به موازات فیلم مستند « ظهور بسیار نزدیک است »، فیلم مستند دیگری توسط فیلم ساز
معروف مسلمان آقای « عبدالله هاشم » و در خارج از کشور ساخته شده است که « Age of
Appearance : عصر ظهور » نام دارد.(169) این فیلم (عصر ظهور) از نظر زمان ساخت،
زودتر از مستند « ظهور بسیار نزدیک است » ساخته شده است و علی رغم نیت سالم و تلاش
های قابل تقدیر سازنده ی آن « عبدالله هاشم »، این مستند ساز از احادیث ضعیف برای
اثبات سخنان خویش بهره جسته است؛ به نحوی که یک قسمت از این مستند، به طور کامل به
شخصیت برجسته ی « ابا هریره »!!! جاعل معروف حدیث که مورد لعن و سرزنش معصومین
(علیهم السلام) و حتی خلفای راشدین بوده است، پرداخته و پیشگویی های منتسب به وی را
به عنوان احادیث معتبر و نشان دهنده ی دانشی مخفی که از پیامبر (صلی الله علیه و
آله و سلم) نزد وی به ودیعه گذاشته شده، معرفی نموده است!!!
به روشنی پیداست که واشینگتن بیتوجه و غافل از این رویدادها، قصد دارد به جنگهای دایمی و ساخت پایگاههای دایمی خود ادامه دهد و باز هم بازخوردهای بیشتری را تولید کند و سرزمینهای باز هم بیشتری را بیثبات کند، تا وقتی که خودش را زنده زنده بخورد. این است تعریف افول کاملاً امریکایی، در جهانی که به صورت نامنتظرهای، جدید است. بله، دندانها شاید هنوز در شریان گردن فرو رفته باشند، ولی فارغ از هر فکری که پترائوس در سر دارد، درباره اینکه دندانهای چه کسی بر شریان گردن چه کسی فرو رفته است، باید بیشتر اندیشید.
پس نباید تبرج را فقط در آرایش خانمها بدانیم بلکه مربوط به مناسبات دیگر جامعه هم است. ازطرفی شهری آکنده ما شهر تبرج است و تمام شهرهای کشورهای اسلامی مبتلای به تبرج است. اما چشم ما فقط آن را در خیابان ولیعصر(عج) و در صورت خانمها جستجو میکند. اگر تبرج را از معماری و شهرسازی مدرن ما که زیر نظر و امضای شهرداری تاسیس شده و قد کشیده و بر ما غالب شده است را بگیرید چیزی باقی نمیماند و همه چیز فرو میریزد.
بار ها عرض کرده بودم که با وجود برنامه هایی که برخی شبکه های ماهواره ای در مورد حقیر پخش میکنند قصد پاسخ دادن به اراجیف آن ها را ندارم. لیکن مورد اخیر توسط برخی داخلی ها نیز دامن زده شد و اینگونه پنداشتم عدم پاسخ به آنها در فضای داخلی به نوعی تایید تمامی گفته هایشان و از طرفی دیگر احترام به در خواست پژوهشگران عزیز میهنمان مبنی بر پاسخ به این مطالب باشد.
برنامه این هفته راز که به همت نادر طالب زاده از
شبکه چهارم سیما پخش می شود این بار درباره نهادی انقلابی بود که به تاریخ پیوسته
است. نهادی که روزگاری در ایران کارهایی را به انجام رسانیده بود که هیچ حساب و
کتاب معمول و مادی امکان وقوع آنها را تایید نمی کرد اما قدرت ایمان و اراده حرف
دیگری می زد.
برنامه شب گذشته راز تا ساعات اولیه بامداد ادامه داشت و بخش عمده
آن به روایت یکی دو کار بزرگ از صدها و یا هزاران پروژه ای اختصاص یافت که نیروهای
جهاد با کمترین امکانات و تنها با قدرت اعتقاد و ایمان انجام داده بودند،کارهایی که
اگر ثبت آنها در تاریخ نبود به افسانه می مانست و روابتشان به شعار شبیه بود؛امااین
اتفاقی است که افتاده و واقعیت یا بهتر بگوییم حقیقت را نمی شود با بست چشم ها از
عرصه پاک کرد.
احداث جاده خاکی بر روی رودخانه خروشان بهمن شیر آن هم در کمتر از
سه روز و بزرگراه سید الشهدا(ع) بر روی هور،آب و باتلاق تنها نمونه هایی است برای
اینکه این سوال بزرگ را طرح کند که چنین نهادی با چنین انرژی عجیب و خلاف آمد عادتی
را که نه بر دلار نفتی و شهوت پست و مقام پاداش مدیریت که بر اعتقاد و اشک و زیارت
عاشورا ساخته شده را چه کسی و برای چه باید حذف و نابود کرده باشد؟
اینجاست که
"ابوالفضل حسن بیگی" از فرمانده یکی از قرارگاه های مهندسی رزمی جهاد سازندگی و
نماینده مجلس سوم بارها به تلخی در طول برنامه تاکید می کند که این ضد انقلاب بود
که به دنبال حذف نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی بود و نام بنی صدر، سید مهدی
هاشمی و دولت موقت را به عنوان طلایه داران این حرکت ذکر کند.
حرف های تلخ
پایانی حسن بیگی به مجلس سوم و "کمیته ادغام" منتهی می شود و پایان کار جهاد
سازندگی.درباره برنامه این هفته راز نکته های زیادی وجود دارد که به زودی مشرق به
آنها خواهد پرداخت؛اما آنچه در این مجال کوتاه به میان آمداز آن جهت بود که برنامه
راز شبی که گذشت برگی از تاریخ انقلاب را پیش چشم گذاشت که مفسر بسیاری از اتفاقات
تلخ و شیرین صدر و امروز انقلاب است و قطعا اهمیتی چندین برابر نسبت به تفسیرهای
فوتبالی و یا حتی تحلیل های سیاسی انتخاباتی دارد.خصوصا در دوره ای که بسیاری از
رسانه ها و شخصیتها پس از فراخوان رهبر معظم انقلاب تنها کلمه اصطلاح"جهاد
اقتصادی"لغلغه زبان کرده اند بدون این که بویی از جهاد برده باشند؛ برنامه دیشب راز
برای این دسته نیز دیدنش خالی از فایده نیست. جهاد یعنی لحظه نشست گلوله ها بر سینه
سنگر ساز بی سنگر!
اگر در سرگذشت اقوام از گذشته تا به حال بنگریم، همواره افراد جاه طلب از جهل و نادانی بشر سواستفاده کرده و از آن جهت پیشبرد نیات پست خود استفاده کرده اند. افراد جاه طلب و فریبکار به هر وسیله ای خود را خیرخواه بشر معرفی میکردند و افراد با ایمان و راستگو را دروغگو و کذاب میخواندند. ضعف بزرگ انسانهای ناآگاه در این است که در تشخیص حق از باطل، ناتوانند.
به لطف پروردگار یکتا برای هر قومی فرستاده ای آمد که آن قوم را از تاریکی گمراهی به روشنایی دانایی سوق دهد. پیامبران و امامان همواره در پی آگاه نمودن انسان بودند و در مقابلشان افرادی در پی فریب مردم.
ما ناگزیر از تعامل با جهان امروز هستیم. جهان موجود، معلول جهان گذشته است. اگر دریابیم که چرا جهان امروز اینگونه شد، میتوانیم بفهمیم که تغییر ممکن است یا نه، و اگر تغییر ممکن است، چگونه. ولی اگر چرایی وضعیت موجود را نفهمیدیم، مانند پزشکی هستیم که بیماری را نشناختهایم و داروی دیگری به او میدهیم. اینکه میبینید عالمان الاهی معمولاً در طول تاریخ، نسخههای درست ارائه دادهاند، به این دلیل است که بیمارشان را به درستی شناختهاند.
بسیاری از کاربران ایرانی، (مخصوصا خانم ها) فیس بوک در بخش انتخاب "عکس نمایه خود" عکسی بد پوشش و بی حجاب را انتخاب می کنند که این موضوع نگران کننده است؛ کافی است شما نام یکی از همکاران، همکلاسی ها، هم دانشگاهی ها، هم محله ای ها و ... را که احساس می کنید در این سایت عضو است را پس از عضویت در این سایت جستجو کنید، که در اغلب موارد در صورت عضویت این افراد، با عکس های "عجیبی" مواجه می شوید که باعث تاسف و ناراحتی شما می شود!
مرحوم مجلسی می گوید : بداء در لغت بمعناى آشکار شدن و رخ دادن کارى و دست کشیدن از کارى در حین انجام آن و امثال آن آمده است، و در اینکه آیا بداء در مورد خداى تعالى بچه نحو است و بچه معنا است احتیاج ببحث مفصلى دارد که در باب اصول عقاید علماى شیعه تحقیقاتى در این باب فرمودهاند و در اصول کافى نیز بابى در بداء عنوان کرده و قسمتى از اخبار بداء را نقل میکند هر که اطلاع کافى از آنها خواهد بکتب مفصلهاى که در این باره نوشته شده و یا بشروح اصول کافى مراجعه کند.
در گفتوگو با افراد میشود متوجّه شد که آنها سعی در پنهان کردن ترس خود دارند؛ امّا زمانی که پرسش از علّت ترسیدن به میان میآمد، ناشناخته بودن و همراه شدن با خرافات از جمله مهمترین دلایلی بود که مطرح میشد. حجّت الاسلام حیدرزاده نیز برای این امر از مثال تاریکی و روشن نبودن فضای مربوط به عالم اجنّه یاد میکند که چون با خرافات آمیخته شدهاند، قابل اعتماد نیست و منجر به وحشت انسانها میشود و برای برونرفت از این شرایط میگوید: با اتّکا به مبانی قرآنی و روایات میشود چراغ این اتاق تاریک را روشن کرد، آن وقت است که میبینیم دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد.
آیا عوامل جهانیسازی از مشارکت در فروپاشی خاورمیانه، منافعی دارند؟ شکی نیست. این انزجار بسیار دامنگسترده و خشم جمعی فروخورده، چیزی نیست که به سادگی و به طور مصنوعی بتوان آن را تولید کرد. احتمال دارد این خشم نسبت به تاکتیکهای حکومتی فئودالی دیکتاتورها در جهان عرب (که بیشتر آنها را صاحبان منافع امریکایی و اروپایی نصب یا حمایت کردهاند) بسیار بیشتر باشد؛ خشمی که بی سر و صدا در طول زمان شکل گرفته است. پس چرا دولتهای غربی از سرنگونی گماشتگانی که خودشان آنها را بر مسند قدرت نشاندهاند، شادمانی میکنند؟