمادها در فضاهای شهری افزایش یافته است، تعدادی از مدیران شهری در مصاحبههای خود به کاربردن این نمادها را اتفاقی اعلام میکنند، اما ازسوی دیگر بازهم در مناطق مختلف و به ویژه در سازههای شهری و حتی ایستگاههای اتوبوس و مترو شاهد این نمادها هستیم. چرا؟
باید به این نکته توجه داشته باشیم که ریشه اینگونه از نمادها در معماری است و پایه گذار اصلی آنها معماران هستند. متأسفانه در چند سال گذشته این نوع از نمادها در معماری ایرانی هم وارد شده و در بعضی از ساختمانهای مهم هم به چشم میخورد.
در حال حاضر با گذشت از دنیای مدرن و وارد شدن به دنیای فرامدرن جریانی به صورت سازمان یافته درهمه عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی درحال تولید و باز تولید المانهایی است که این المانها و نمادها میتواند جایگزین آثارگذشتهها شود و ازطرف دیگر هم، به شدت این جریان اصل مخاطب شناسی را دنبال میکند و نقطه هدف خود را به درستی انتخاب و از آن بهرهبرداری میکند. اگر این را بپذیریم که این جریان در راستای اهداف نظام سلطه فعالیت میکند و تنها ابزارش هم ابزار فرهنگی است باید توجه داشته باشیم که این جریان به دنبال استفاده حداکثری است و برای این کار برنامه دارد و به صورت مستمرهم کارمیکند.
آقای طلایی! به نظر شما مدیران ما دربخشهای مختلف این جریانهای انحرافی را میشناسند، اصلاً با نمادها و انواع آنها آشنایی دارند؟
متأسفانه مشکل اصلی هم این است که بسیاری از مدیران اصلاً اینگونه جریانان به ویژه جریان فراماسونری را نمیشناسند! در نتیجه برای این موضوع دغدغهای هم ندارند. از اینرو، شکل گیری نمادهای فراماسونری در منظره شهری براثر غفلت، سهل انگاری و بی توجهی صورت گرفته است و این روزها شاهد ظهور و بروز المانها و نمادها و ترویج جریان فراماسونری درپایتخت هستیم.
با این وجود در حال حاضر چه کار باید کرد که حتی المقدور کمترشاهد اینگونه از نمادها در سطح شهر باشیم؟
این کار به هوشمندی و کارشبانه روزی مدیران بخشهای مختلف مرتبط میشود. باید اتاق فکر و اهداف این جریان شناخته و با توجه به اهداف این جریان برنامه ریزی شود، البته دراین بین شاید در اثر اشتباه فردی یا سازمانی هم شاهد مواردی باشیم، اما مدیریت هوشمندانه و شناخت کافی از جریان مقابل توسط مدیران میتواند به تدریج این جریان را کاهش دهد.
هفته گذشته، رئیس جمهور برای چندمین بارنگرانی خود را از وقوع فاجعه بزرگ در تهران اعلام کرد. هرچند که برخی رسانهها این صحبت را به گونهای دیگر انعکاس دادند اما اصل صحبت به خطر زلزله در تهران اشاره میکند، شما چقدر نگرانی رئیس جمهور برای پایتخت را به جا میدانید؟
اصل نگرانی رئیس جمهور برای زلزله احتمالی در تهران درست است، اما چگونگی طرح موضوع باید به گونهای باشد که جامعه را دچار اضطراب و استرس نکند. خدای نکرده اگر درتهران زلزلهای داشته باشیم، آمارکشتههای اولیه حدود دو میلیون نفر است.
یعنی ریشه نگرانی رئیس جمهور را یک بحث آکادمیک و تخصصی میدانید، اما خیلی موافق طرح این موضوع به صورتی که در جامعه ایجاد التهاب کند، نیستید؟
معتقدم که به این بحث بهتراست در مراکز تخصصی پرداخته شود تا بتوانیم راهکار و برنامه جامعی برای زلزله احتمالی تهران داشته باشیم. البته تا به امروز هم برنامههای خوبی هم از طرف دولت و هم از سوی شهرداری دنبال شده است.
آقای طلایی ! بحث دیگری هم مطرح است درباره مدیریت بحران در پایتخت، به نظر شما در حال حاضر با توجه به اقدامات و برنامههایی که انجام شده، نهادها و دستگاههای مسئول آماده مدیریت بحرانهایی همچون زلزله را دارند؟
فراموش نکنیم که بحران درهر مقطعی و درهر حادثهای مدیریت میخواهد. زمانی که هواپیمایی سی 130 خبرنگاران در شهرک توحید سقوط کرد همه نیروها از مناطق مختلف اعزام شدند و من به عنوان رئیس پلیس پایتخت از یکطرف و آقای قالیباف هم از سوی دیگر با موتور خود را به محل حادثه رساندیم، اما مشکل اصلی این بود که در آن زمان مدیریت واحدی برای نظارت و راهبری نیروهای عمل کننده وجود نداشت. منظورم ازاشاره به این مطلب این است که باید در هر بحران، یک مجموعه مشخص کارهدایت زیرمجموعههای دیگر را برعهده داشته باشد.
هفته گذشته با استعفای مدیر عامل مترو و صحبتهای رئیس ستاد حمل و نقل و سوخت درباره واگذاری مدیریت مجموعه مترو به دولت، برای چندمین بار در سال بحث مترو و حاشیههایش در صدر اخبار رسانههای مختلف قرارگرفت، درحال حاضر هم مباحثی درباره مدیریت مترو توسط دولت و شهرداری بین صاحب نظران و کارشناسان مطرح است، به نظر شما کدام مجموعه بهتر است مدیریت مترو را برعهده بگیرد:«شهردارییا دولت»؟
برای پاسخ به این پرسش به سه نکته اشاره میکنم: 1 - ما در این زمینه قانون داریم و همه باید به قانون تمکین کنیم.2- باید از تجربه دیگران استفاده شود، روشهای مورد استفاده درکشورهای دیگر باید مورد بررسی دقیق قرارگیرد و تجربیات کشورهای دیگر در توسعه مترو باید مورد استفاده مدیران قرارگیرد و برای نکته سوم هم باید به این پرسش جواب داد که آیا به واقع میخواهیم که اجرای قانون اساسی و مشارکت مردم در امورجامعه را داشته باشیم ؟
ساختار مدیریت کشورما بسیط است و تا زمانی که تغییر نکند این اختلاف نظرها وجود دارد، به طورمثال در یک روستایی یک دانش آموزی در اثر آتش سوزی کلاس فوت میکند، مجلس، وزیر مربوطه را میخواهد که چرا آن اتفاق افتاده است، این نتیجه اینگونه ساختار بسیط است که وزیر باید درباره یک مدرسه هم پاسخگو باشد. متأسفانه در حال حاضر به دلیل ساختار حاکم بر نظام اداری کشوراین موضوع در بین برخی مدیران وجود دارد که میخواهند همه چیز در دست خودشان باشد.رفتارسازمانی و فرهنگی سازمانی ما تمرکزگراست.
اما طبق قانون، مدیریت مترو باید در دست شهرداری باشد؟
من فراتراز این را میگویم، من معتقدم مترو باید دردست مردم باشد، حضرت امام خمینی (ره) درسال 58 به شورای انقلاب در اولین فرمان خود فرمودند که بروید شوراها را از محله تا منطقه تشکیل دهید و کارها را به مردم واگذار کنید.
در قانون اساسی هم 6 اصل اساسی برای واگذاری کارها به مردم وجود دارد، پس چرا این اصول قانونی اجرا نمیشود؟!
من معتقدم که بهترین راه اجرای این اصول شکل گیری مدیریت یکپارچه شهری است؛ چرا که در این سیستم همه سازمانهای دست اندرکاردردولت و شهرداری دور یک میز جمع میشوند و تصمیم گیریهای شهری به صورت هماهنگ با نظر طرفین اعمال میشود و تمام مدیران هم در این تصمیم گیریها سهم دارند و در این صورت نظرات و دیدگاههای مختلف نه تنها باعث دعواهای مدیریتی نمیشود، بلکه پیشرفت کارها را به دنبال خواهد داشت.
آقای طلایی! این روزها همزمان با تعیین نرخ کرایه حمل و نقل عمومی از طرف شورای شهر واکنشهای مختلفی دربین افکار عمومی درباره افزایش نرخهای کرایه به وجود آمده، به راستی چرا و به چه دلیل هنوز که هدفمندی یارانهها وارد فاز اصلی خود نشده نرخ کرایهها از طرف شورای شهر اعلام شده است؟
درباره تعیین نرخ کرایه حمل و نقل، شورای اسلامیشهرتهران طبق قانون هرساله با توجه به تعیین بودجه شهرداری نرخ کرایه را اعلام میکند که امسال هم به همین دلیل نرخ کرایهها را اعلام کردیم .
اما چرا کرایهها تا این حد افزایش داشته است؟
من لازم میدانم که به این نکته اشاره داشته باشم که طبق صحبتهای شهردار تهران تا پایان سال هیچ افزایش قیمتی در حمل و نقل عمومی نخواهیم داشت و این خود سند محکمیبرای نشان دادن همکاری شورای شهر و شهرداری با دولت است، اما شورای اسلامیشهر تهران برحسب وظیفه باید تا پایان سال نرخ کرایه را تعیین میکرد. قانون میگوید که یک سوم از هزینههای سفر را ، یک سوم را شهرداری و یک سوم مابقی را دولت باید بپردازد.
شورای شهربا توجه به اینکه از وضعیت یارانهها درسال آینده خبری نداشت و بودجه شهرداری باید تعیین میشد، در این مصوبهای که تعیین کرد گفت که چنانچه یک سوم سهم دولت پرداخت نشود شورای شهرمجبور است نرخ کرایه را افزایش دهد و طبق همین موضوع هم نرخ کرایهها تعیین شد.
چرا به نرخ کرایهها اضافه شود، راه حل دیگری وجود نداشت؟
شما فکرمیکنید یک سوم شورای شهر از جیب چه کسی پرداخت میشود، این مبلغ ازجیب مردم است، با این کار خواستیم توجه مدیران بخش قانون گذار را به این موضوع جلب کنیم که چنانچه بودجه یک سوم سهم دولت بابت کرایه در سال آینده پرداخت نشود، شورای شهرمجبوراست این یک سوم را هم پرداخت کند و این یک سوم از افزایش نرخ کرایهها به دست میآید.
آقای طلایی ! در حوزه فرهنگ سازی با توجه به اینکه شما در سمت رئیس کمیسیون فرهنگی_اجتماعی شورای شهر فعالیت میکنید، فکر میکنید در شهری همانند تهران با پارامترهای خاص خودش، فرهنگسازی شهری صورت گرفته یا اینکه اصلاً چیزی به نام فرهنگ سازی در تهران وجود ندارد؟!
این بحث یک مصاحبه مفصل نیازدارد که ازبالا به پایین پارامترها مورد ارزیابی قرارگیرد و تمام جوانب آن موشکافی شود.
اما در یک جمله باید اشاره کنم که رویکرد ما در کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شهر تهران و به تبع آن تصمیماتی که میگیریم این است که فضای فرهنگی شهر را که محصول تبلیغات محیطی، سیمای شهری و حمایت از فعالیتهای فرهنگی است را بر سه اصل اساسی قراردهیم:
1-فعالیت فرهنگی مبتنی بر فرهنگ دینی و انقلابی
2-فعالیت فرهنگی بر اصل مشارکت دادن شهروندان و برون سپاری فعالیتها به بخش خصوصی
نکته مهم پیرامون این دو اصل و فعالیتهای فرهنگی مبتنی بر فرهنگ دینی، توجه به پایگاهی به نام مسجد است، به اعتقاد ما باید بر مدار مسجد تمام فعالیتهای فرهنگ شکل بگیرد.
با توجه به این موضوع در حال حاضرچه برنامهای در اولویت کاری کمیسیون فرهنگی _ اجتماعی شورای شهر قرار دارد؟
درحال حاضر در اولویت فعالیتها موضوع فرهنگ شهروندی برمبنای شهروند اسلامی قرار دارد، من معتقدم که فطرت بسیاری از جوانانی که درحال حاضر با ظاهرنه چندان خوب در شهر میبینیم، پاک است و ما که به عنوان مدیران شهری فعالیت میکنیم باید از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و برنامههای فرهنگی را با توجه به اولویت شهروند اسلامیتدوین کنیم.
آقای طلایی ! به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورای شهر، رویکرد روزنامه «جوان» را چگونه ارزیابی میکنید.
به
نظر من روزنامه «جوان» روزنامه انقلاب اسلامیاست روزنامهای برای نزدیک
کردن دلها به یکدیگر و اشاعه فرهنگ انقلابی و تعامل و دوستی است و من هم
با این نگاه به این روزنامه آمدم. معتقدم که در چند وقت اخیر رشد خوبی در
زمینه اطلاع رسانی داشته و امیدوارم که با همین رویکرد هم ادامه دهد.