نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

یأجوج ومأجوج (گوگ و ماگوگ)

http://advent.persiangig.com/Gog/gog1.jpg

"دانلود مقاله به صورت فایل PDF "

به زودی مستند یاجوج و ماجوج...

از مجموع آیات قرآن و مطالب تورات در این زمینه و از شواهد تاریخی چنین بر می آید که این گروه در مناطق شمال آسیا زندگی می کردند و با هجوم وحشیانه خود به مناطق جنوب و غرب فاجعه می آفریدند. با بسته شدن سد ذو القرنین تهاجم آنها برای مدت زیادی خاتمه پیدا کرد اما در آخر الزمان دوباره باز خواهند گشت. بعضی بازگشت آنها را همان حملۀ مغول می دانند که اتفاق افتاد. و بعضی دیگر بازگشت آنها را به صورت زنده شدن دوباره آنها در آخر الزمان می دانند که هنوز اتفاق نیفتاده است....

بقیه در ادامه مطلب

اصلی ترین منبع اطلاعات در مورد یأجوج و مأجوج قرآن است و در کتب عهد عتیق نیز به این قوم اشاره ای شده است. مفسران و تاریخ دانان با استفاده از این دو منبع و بررسی شواهد تاریخی به حدس هایی در مورد این قوم یا اقوام رسیده اند

قرآن در دو جا از یأجوج و مأجوج یاد می کند و می فرماید:

"ذو القرنین به میان دو کوه رسید و در آنجا قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی فهمیدند گفتند ای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می کنند آیا ممکن است ما هزینه ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی..." بعد از این که قرآن چگونگی ساخت این سد را شرح می دهد در ادامه می فرماید: "[پس] آنها (طایفه یأجوج و مأجوج) قادر نبودند از آن بالا روند و نمی توانستند نقبی [سوراخی] در آن ایجاد کنند".[i][1]

آیات سوره کهف

*************

"حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا

تا چون رسید میان دو سد (دو کوه بین دو کشور در شمال یا جنوب خاک ترکستان) آنجا قومی را یافت که سخنی فهم نمی‌کردند (و سخت وحشی و زبان نفهم بودند)

﴿٩٣﴾



قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَىٰ أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا

آنان گفتند: ای ذوالقرنین، قومی به نام یأجوج و مأجوج در این سرزمین (پشت این کوه) فساد (و خونریزی و وحشیگری) بسیار می‌کنند، آیا چنانچه ما خرج آن را به عهده گیریم سدی میان ما و آنها می‌بندی (که ما از شر آنان آسوده شویم).

﴿٩٤﴾



قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا

ذوالقرنین گفت: تمکن و ثروتی که خدا به من عطا فرموده (از هزینه شما) بهتر است (نیازی به کمک مادی شما ندارم) اما شما با من به قوت بازو کمک کنید (مرد و کارگر از شما، وسایل و هزینه آن با من) تا سدی محکم برای شما بسازم (که به کلی مانع دستبرد آنها شود).

﴿٩٥﴾



آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا

برایم قطعات آهن بیاورید. (آن‌گاه دستور داد که زمین را تا به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند) تا چون میان آن دو کوه را برابر ساخت گفت: در آتش بدمید؛ تا چون آهن را بسان آتش بگداخت، گفت: برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم.

﴿٩٦﴾



فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

از آن پس آن قوم نه هرگز بر بالای آن سد شدن و نه بر شکستن آن سد و رخنه در آن توانایی یافتند.

﴿٩٧﴾



قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ ۖ وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا

ذو القرنین گفت که این (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتی از خدای من است و آن‌گاه که وعده خدای من فرا رسد (که روز قیامت یا روز ظهور حضرت ولی اللّه اعظم است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده خدای من محقق و راست است.

از این آیات استفاده می شود که یأجوج و مأجوج گروهی ظالم بودند که با تأسیس سدی که ذوالقرنین آن را بین دو کوه نصب کرد، ظلم آنان پایان یافت.

قرآن در آیه دیگری می فرماید:

"تا آن زمان که یأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنها از هر محل مرتفعی به سرعت عبور کنند و وعده حق[قیامت] نزدیک می شود..."[ii][2].

آیات سوره انبیاء

*****************

حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ

تا روزی که راه یأجوج و مأجوج باز شود و آنان از هر جانب (پست و) بلند زمین شتابان درآیند (که روز قیامت یا قیام ولی عصر علیه السّلام مقصود است).

﴿٩٦﴾



وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ

و وعده (ثواب و عقاب) حق بسیار نزدیک شود و ناگهان چشم کافران از حیرت بی‌حرکت فرو ماند (و فریاد کنند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم بلکه سخت به راه ستمکاری شتافتیم.


****************

این آیه پیش‏بینى کرده است که در آخرالزمان، یاجوج و ماجوج دوباره از کوه‏ها سرازیر شوند. آنچه از قرآن در مورد این قوم فهمیده می شود به همین دو آیه محدود است.

اما در کتابهای عهد عتیق نیز در این مورد مطالبی وجود دارد؛ در سِفر تکوین‌ و کتاب‌ حَزقیّال‌ و در رؤیای‌ یوحنّا مطالبی‌ آمده‌ است‌ که‌ دلالت‌ دارد بر آنکه‌ (مأجوج)‌ یا (جوج‌ و مأجوج)‌ امّت‌ یا امّت‌هائی‌ بوده‌اند که‌ در شمال‌ آسیا در اراضی‌ آباد،‌ ساکن‌ بوده ‌و به‌ جنگ‌ و فتنه‌ و غارت‌ اشتغال‌ داشته‌اند[iii][3].غیر از آیات قطعی قرآن و متن تورات که از این قوم یاد کرده است مطالب دیگری که تاریخدانان و مفسرین بیان کرده اند همه از شواهد تاریخی به دست آمده و مستند به سند قطعی نیست.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید: "مفسران و مورخان در بحث پیرامون این داستان دقت و کنکاش زیادی کرده اند و سخن در اطراف آن به تمام گفته اند و بیشترشان بر آنند که یأجوج‌ و مأجوج‌ امّتی‌ بسیار بزرگ بوده اند که‌ در شمال آسیا زندگی می کرده اند".[iv][4]

بعضی‌ نیز گفته‌اند: یأجوج‌ و مأجوج‌ امّتی‌ هستند که‌ در جزء شمالی‌ از آسیا ساکن‌ بوده‌اند، و شهرهای‌ آنان‌ از تبّت‌ و چین‌ تا اقیانوس‌ منجمد شمالی‌ ادامه‌ داشته‌ و از غرب تا سرزمین ترکستان‌ می رسیده‌ است‌ و این‌ قول‌ از «فاکهة‌ الخُلفآء» و «تهذیب‌ الاخلاق‌» ابن‌ مِسکویه‌ و «رسائل‌ إخوان‌ الصّفا» نقل‌ شده‌ است.[v][5]علامه حسینی طهرانی در کتاب معاد شناسی خود از تطبیق اصل کلمه یأجوج و مأ جوج با نقل های موجود درباره آنها به این نتیجه رسیده که‌: (اصل‌ چینی‌ آن‌ دو کلمه، "مُنگوک"‌ یا "مُنچوگ‌" بوده‌ است‌ و سپس‌ در زبان عبرانی‌ و عربی‌ به‌ "یأجوج"‌ و "مأجوج‌" تبدیل شده‌ و در زبان یونانی‌ به‌ "گوک‌" و "ماگوگ"‌ تبدیل شده‌ است‌ و از مشابهت‌ کامل‌ بین‌ ماگوگ‌ و منگوگ‌ می‌توان‌ حکم‌ کرد که‌ این‌ کلمه‌ از لفظ‌ چینی‌ منگوگ‌ تطور یافته‌ است‌، همچنانکه‌ "منغول"‌ و "مغول‌" از تطوّرات‌ آنست‌. پس‌ یأجوج‌ و مأجوج‌ همان طایفه مغول‌ هستند که‌ از روزگاران‌ قدیم‌ در شمال‌ شرقی‌ آسیا سکونت‌ داشته اند‌ و این‌ امّت‌ بزرگ‌ گاهی‌ بر چین‌ هجوم‌ می بردند و گاهی‌ از طریق‌ داریال‌ قفقاز به‌ ارمنستان‌ و شمال‌ ایران‌ حمله‌ می‌آوردند، و گاهی‌ بعد از بنای‌ سدّ به‌ شمال‌ اروپا حمله ‌ور می شدند و در نزد آنها به‌ "سِیت‌" معروفند. و گروهی‌ از آنها به‌ روم‌ حمله‌ می بردند و در این‌ مرتبه‌ دولت‌ رومان‌ ساقط‌ شد و یونانیان‌ آنها را "سِی‌ تِهین"‌ می گویند و همین‌ نام‌ در کتیبه داریوش‌ در اصطخر فارس‌ ذکر شده‌ است‌.)[vi][6]

در قرآن با صراحت به هلاکت آنها اشاره ای نشده است بلکه آنچه از قرآن استفاده می شود این است که با بسته شدن سد، مسیر غارت گری آنها بسته شد. اما اینکه هم اکنون زنده باشند، از آیات و روایات استفاده نمى‏شود، بلکه بنا بر قرائت ابن عباس از آیۀ سورۀ انبیاء به خوبى استفاده می شود که آنان مرده‏اند. زیرا ابن عباس، کلمه (حَدَبٍ) را که به معنى مکان مرتفع می باشد (جدث) قرائت کرده، که به معنى قبر است. در این صورت معنی آیه چنین می شود: تا اینکه قوم یأجوج و مأجوج به سرعت از قبرهاشان خارج شوند[vii][7]. در بعضی روایات نیز در تفسیر این آیه گفته است که در آخر الزمان یأجوج و مأ جوج دوباره به دنیا وارد می شوند[viii][8] که این خود نشان می دهد که اکنون در دنیا نیستند و در آینده باز خواهند گشت.

اما هجوم دوباره آنها نیز مورد اختلاف دانشمندان است. جمعى از محققان، خبر قرآن کریم را که فرموده: در آخر الزمان یأجوج و مأ جوج خروج مى‏کنند و در زمین فساد مى‏کنند، بر هجوم تاتار (مغول) در نیمۀ اول قرن هفتم هجرى بر مغرب آسیا تطبیق کرده‏اند، زیرا آنان در آن زمان خروج نموده در خون ‏ریزى و ویرانگرى، از بین بردن آبادی ها و قتل عام مردم، خراب کردن شهرها و غارت اموال جنایاتی کردند که تاریخ بشریت نظیر آن را سراغ ندارد. آنان چین و ترکستان و ایران و عراق و شام و قفقاز را تا آسیاى صغیر تاختند و هر شهر و دیارى که در مقابل ایشان مقاومت کرد، ویران نمودند و اهالى آن را از دم تیغ گذراندند[ix][9].

در مقابل این دسته از محققان می توان گفت که اگر یأجوج و مأجوج بعد از بسته شدن سد و در زمانهای بسیار گذشته مرده باشند و در آینده دو باره به دنیا باز گردند نمی توان آنها همان مغولان دانست چون خروج از قبر در مورد آنها صادق نیست.

در نهایت باید گفت تمام آنچه در باره آنها گفته شده احتمالاتی است که نمی توان به آنها یقین پیدا کرد و باید به همان قطعیاتی که قرآن از آنها به وضوح سخن گفته اکتفا نمود.

منبع : پروژه بیداری



[i].[i][1] کهف، 93- 97، ترجمه، مکارم شیرازی، ناصر.

.[i][2] انبیاء، 96-97.

.[i][3] حسینی طهرانی سید محمد حسین، معاد شناسی، ج 4، ص 85، سایت موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلامی.

.[i][4] طباطبائی،سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 13، ص 542، دفتر انتشارات اسلامی، 1374.

.[i][5] حسینی طهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ج 4، ص86.

.[i][6] حسینی طهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ج 4، ص87.

[i][7] .ر.ک به: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‏12، ص: 366، انتشارات اسلامیه،1398 ق

[i][8] . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 12 ، ص179، الوفاء ، 1404 ه.ق

[i][9] . طباطبائی،سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 13، ص 542.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد