بدن شما به طور روزانه مقداری امواج الکترو مغناطیسی دریافت می کند
شما امواج الکترو مغناطیس را که ازتجهیزات الکتریکی استفاده می کنید و نمی توانید هم کنار بگذارید دریافت می کنید.
همچینین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یک ساعت هم خاموش نمی شود شما
منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترو مغناطیسی دریافت می کنید ، به عبارت دیگر شما با امواج الکترو مغناطیسی شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید سر درد دارید !
احساس ناراحتی می کنید٬ تنبلی در کار و مکانهای مختلف..
راه حل این مشکلات چیست ؟
یک دانشمند غیر مسلمان از اروپا تحقیقات را شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج
الکترومغناطیسی که بدن آسیب می رساند را انجام داد
با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بروی زمین ، زمین امواج الکترو مغناطیسی را تخلیه خواهد کرد.
این شبیه اتصال زمین به ساختمانهای است که احتمال بر خورد سیگنالهای الکتریکی
مانند رعد و برق وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود
آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند
بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید
چرا که در این حالت امواج الکترو مغناطیسی بهتر تخلیه خواهد شد
و بیشتر تعجب خواهبد کرد که بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده مر کز زمین مکه است
و کعبه درست وسط زمین است
بنابراین سجده در نمازتان
بهترین راه تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است
منبع
به گزارش مشرق به نقل از العالم، محمود محارب استاد دانشگاه قدس درتحقیقی درباره روابط بین اسرائیل و جنوب سودان نوشت: در زمان تاسیس اسرائیل دیوید بن گورین که نظریه امنیت اسرائیل را مطرح و ترسیم کرد به شدت از ظهور کمال آتاتورک عربی که بتواند عرب ها را در برابر اسرائیل یکپارچه کند، هراسان بود.
پس از انقلاب 23 ژوئیه 1952 مصر و طرح ایده وحدت عربی به یک طرح همه جانبه که مورد حمایت شدید ملت های عربی بود، بن گورین هراسان از این موضوع برای به شکست کشاندن آن تلاش کرد.
بن گورین بر این باور بود که خطر علیه اسرائیل در قلب کشورهای عربی؛ یعنی کشورهایی که به «کشورهای طوق» (کشورهای گردنبد) معروف هستند، نهفته است که عبارتند از لبنان، سوریه، اردن و مصر. در این خصوص به ویژه مصر و رئیس جمهور آن جمال عبدالناصر برای اسرائیل خطر به شمار می رفت که نظریه پرداز این طرح بود. از این رو، بن گورین برای ایجاد شکاف در بین کشورهای عربی تلاش می کرد.
همچنین بن گورین برای ایجاد ائتلاف با کشورهای کمربند صحرا علیه کشورهای اطراف فلسطین تلاش کرد و در دهه پنجاه و شصت قرن گذشته کشورهای ترکیه، ایران، اتیوپی، سودان و یمن نیز به کشورهای کمربند امنیتی اسرائیل به منظور محاصره اعراب، اضافه شدند.
اسرئیل در میان سال های 1954 تا 1958 با حزب امت سودان درباره دو مساله ای که علیه دشمن مشترک که همان مصر بود، تماس و گفتگو داشت. مساله اول، اقدام اسرائیل در کمک مالی به حزب امت برای جلوگیری از نفوذ مصر در سودان و رویارویی با احزاب دیگر سودانی بود که مصر را دشمن تلقی نمی کردند و خواهان وحدت بین دو کشور بودند. مساله دوم نیز درباره سرمایه گذاری اسرائیل در طرح های اقتصادی سودان بود.
در سال 1963 تماس ها بین اسرائیل و شورشیان جنوب سودان آغاز شد. از آن زمان تا سال 1972 بسیاری از فعالان و مسئولان جنوب سودان با مسئولان اسرائیلی در سفارت اسرائیل در اوگاندا، اتیوپی، چاد، کنگو، کنیا دیدار کردند و این دیدارها در زمان جنگ بین مصر و اسرائیل افزایش یافت.
در آن زمان سران حزب امت سودان در ائتلاف با اسرائیل علیه مصر گام بلندی برداشتند. در اواخر دهه هشتاد قرن گذشته اسرائیل با جعفر النمیری و رژیم او روابط تنگاتنگی ایجاد کرد تا آنجا که وی به اسرائیل اجازه داد ده ها هزار یهودی فلاشا را از سودان به اسرائیل مهاجرت بدهد و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل موساد در خرطوم پایگاه ایجاد کند.
این روابط اما با روی کار آمدن دولت عمر البشیر وارد مرحله دیگری شد، اندیشههای البشیر که با صهیونیستها دشمنی داشت، این رژیم را به برافروختن آتش جنگ در سودان تشویق کرد و با تجهیز جان گارانگ و وعدههای مالی و سیاسی مختلف، راه را جدایی جنوب ازشمال سودان فراهم ساخت.
این تحقیق دانشگاهی به خوبی نشان میدهد که چگونه رژیم صهیونیستی در یک فرایند طولانی مدت برای از هم پاشیدن یک کشور عربی سرمایهگذاری و با استفاده از اختلاف اعراب به منویات خود میرسد.
نامة امام علی(ع) به مالک اشتر، منشور حکومتداری اسلامی است که متأسّفانه تاکنون مورد تحلیل و کندوکاو دقیق و در شأن جهان تشیّع قرار نگرفته است. نویسندة این مقاله را به نُه مؤلّفه در اخلاق سیاسی امیرمؤمنان(ع) میرساند. این مؤلّفهها تا حدودی اخلاقی کردن سیاست در شیوة حکومتی امام(ع) را تبیین میکند.
به گزارش پایگاه خبری حجاب، دیناره صدرالدینف تنها مجری محجبه تلویزیون روسیه در مقاله ای که در روزنامه Moskovskiy Komsomoleç منتشر کرده، به بیان گوشه هایی از زندگی خصوصی خود پرداخته است.
او در این مقاله می گوید از این که اسلام را انتخاب کرده پشیمان نیست؛ دیناره که مجری یک برنامه دینی در تلویزیون روسیه است از شغل خویش راضی است.
او می نویسد: "پیش از برنامه فعلی، مجری برنامه دینی دیگری در یکی از شبکه های ماهواره ای بودم. به تازگی فارغ التحصیل شده بودم و دامن کوتاه می پوشیدم. برخی اوقات در اثنای برنامه لازم بودم روسری به سر کنم. دامنم دیده نمی شد. یک بار خود را با دامن کوتاه و روسری در آیینه دیدم. از این که موجب می شدم بینندگان مرا باحجاب بدانند احساس عذاب وجدان کردم. بعد از گذشت مدت کمی توبه و استغفار کردم."
دیناره ادامه می دهد: "به مرور زمان شروع به استفاده از حجاب به معنای واقعی کردم. پیش از من خواهرم نائله رو به سوی آموزه های دینی آورده بود. در دهه ۹۰ میلادی دین دوباره جایگاه پیشین خود در حیات خانوادگی و اجتماعی را می یافت و به عنوان عنصری تعیین کننده شناخته می شد. اسلام در میان تاتارها به عنوان یک سنت کهن همچنان زنده بود. مردم برای به یاد آوردن مردگان خود دور هم جمع می شدند و قرآن می خواندند. بزرگان مان کمک می کردند تا با دین مان آشنا شویم. پدر و مادرم دین را قبول داشتند اما آن ها هم مانند من در دوره ای واجبات دینی را به جا نمی آوردند. خواهرم تصمیم گرفته بود باحجاب شود و این برای مادرم عجیب بود؛ عکس العمل نشان داد ولی در هر صورت با من که پس از خواهرم باحجاب شدم مخالفتی نکردند."
به گزارش ایربا این مجری تلویزیون در ادامه بیان مراحل تحول فکری خود و تبعات آن می گوید: "من به اطرافیانم هم توصیه می کنم از حجاب استفاده کنند. البته گاه شاهد برخوردهای منفی هم هستم اما توجه زیادی به آن ها نمی کنم."
دیناره با این که با یک الجزایری ازدواج کرده و به تعدادی از کشورهای اسلامی نیز سفر نموده اما ترجیح می دهد همچنان در مسکو زندگی کند و در این شهر پروژه های شغلی دیگری را محقق سازد.
سالهای پس از عصر رنسانس را میتوان به سالهای افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبههای متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد.
پس از برداشته شدن یوغ تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی، چندین کنش عمده فکری و فلسفی شکل گرفت که شرح آن ها در حوصله این پژوهش نمیگنجد، لکن آنچه قابل توجه است، رویکردهای متفاوت به مسأله انسان و رابطه او با خدا است که زمینههای شکلگیری بسیاری از جریانهای فلسفی را فراهم آورد. از جمله این جریانات، شکل گیری و تقویت تفکر اومانیستی است. تفکری که تنها انسان و خواسته های نفسانی او را مرکز توجه قرار می دهد و بر اساس آن همه چیز در این دنیا باید در راستای تأمین لذایذ انسانی باشد. طبیعی است که اصالت چنین نگرش ها و تفکراتی منجر به ترویج نوعی بی فکری و بی اخلاقی در جامعه می شود. خوشی و کسب لذت همچون اسبی افسار گسیخته به جلو حرکت می کند؛ تا هر چه می خواهد، بتازد. احتمالاً سرانجام چنین حرکتی سقوط خواهد بود. هرچند که در ابتدای امر بسیار رضایت بخش و دل انگیز است.
ادامه مطلب ...
پلیس ترکیه در این فیلم به این نتیجه می رسد که تمامی عملیات های تروریستی دراین کشور توسط فردی در آمریکا با نام حاجی گومش با نام مستعار «دجال» سازماندهی می شود، نهادهای امنیتی آمریکایی نیز که هیچ سوءسابقه ای از گومش ندارند تصمیم می گیرند او را به خاک ترکیه بازگردانند.
تقریبا از اوان ساخت فیلم در هالیوود ، سینماگران و فیلمسازان این کارخانه به اصطلاح رویا سازی ، در کنار تبلیغ و ترویج فرهنگ آمریکایی اعم از کابوییسم و گنگستریسم و میکی ماوسیسم و مانند آن ، علاقه خاصی نسبت به کاراکترها و قصه های شرقی چه در خاورمیانه و خاوردور و یا از شرق باستان نشان می دادند والبته در قریب به اتفاق این حکایت ها نیز همواره آدم های شرقی ، موجوداتی شریر و خبیث یا شارلاتان و فریب کار و یا فقیر و بیچاره جلوه می کردند که زندگی خویش را از طریق دزدی و سرقت و امثال آن می گذرانند.