نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

13 آبان هیمنه ای که فرو ریخت

گروه فرهنگی مشرق-  نتایج تحقیقات این تیم، بسیار قابل توجه و تعمق بوده ولی تاکنون مسکوت مانده است. "مشرق" برای اولین بار، حقایق قابل توجهی را درباره روحیه شهادت‌طلبی نوجوانان 13 ساله و هم‌سالان «شهید حسین فهمیده» منتشر می‌کند. متن زیر، یادداشت استاد رائفی‌پور درباره این طرح پژوهشی و تحلیل آن است.
 

 

 

 


سنجش روحیات حسین فهمیده‌های امروزسال گذشته پروژه‌ای را اجرا کردیم که براساس سنجش «سلاح استراتژیک انقلاب و جمهوری اسلامی» و شناخت دشمن از آن طرح‌ریزی شده بود. این طرح یک کار آماری دقیق در مدارس راهنمایی کشور بود که توسط تیمی از دانشجویان آمار و علوم اجتماعی اجرا شد. بر این اساس به سراغ دانش‌آموزان 13 ساله محصل در پایه سوم راهنمایی رفتیم. یعنی همان حسین فهمیده‌های امروز که برخی مدعی‌اند از تفکر شهدا دورند و عرقی نسبت به شهید فهمیده‌ها نداشته و مشغول بازی‌های رایانه‌ای‌اند و حتی...
برای این کار آماری، یک فیلم 10 دقیقه‌ای را سر کلاس برای دانش‌آموزان سوم راهنمایی نمایش دادیم. در این فیلم اثری از تشجیع و تهییج احساسات نبود و فقط برخی از اثرات کار حسین فهمیده اکران شده و گستره «موج انفجار شهادت‌طلبی» او به تصویر کشیده شده بود؛ موجی که از جنس موج
عاشورایی است که طی 14 قرن کسی توان مقابله با آن را ندارد.
نتیجه این کار آماری بسیار قابل توجه بود. جامعه هدف، مدارس پایین شهر و بالای شهر تهران را در بر می‌گرفت. یعنی از معمولی‌ترین مدارس تا بهترین‌ها، غیرانتفاعی‌ها و مدارسی که مدیریت و فضای خاص دارند. نکته عجیب این بود که نتایج در کل این مدارس هیچ تفاوتی نداشت.
آماری از روحیه شهادت‌طلبی حسین فهمیده‌های امروزدر آماری که بدست آوردیم، 82.9 درصد سیزده ساله‌ها ابراز داشتند که اگر یک بار دیگر موقعیت حسین فهمیده پیش بیاید، همان کار را انجام خواهند داد. در جمع‌آوری رأی دانش‌آموزان دقت زیادی شد تا از رأی همدیگر مطلع نباشند و تحت تاثیر احساسات قرار نگیرند. حتی کارشناسان این کار، برای بچه‌ها بازدارندگی‌های احساسی همچون توجه به حس پدر و مادرشان در صورت شهادت آنها را نیز به وجود می‌آوردند، اما نتیجه تفاوتی نداشت.
از طرفی بازخورد اطلاعاتی که نوجوانان این مدارس از حسین فهمیده کسب کرده بودند نیز خیلی مهم بود. تا جایی که معلمان آنها اظهار می‌داشتند که دانش‌آموزان تا مدت‌ها درباره حسین فهمیده و عملیات استشهادی او پرس‌وجو و بحث می‌کردند.
اما چرا تصویر حسین فهمیده از اسکناس‌ها محو شد؟برای بسیاری از جوانان امروز، خاطره حسین فهمیده زنده است. بسیاری از ما به یاد می‌آوریم که روی اسکناس‌ها کنار عکس امام خمینی(ره) تصویر یک رهبر 13 ساله هم بود. اما چرا این عکس حذف شد؟ هم‌اکنون تنها بر روی اسکناس‌های 50 تومانی قدیمی و کهنه عکس حسین فهمیده دیده می‌شود. اگر هم عمدی برای حذف آن در کار نبوده ولی تعداد این خطا‌های محرض به قدری زیاد شده که...
چرا فرزندان این نسل، نباید مثل ما بپرسند که عکسی که در اسکناس است برای کیست؟ و او چه کرده؟! 
حسین فهمیده، سلاح استراتژیک انقلاب و نظام اسلامیسلاح استراتژیک ما، شهاب 3 و 4 و موشک‌های پیشرفته نیست. مقام معظم رهبری در دیدار با فرمانده وقت سپاه که گزارشی از پیشرفت صنایع موشکی ارائه کرد، فرمود که اینها خوب است ولی روی ایمان نیروها کار کنید که مهم‌تر است.
چرا وزیر دفاع ما به جای ارائه آمار پیشرفت‌های صنایع موشکی و دفاعی و ارتباطی، این آمار را ارائه نمی‌کند؟ نتیجه تحقیقاتی که توسط دانشجویان آمار از دانش‌آموزان 13 ساله مدارس راهنمایی که میزان شهادت‌طلبی آنها یعنی سلاح استراتژیک انقلاب به عمل آمده است.
 
با این آمار تا 10 سال دیگر بیمه‌ایمنتایج آمار ما از دانش‌آموزان 13 ساله بین 81 تا 84 درصد بود که به طور میانگین 9/82 درصد خروجی داشت؛ یعنی 9/82 درصد از نوجوانان ما روحیه شهادت‌طلبی و حماسی دارند. قطعاً اگر این آمار را ارائه کنیم تا 10 سال دیگر امنیت کشورمان را بیمه کرده‌ایم؛ یعنی تا 10 سال دیگر که دوباره آمار بگیریم هیچ کس جرات حمله نخواهد داشت. اگر آن فیلم ده دقیقه‌ای برای تمام دانش‌آموزان کشور پخش شود چه اثری خواهد داشت؟ چرا آموزش و پرورش از این نوع کارها انجام نمی‌دهد؟کم‌کاری‌ها کم نیست، شاید عمدی هم باشد«رابرت بایر» در فیلمش به کیفی که عکس حسین فهمیده روی آن درج شده اشاره می‌کند و می‌گوید: «این کیف را به همه ایرانی‌ها می‌دهند.» ولی نمی‌دهند! و چرا؟ بایر با این کار مردم کشور خودش را از ایران می‌ترساند اما آیا این کار واقعا انجام می‌شود؟!3-2 صفحه، کل زحمت وزارت آموزش و پرورشاز آموزش و پرورش، انتظار نمی‌رود که تنها از همان مستند 10 دقیقه‌ای استفاده کند؛ بلکه نتایج آمار ما نشان می‌دهد فقط یک حرکت صحیح موجب ایجاد یک موج زنده و شاداب در بین نوجوانان خواهد شد. کمااینکه سیستم آموزش و پرورش ما بهتر از اینها توانایی دارد. مثلاً زندگی شهید حسین فهمیده باید به طور جدی وارد کتاب‌های درسی شود.
نکته مهم دیگر در این خصوص، محروم کردن دانش‌آموزان از تصویر است. یعنی صرفاً به یک سری از تئوریات اکتفا شده و از کاربرد تصویر در امر آموزش و تربیت اغفال شده است. الان کلاس‌های مدرسه از نداشتن تلویزیون، رنج می‌برد. در صورتی که لااقل در سر کلاس درس‌هایی چون تاریخ و پرورشی و... می‌توان از مستندات تصویری اثرگذار استفاده کرد. از طرفی متن مربوط به دفاع مقدس در کتب درسی ما
تنها 2 - 3 صفحه است. مقاطع تربیتی: «ابتدایی، فهمیدگی، دبیرستان»همین‌طور تنها توانسته‌ایم یک واحد درسی دفاع مقدس در دانشگاه راه‌اندازی کنیم. در صورتی که پرداختن به پرورش روحی و تربیت در دانشگاه خیلی دیر است و بهترین زمان تربیت و پرورش اثرگذار در دوران راهنمایی است. حتی بهتر است عنوان این دوره را دوران «فهمیدگی» بنامیم. در صورتی که ذهن یک دانشجو نسبت به یک دانش‌آموز دوره راهنمایی (یا فهمیدگی) مثل سنگ می‌ماند و تغییر آن سخت است.
پس بهتر است برای نامگذاری دوره‌های تحصیلی بگوییم: «ابتدایی، فهمیدگی، دبیرستان» در دوران دبیرستان نیز به قدری سر دانش‌آموزان را به درس‌های ریاضی و فیزیک و شیمی و حفظیات گرم می‌کنند که اصلاً وقتی برای تربیت و تعقل ندارد.
آیا عمدی نیست؟!اما تکرار این حرکت‌های جهل‌آمیز و خطاهای راهبردی، هر انسانی را به شک می‌اندازد. گویی که عمدی در کار است و برخی فعالیت‌ها و یا عدم فعالیت‌ها با برنامه و قصد مشخصی صورت می‌پذیرد.
چرا به محض شنیدن نام «شهید ابراهیم همت» به یاد ترافیک می‌افتیم؟ و یا از «حاج احمد متوسلیان» هیچ نمی‌دانیم؟ در صورتی که نوجوان‌ها
نام اکثر بازیگران و فوتبالیست‌های غربی را بلدند. اگر جنگ شود؛ همه دنیا عملیات استشهادی را از ما خواهند آموختاگر امروز روی 13 ساله‌هایمان کار تربیتی انجام دهیم، امنیت کشورمان حفظ می‌شود. از طرفی در صورتی که برای خرید یک هواپیما باید میلیاردها پول بدهیم و یا اگر یک ناو داشته باشیم و دشمن قصد زدن آن را داشته باشد، حتی نخواهیم فهمید که از کدام طرف خورده‌ایم؛ در این صورت راه تضمین امنیت و سلاح استراتژیک ما ایمان است. اما چگونه؟
به این صورت که اگر امریکا به ایران حمله کند، می‌داند که با قدرت رسانه‌های امروزی میدان نبرد به «صحنه تئاتر» تبدیل شده و تمام دنیا سلحشوری‌ها و حماسه‌ها و صحنه‌های ایثار و استشهاد ما را خواهند دید و
قطعاً الگو خواهند گرفت. پس امریکا چنین خبطی را تا وقتی که ما سلاح ایمان داشته باشیم، مرتکب نخواهد شد.حمله دشمن؛ به محض ته کشیدن حسین فهمیده‌هادر شرایطی که دشمن شرق و غرب و شمال و جنوب کشور ما را محاصره کرده و پایگاه‌سازی کرده و دائماً آماده هجوم است، اگر ساعت یک نیمه شب یقین پیدا کنند که حسین فهمیده‌های ما ته کشیده، قطعاً ساعت یک و پنج دقیقه به ما حمله خواهند کرد.
چرا که «گالوپ‌»ها و
مؤسسات آماری و جاسوسی آنها دائماً در این مملکت در حال تهیه «آمار حسین فهمیده‌ها»ی ما به صورت ماهانه هستند. برای همین است که خیل محصولات فرهنگی و بازی‌های رایانه‌ای را به سمت نوجوانان ما سرازیر کردند تا از بین آنها حسین فهمیده ساخته نشود.شکست طرح نظم نوین جهانی(دنیوی) در سال 2007یک سؤال مهم درباره اینکه چگونه جمهوری اسلامی ایران توانسته در مقابل جریان «فراماسونری» و «صهیونیسم» ایستادگی کرده و حتی جلوی آنها را در دنیا بگیرد مطرح است. چرا که این جریان قصد داشت در سال 2007 نظم نوین جهانی(دنیوی) را جشن بگیرد. برای این کار در سال 2006 جنگ با لبنان را آغاز می‌کنند ولی موفق نمی‌شوند. استراتژیست‌های داخلی و خارجی بر این قضیه صحه می‌گذارند که قرار بوده درسال 2007 نظم نوین صهیونیسم در دنیا برقرار و جشن آن برپا شود. شروع این پروژه در سال 2000 بود که طی 7 سال می‌بایست نتیجه می‌داد. در سال 2000 آقای جرج بوش به عنوان منجی مطرح شد و سر کار آمد.
در این مدل تبلیغات عظیمی برای جنجال‌سازی و ایجاد التهاب و ذهنیت در مردم به راه افتاد. حتی یکی از خوانندگان لس‌آنجلسی (داریوش) هم برای این سال ترانه‌ای خواند و اشاره‌ای به اینکه سال 2000 چه سالی خواهد بود داشت. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. سپس در
11 سپتامبر سال 2001 انفجار برج‌های دوقلو رخ داد. جرج بوش، منجی هزاره!
مسیحیان معتقدند در پایان هر هزاره یعنی 999 سال یک منجی ظهور خواهد کرد. در این پروژه «جرج بوش» را به عنوان این منجی مطرح کردند.
به همین مناسبت پدر جرج بوش (خانواده بوش از اعضای یکی از
لژهای فراماسونری در امریکا هستند) اسم او را تغییر داد. یعنی اسم او از «جرج هربرت بوش» به «جرج والتر بوش» تبدیل شد تا جمع حروف ابجد آن 666 شود. عدد 666 برگردان شده 999 در اعداد انگلیسی است. 666 عدد شیطان و به معنی کوبیدن بر سر مسیحیت و مفهوم Anti Christ (ضدمسیح یا دجال) است. نماد ضدمسیح یا شیطان، صلیب وارونه و عدد 666 است.
جرج بوش پدر می‌گوید: «فرزند من
دیکتاتور آخر‌الزمان خواهد شد و 7 سال حکومت خواهد کرد و در پایان این 7 سال نظم نوین جهانی (دنیوی) شکل خواهد گرفت.»
بنابراین 2000 به علاوه 7، سال 2007 را رقم خواهد زد که قرار بود پروژه نظم نوین جهانی(دنیوی) در آن سال کلید بخورد.
افتضاح سال 2006 در لبنان
برای همین هدف، در سال 2006 به لبنان حمله کردند تا بعد از آن به سوریه هجوم برده و در نهایت زمینه حمله به ایران را فراهم کنند؛ ولی چرا این اتفاق نیفتاد؟! چگونه رژیم صهیونیستی از 2 هزار رزمنده شکست خورد؟ پاسخ به این سؤالات قابل توجه است.حزب‌الله لبنان به خودی خود تجهیزاتی برای مقابله با صهیونیست‌ها ندارد. حزب‌الله خود می‌داند که هرچه دارد از جمهوری اسلامی وام گرفته است؛ چه آموزش‌های نظامی و چه تفکر. مردم جبل عامل در لبنان به صراحت اظهار می‌کنند که «ما قبل از امام خمینی(ره) هیچ نبودیم. امام خمینی(ره) بود که ما را شیعه کرد
این قضیه به دقت بررسی شد که آیا ایران، سلاح خاصی به حزب‌الله داده است؟ پاسخ، تعدادی کاتیوشا و کلاشینکف و موشک بود که در مقابل ارتش صهیونیستی به حساب نمی‌آمد. ولی پاسخ این است که در قرآن (سوره حشر) می‌فرماید: «
آنها ترسو هستند و در قلعه‌ها خود را پنهان می‌کنند.» و این کد مهمی برای ماست. یعنی قرآن می‌فرماید نترس؛ به آنها هجوم ببر که آنها ترسو هستند و فرار می‌کنند. و این رمز پیروزی حزب‌الله در برابر ارتشی بود که لقب چهار یا پنجمین ارتش قدرتمند دنیا را یدک می‌کشد.
جالب اینکه در زمان این جنگ تنها رزمندگان جنوب لبنان می‌جنگیدند و حتی رزمنده‌های شمال لبنان و بیروت نتوانستند خود را به جبهه‌های جنگ برسانند، چون اسرائیل پل‌های ارتباطی را زده بود.
تبلیغ تانک‌های «مرکاوا» متعلق به ارتش اسرائیل اینگونه است که می‌گویند وقتی در این تانک بنشینید، می‌توانید به راحتی با تلفن همراه با همسر خود در منزلتان صحبت کنید و تانک به شکل خودکار عمل خواهد کرد. پس چگونه است که چند رزمنده حزب‌الله این تانک را می‌زنند؟ پاسخ، قدرت ایمان و بکارگیری تفکر و خرد ایمانی است.
جاسوس سازمان CIA در ایران!
در بررسی استراتژیست‌های صهیونیست به شخصی برمی‌خوریم که از جوانب مختلفی حائز توجه است. «رابرت بایر» (Robert Baer) استراتژیستی است که تا به حال چند کتاب نوشته است که در آن مستقیماً به ایران پرداخته و نام آن را «ایران، شیطانی که ما می‌شناسیم» گذاشته است. یعنی دقیقاً در پاسخ به مفهوم «شیطان بزرگ» که ابتکار حضرت امام خمینی(ره) در مورد امریکاست. بقیه کتابهای بایر نیز دارای عناوینی است که به شیطان اشاره دارد.

منبع:  http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=12762

 

مستند رابرت بایر



«رابرت بایر» در منزل خانواده شهید حسین فهمیده
رابرت بایر جاسوس رسمی سازمان سیا، 5 سال پیش سفری به ایران داشته است. اولین جایی که او می‌رود منزل شهید «حسین فهمیده» است. اینجاست که ما می‌فهمیم که سلاح استراتژیکمان که به آن بی‌توجهیم چه بوده است.
رابرت بایر در منزل حسین فهمیده با برادر، پدر و همسر برادر این شهید صحبت و از اتاقی که از حسین فهمیده به یادگار مانده است بازدید می‌کند. جالب اینکه در فیلمی که تهیه کرده به زبان انگلیسی به مردم امریکا، کیف‌هایی را نشان می‌دهد و می‌گوید: روی این نوشته شده «مسافر کربلا» (He is coming to karbala). سپس نارنجک و تانک و سخن امام خمینی(ره) درباره حسین فهمیده را نشان می‌دهد.
بایر در این دیدار به خانواده شهید فهمیده توضیح می‌دهد که حسین فهمیده یک «انتحاری» بوده، ولی آنها قبول نمی‌کنند و مخصوصاً همسر برادر حسین فهمیده با فهمیدگی و تیزهوشی به او پاسخ می‌دهد که «نه‌خیر، او فقط یک شهید بود. شهید یعنی شهید، تعبیر انتحاری درست نیست
باید توجه داشت که معنی شهید یعنی اینکه او می‌داند چه می‌کند؛ شست‌و‌شوی مغزی نشده و با تفکر و تعقل خود به خردگرایی‌ای رسیده که با علم، کاری را انجام می‌دهد و اثر آن یعنی شهادت را می‌فهمد. رابرت بایر که متوجه می‌شود بحثی را که مطرح کرده به نقطه مطلوبی نمی‌رسد، روی به دوربین کرده و می‌گوید: «جالب است که او می‌دانسته شهید خواهد شد و خانواده او قبول نمی‌کنند که کار حسین فهمیده انتحاری بوده» و بر اینکه حسین فهمیده می‌دانسته که شهید خواهد شد تأکید می‌کند.

جاسوس سیا در حرم امام خمینی(ره)
رابرت بایر جاسوس رسمی سازمان CIA، سپس به راحتی به حرم امام خمینی(ره) می‌رود. خود او می‌گوید: «من رابرت بایر کارشناس ارشد سازمان سیا، 25 سال است که پایم را به این مملکت نگذاشتم.» سپس اذعان می‌کند: «قبل از انقلاب، این کشور متحد ما بود (اینجا لانه ما بود)»
بایر سپس با فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که به مناسبت بیعت نیروهای مسلح در حرم حضرت امام(ره) بود مصاحبه می‌کند. اما سرلشکر فیروزآبادی پاسخ درخوری به سوال او که می‌پرسد نظرتان درباره شهادت‌طلبی چیست می‌گوید: «شهادت‌طلبی را امریکایی‌ها نمی‌توانند درک کنند و آنها بدانند که اگر پایشان را در اینجا بگذارند و دخالتی داشته باشند، اینجا قبرستان آنها خواهد شد.» ظاهراً این ماجرا بر بایر تأثیر داشته است.


«بایر» در نماز جمعه تهران
وی سپس به نمازجمعه می‌رود. بایر در سکوی ویژه خبرنگاران رفته و تمام شعارهای Down with U.S.A (مرگ بر آمریکا) را ضبط کرده و در آخر می‌گوید: «ما هرچه می‌کشیم از شخصی به نام خمینی است که سنت 1300 ساله، انتحار و خودکشی دینی(!) را زنده کرده و حسین فهمیده کسی است که راه او را ادامه داده است.» جالب اینکه او 1400 ساله را نمی‌گوید و سنت 1300 ساله‌ی مورد نظر او حتما با توجه به حادثه عاشورای امام حسین(ع) محاسبه شده است.

«جک بایر» نسخه سینمایی «رابرت بایر»«سریال 24» براساس زندگی رابرت بایر ساخته شد. حتی از فامیلی او نیز استفاده شد و قهرمان داستان مجموعه 24 «جک بایر» نام دارد. حتی قیافه او نیز به رابرت شبیه است.
عشق‌بازی بین 2 رهبر

عشق‌بازی بین این 2 رهبر، یعنی امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و شهید حسین فهمیده به عنوان کسی که امام(ره) او را رهبر خود دانست نیز حائز توجه است. یعنی یک نوجوان 13 ساله، به تبعیت از امامی که او را به این مسیر آورده – که اگر امام خمینی(ره) نبود معلوم نمی‌شد حسین فهمیده‌ها از کجا سردرمی‌آوردند – به عنوان مأموم کاری را انجام داده که امامش او را رهبر نامیده است. امام خمینی(ره) می‌فرماید که رهبر من این طفل 13 ساله است که نارنجک به خود می‌بندد و خود را زیر تانک می‌اندازد. این عشق‌بازی فوق‌العاده زیبایی است که بین امام و شهید حسین فهمیده برقرار شد.

موج دوم عملیات حسین فهمیده
سردار قاسمی تعریف می‌کند که: «من در جبل عامل، خدمت خانواده شهید استشهادی «علی اشمر» که 12 صهیونیست را با یک حرکت استشهادی به درک واصل کرد رفتم و به پدر او گفتم که «علی شما گل کاشت.» پدر این شهید به سردار قاسمی می‌گوید که مدیون من هستی اگر 2 کار برای من انجام ندهی؛ یکی اینکه بروی در حرم امام خمینی(ره) و 2 رکعت نماز بخوانی که ما هرچه داریم از امام داریم. چرا که ما جبل عاملی‌ها قبل از او شیعه نبودیم؛ او ما را زنده کرد. دوم اینکه هرجا از پسر من «علی اشمر» صحبت می‌کنی باید بگویی که «او شاگرد کلاس حسین فهمیده است.» سردار قاسمی با تعجب به او می‌گوید که علی اشمر که سنش بیشتر از حسین فهمیده بوده. اصلا او را از کجا می‌شناسید؟ پدر این شهید پاسخ می‌دهد: «یعنی چه که نمی‌شناسم؛ مگر می‌شود، امام خمینی(ره) کسی را معرفی کند و ما نشناسیم
و این «موج دوم» عملیات حسین فهمیده است که هم‌اکنون در لبنان است.
 
موج سوم حسین فهمیده در قلب اروپا
این ایرانی‌ها بودند که مقاومت و مبارزه را به بوسنیایی‌ها یاد دادند و در قلب اروپا یعنی 50 کیلومتری «وین» پایتخت اتریش، صدای الله‌اکبر و محمد رسول‌‌الله(ص) را بلند کردند. و این برای اروپایی‌ها خیلی وحشتناک بود. مثل این است که در لانه شیطان صدای خدا را بشنوی. این باعث شد که آنها به خود بلرزند.
بوسنیایی‌ها که حرکت شیعیان انقلابی ایران و مسلمانان مبارز ترکیه‌ای را دیدند که بدون هیچ کمک نظامی قابل توجهی به کمک آنها می‌روند، ایده یعنی تفکر انقلاب اسلامی را درک کردند و از آن پس در زیرزمین‌هایشان، ساخت «کلت» را شروع کردند. یعنی ما توانستیم به آنها ایده بدهیم و انقلاب اسلامی خود را صادر کنیم. یعنی تفکر اسلام انقلابی صادر شد. چرا که ایرانی‌ها بدون هیچ منت و ادعای حقوق بشری به کمک آنها شتافتند.
جالب اینکه در جریان جنگ بوسنی و هرزگوین، دقیقاً شبیه 8 سال جنگ تحمیلی ما، صرب‌ها آنها را مجبور کردند تا قرارداد «صلح دیتون» را بپذیرند؛ یعنی همچون قطعنامه 598 که وقتی ما روی غلطک پیروزی بودیم، مجبورمان کردند که آن را بپذیریم.

اصل دومینو
تا روزی که دشمنان بدانند که به پیروزی و موفقیت نمی‌رسیم از قطعنامه و صلح و آشتی خبری نیست. اساس آنها بر «اصل دومینو» بنا شده؛ یعنی زمانی که اولین ضربه را بزنند تا زمانی که آخرین قطعه بیفتد می‌جنگند ولی هروقت اولین شکست را مشاهده کنند، سریعاً به سراغ قطعنامه و آتش بس می‌روند. همین بلا را نیز بر سر بوسنی آوردند. یعنی قصد داشتند تا یک نفر بوسنیایی را زنده نگذارند و همه مناطق را تصاحب کنند. جالب اینکه اهالی بوسنی خودشان تعریف می‌کنند که به محض اینکه ما الله‌اکبر می‌گفتیم، دشمنان سلاحی را که در دست داشتند به زمین انداخته و فرار می‌کردند. یعنی آنها نمی‌دانند که « وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى» یعنی چه؟
سردار قاسمی درباره جنگ بوسنی می‌گوید: «آخرین لحظه که از بوسنیایی‌ها جدا می‌شدیم، یکی از آنها از من یک یادگاری خواست.» سردار قاسمی تعریف می‌کند که از جیبش یک اسکناس 100 تومانی به او می‌دهد. آن مرد بوسنیایی اسکنار را رو به نور می‌گیرد و در قسمتی از آن عکس حسین فهمیده را می‌بیند و می‌پرسد که او کیست؟ قاسمی توضیح می‌دهد که این شهید کیست و چه کرده. در آن موقع آن مرد اسکناس حاوی عکس حسین فهمیده را با گریه به چشمانش می‌مالد و از سردار قاسمی می‌خواهد تا دعا کند که او نیز مثل حسین فهمیده شود.
و این «موج انفجار» بعدی نارنجک‌های شهید حسین فهمیده در قلب اروپاست.

بدل‌سازی، تنها راه مقابله با موج استشهادی
همین جاست که وقتی دشمنان متوجه می‌شوند که این موج راه افتاده، به سرعت بدل آن را می‌سازند. یعنی جریان «طالبانیسم» را.
آیا تا به حال دیده شده که کسی بدل مس را بسازد؟ همیشه از طلا، بدلی می‌سازند. دشمن وقتی دید شهادت‌طلبی دارای ارزش خاصی است، جریان «شهادت‌طلبی بدلی» را به وجود آورد و این یعنی «طالبانیسم».
بدین ترتیب تمام جوانانی که عاشق رسول خدا(ص) بودند را وارد این جبهه مبارزه انحرافی کردند. حالا این جوانان به عشق بهشت خودشان را می‌کشند، اما به نفع «استعمار». چون این شیوه بدلی است و واقعاً لفظ انتحاری شایسته آنهاست نه استشهادی.

فایل سخنان سردار سعید قاسمی را از اینجا دریافت کنید.

دانلود فایل تصویری حضور رابرت بایر در ایران

  


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد