اسرائیل در خطرناک‌ترین مرحله تاریخ است

پایگاه دبکا در تحلیل واقعه تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی به دست تظاهرات‌کنندگان مصری که شب جمعه گذشته روی داد، نوشت که رهبران اسرائیل بخوبی می‌دانند، بازتاب این حادثه چیست.

این رسانه می افزاید: آنها بخوبی می‌فهمند که این حادثه آنها را به سال‌های دهه 70 برد که طی آن اسرائیل در عزلت و انزوای تام و به دور از صلح و امنیت و غریب در خاورمیانه و در معرض حملات اعراب قرار داشت.

این پایگاه اطلاع‌رسانی ادامه می‌دهد: با خروج سفیر اسرائیل از قاهره آشکار می‌شود که بازگشت او به این زودی‌ها میسر نخواهد شد و بی‌شک توافقنامه صلح میان اسرائیل و مصر نیز که تا به امروز دست نخورده و بدون تغییر باقی مانده بود، بدون انجام هرگونه اصلاح و تعدیلی به شکل سابق خود باقی خواهد ماند همان گونه که عملیات صدور گاز مصر به اسرائیل تاکنون هیچ تغییری نکرده و از زمان حمله به خطوط لوله گازی به اسرائیل صادر نشده است.
پایگاه اطلاع رسانی دبکا با هشدار نسبت به افزایش قدرت و نفوذ جماعت اخوان المسلمین در شورای عالی نظامی مصر تأکید کرد که این حادثه، نخستین گام در راه قطع روابط مصر و اسرائیل و اِعمال حاکمیت اخوان بر مصر خواهد بود و در این راه اگر شورای عالی نظامی مصر نخواهد اقدام قاطعانه به عمل آورد، با منتظر فروپاشی قدرت خود و روی کار آمدن اخوانی‌ها باشد.
از سوی دیگر پایگاه اطلاع رسانی دبکا به این نکته اشاره می‌کند که این حادثه تنها دو روز مانده به سفر رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه به قاهره روی داد و در ادامه تأکید می‌کند که سخنان ضد اسرائیلی اردوغان در تشویق جوانان مصری به اقدام فوق بی‌تأثیر نبوده است.
این پایگاه اطلاعاتی و نظامی صهیونیستی نتیجه می‌گیرد که اسرائیل در این مرحله از تاریخ خود در برابر دو کشور بزرگ اسلامی یعنی ترکیه و مصر در خاورمیانه قرار دارد و به همین دلیل خطرناک‌ترین مراحل تاریخی خود در دو سطح نظامی و سیاسی را سپری می‌کند.
منبع مشرق

تشدید اسلام‌هراسی ده سال پس از 11 سپتامبر

راشاتودی در گزارشی نوشت جلسه اقامه دعوای پت کینگ پیرامون افراط‌گرایی مسلمانان آمریکا که بسیاری آن را با مک‌کارتیسم مقایسه کرده‌اند؛ کارزار ناخوشایند و اغلب پرتنفر بر سر ساخت مسجدی در نزدیکی محل قبلی برج‌های دوقلو، یعنی گرند زیرو؛ نفوذ پلیس فدرال آمریکا اف‌بی‌آی و پلیس نیویورک در مساجد و تشویق به اصطلاح «مسلمانان تروریست» به انجام فعالیت‌های غیرقانونی و سپس به دام انداختن آنها؛ سخنان گلن بک مبنی بر اینکه «ده درصد مسلمانان تروریست هستند»؛ و جاروجنجال رسانه‌ها پیرامون کوچک‌ترین نشانه‌‌ای از طرح‌های تروریستی اسلامی خنثی‌شده؛ همه و همه در راستای ایجاد ترس از مسلمانان بوده است.

این نقطه نظرات علیه مسلمانان، نشان‌دهنده اوج هراس و بدگمانی در آمریکا است. یک دهه پس از تبدیل شدن بن لادن به نماد شیطان و حتی پس از مرگش، نفرت از مفهوم اسلام به طور فزاینده‌ای در حال گسترش است. چنین چیزی توسط رسانه‌ها و سیاست‌گذارانی مانند پیترکینگ ــ از اعضای کنگره و برگزارکننده جلسه اقامه دعوا پیرامون تهدیدات ناشی از تروریست‌های مسلمان که در خود آمریکا رشد و پرورش یافته‌اند ــ تقویت می‌شود.

مدارکی که نمایانگر تعصب ضد اسلامی باشد، به وفور یافت می‌شود. یکی از این موارد، تشویق مسلمانان به انجام کارهای غیرقانونی توسط پلیس فدرال است، که طی آن، مسلمانان برای انجام جرم‌های خاصی اغوا می‌شوند؛ در صورتی که اگر این گونه توسط عاملان پلیس وسوسه نشوند، دست به چنین اعمالی نخواهند زد.

سارا فلاندرز، یکی از مدیران «مرکز فعالیت‌های بین‌المللی» در این خصوص می‌گوید: «عمل گماشتگان پلیس در جهت اغوای افراد برای انجام یک اقدام مشخص و سپس دستگیری آنها، واقعاً زندگی جوانان و خانواده‌های آنها را نابود می‌سازد.»

لمیس دیک وکیل و فعال اجتماعی می‌گوید: «شما در نیویورک هزار و صد کارآگاه در بخش اطلاعاتی مشاهده می‌کنید که این‌ها باید تخصیص بودجه به خود را توجیه کنند؛ همان طور که وزارت امنیت داخلی باید توجیه‌کننده طرح‌های دفاعی خود باشد.» در همین راستا، تحقیقات صریح قومیتی پلیس از مسلمانان گسترش زیادی یافته است.

ظهیرالدین، مدیر اجرایی «شورای رهبری اسلامی نیویورک» اظهار داشت: «تحقیقات موسسه پیو و گالوپ نشان می‌دهد که 48 درصد مسلمانان، اذیت و آزار شخصی و یا تبعیض شخصیتی در یک سال و یا یک سال و نیم گذشته را تجربه کرده‌اند.»

در مورد طرح‌ ساخت مسجدی در نزدیکی منطقه‌ای که برج‌های دوقلو قبلاً در آنجا قرار داشت و حتی در تنسی، عنان‌گسیختگی و بلوا ایجاد شده است.

دنی شکتر، فیلم‌ساز و وبلاگ‌نویس در این خصوص می‌گوید: «از قضای روزگار، اگر شما به محلی که قبلاً برج‌های دوقلو در آن قرار داشتند، بروید و به اطراف بنگرید، خواهد دید که همه جا واگن‌های فروش غذای حلال به چشم می‌خورد و مسلمانان آن جا به فروش سوغات و چیزهایی از این قبیل مشغولند.»

داستان‌هایی در مورد اینکه قرار است مجموعه قوانین اسلام یعنی شریعت در آمریکا به اجرا درآید، نیز ساخته و پرداخته اشخاص و سازمان‌های اسلام‌هراس است. این مسئله نگرانی‌های گسترده‌ای در بین جامعه مسلمانان آمریکا ایجاد کرده است.

ظهیر‌الدین در ادامه می‌افزاید: «تقریباً 23 ایالت، تصویب قوانین ضدشریعت را مد نظر قرار داده‌اند که این امر، حقوق بشر مسلمانان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ناقض ارزش‌های آمریکایی است.» حدوداً هفت میلیون مسلمان در آمریکا زندگی می‌کنند و این در حالی است که بسیاری از آمریکاییان هیچ گاه برخورد جدی با این جماعت نداشته‌اند.

تد رال، مؤلف و سرمقاله‌نویس نیز عنوان می‌کند: «من در میدوست شمالی بزرگ شده‌ام، و هرکسی سعی داشته باشد بگوید مکزیکی‌ها در حال بدست گرفتن مشاغل ما بودند، با این حقیقت مواجه خواهد شد که در واقع، هیچ مکزیکی در جایی که ما زندگی می‌کردیم، وجود نداشت و چنین مسئله‌ای در ارتباط با مسلمانان نیز صدق می‌کند.»

صرف‌نظر از این استدلال، احساسات ضداسلامی همچنان وجود دارد. عایشه العدویه، بنیانگذار و رئیس افتخاری موسسه «زن در اسلام» خاطرنشان کرد: «این جریان به جایی رسیده که من فکر می‌کنم از برخی جهات خوب بوده؛ چرا که به مردم اجازه می‌دهد تا ببینند که تعصب تا چه اندازه رفتاری ناشیانه است.»

این ترس همچنین موجب انحراف افکار عمومی از موضوعات هولناک داخلی آمریکا می‌شود. تونی مورفی، یکی از فعالین «مرکز فعالیت‌های بین‌المللی» در این باره بیان داشت: «بحران اقتصادی بسیار جدی‌ای به وجود آمده و ما بر این باوریم که احساسات ضد‌اسلامی در واقع سپربلای این مسائل قرار گرفته است.»

این مسئله همچنین حمایت عمومی از ایالات متحده برای تهاجم به سراسر جهان اسلام را پدید آورده است.

تد رال می‌افزاید: «ما طوری کشورهای مسلمان را مورد حمله قرار داده‌ایم که گویی بدین کار خو کرده‌ایم و می‌خواهیم قبل از اینکه دیر شود بیشترین بهره را از آنها ببریم. ایالات متحده با تمام مشکلات و نتایج ناخواسته این جنگ‌ها، خود را در افغانستان، عراق، یمن، سومالی و لیبی درگیر ساخته است.»

اسلام‌هراسی که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر در ایالات متحده شکل گرفت، مانند احساسات ضدژاپنی است که پس از حمله به بندر پرل‌هاربر به وجود آمده بود. در حالی که امروز هیچ اردوگاه اقامت اجباری وجود ندارد، ولی جماعت مسلمانان آمریکا احساس می‌کند در محاصره به سر می‌برند. حتی زمانی که در مسجد در حال عبادت هستند احتمال دارد تحت‌ مراقبت شدید قرار داشته باشد.

امام عبدالعلی موسی از مسجد الاسلام آمریکا در گفتگو با آرته اظهار داشت: «اسلام‌هراسی بدتر از آن چیزی است که افراد به آن می‌اندیشند. این قضیه بدتر از مک‌کارتیسم و بیشتر شبیه نازیسم است. امروزه حالتی از ترس در بین جماعت مسلمانان در آمریکا حاکم شده است.»

منبع مشرق

جذب نویسنده فعال

بسمه تعالی

دوستان عزیز از کلیه عزیزانی که علاقه مندند در زمینه فراماسونری و آخرالزمان مقالات خود را در سایت نظم نوین جهانی قرار دهند دعوت می شود تا در سایت نظم نوین جهانی به عنوان نویسنده مقالات خود را به نام خود در این سایت قرار دهند.

لذا علاقه مندان می توانند با درج نظر در این سایت یا ارسال ایمیل به آدرس [e-mail]

حضور خود را در این سایت اعلام نمایند.

با تشکر تیم مدیریتی سایت نظم نوین جهانی

اعلان جنگ اسرائیل به دانشمندان هسته ای ایران

با ادامه محاکمه مجید جمالی فشی قاتل شهید مسعود علی محمدی فیزیک‌دان ایرانی زوایای بیشتری از جنگ پنهان و شدید رژیم صهیونیستی علیه دانشمندان ایرانی روشن می‌شود.

روزنامه «آسیا تایمز»‌ در تحلیلی با بررسی ترورهای دانشمندان ایرانی این اقدامات را اعلان جنگ رژیم صهیونیستی با دانشمندان ایرانی خواند که ممکن است با تداوم این ترورها ایران نیز تحت فشار فزاینده‌ای قرار گرفته و دست به حملات متقابل بزند.

آسیا تایمز به مورد ترور دانشمند ایرانی شهید علی محمدی پرداخته و می‌آورد: «علی محمدی، از جنبه‌های بسیار، به مانند چندین دانشمند ایرانی است که هدف آدمکشی سرویس‌های اطلاعاتی غربی و اسرائیلی قرار گرفته‌اند. علی محمدی، با سابقه‌ای دانشگاهی طولانی و ممتاز و نیز انتشار 53 مقاله تحقیقاتی در نشریات دانشگاهی سطح بالا، در پروژه‌های اعلام‌نشده که بسیار مورد علاقه سرویس‌های اطلاعاتی هستند، فعالیت می‌کرد. وی به عنوان یک نظریه‌پرداز رشته کوانتوم و استاد فیزیک ذرات بنیادین در دانشگاه تهران، در 12 ژانویه 2010 بر اثر انفجار یک دستگاه موتورسیکلت بمب‌گذاری‌شده در بیرون از منزلش در محله قیطریه در شمال تهران کشته شد.» این روزنامه می‌افزاید: «اگرچه هیچ ارتباطی بین علی محمدی و برنامه هسته‌ای ایران یا هر نوع پروژه حساس دیگر کشف نشده است اما از محاکمه فرد متهم به قتل مشخص است که وی در فعالیتی دخیل بود که دارای اهمیتی ملی بسیاری است.»

روایت صهیونیستی از اقدامات ضد ایرانی شاه سعودی

پایگاه خبری صهیونیستی "NFC" در مقاله‌ای که به قلم یوآل گوجنسکی" یک تحلیلگر صهیونیست نوشته شده، آخرین مواضع عربستان سعوی در قبال حوادث سوریه را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است، این مقاله با اشاره به بیانیه مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به اظهارات تند شاه عربستان درباره اتفاقات سوریه نیز اشاره کرده و نوشت که این اظهارات دلیل دیگری بر ثبات در عربستان است.
این پایگاه صهیونیستی که نتوانست خرسندی خود را از سرکوب تظاهرات مردمی در عربستان سعودی و توقف موقت اعتراضات در این کشور پنهان کند، نوشت که عبدالله که تاکنون سعی می‌کرد موضع بی طرفی را در قبال حوادث منطقه در پیش گیرد، الآن به نظر می رسد با سقوط اسد موافق است، چرا که معتقد است به این ترتیب ایران اساسی‌ترین همپیمان خود را از دست می‌دهد.
بر اساس این گزارش، عربستان همچنین می‌پندارد که با سقوط اسد می‌تواند رهبری جریان سنی در جهان عرب را در اختیار بگیرد.
این گزارش در ادامه به خطرات پیرامون عربستان سعودی نیز اشاره کرده و نوشت که با این حال این کشور موفق شده است با امتناع ظاهری از استفاده از وسایل نظامی این خطرها را از خود دور نگه دارد.
این گزارش می‌افزاید که با آغاز خیزش مردمی در کشورهای عربی نخبگان پیر سعودی به این نتیحه رسیدند که در شرایط متفاوتی واقع شده‌اند و راهکارهای سنتی برای دور کردن این خطرها از محیط استراتژیک عربستان کارساز نخواهد بود، به همین دلیل سعی کرد در صورت نیاز تلاش برای فرماندهی منطقه عربی را نیز در دستور کار خود قرار دهد، علاوه بر اینکه این کشور از دو ابزار دیپلماسی و سرمایه گذاری نیز به عنوان عوامل بازدارنده انقلاب مردمی استفاده کرد.
در راستای فعالیت‌های منطقه‌ای، عربستان سعی کرد تا مانع از همگرایی ایران و مصر  شود، چرا که ریاض نگران تمایلات رهبران جدید مصر در همگرایی با ایران برای جلب افکار عمومی داخلی خود است.
ریاض در همین راستا با ارائه کمک چهار میلیارد دلاری خود به مصر سعی کرد تا رابطه میان دو کشور را علیه مناسبات رو به بهبود ایران و مصر تقویت کند تا مانع از همگرایی میان تهران و قاهره شود.ین گزارش در پایان با اشاره به اینکه حمله علنی عربستان سعودی به سوریه مشخص نیست که تا چه حد ادامه خواهد داشت، نوشت: اما آن چیزی که مهم است این است که حمایت سعودی‌ها از مخالفان دولت سوریه می‌تواند موضع‌گیری هایی را به دنبال داشته باشد که تاکنون مشاهده نشده است.

البته این نویسنده صهیونیست به این موضوع نیز اشاره می‌کند که رویکردهای عربستان در این مورد می‌تواند در صورت بقای بشار اسد در قدرت، بهبود مناسبات ریاض با دمشق را غیر ممکن نماید.

منبع مشرق

سند محرمانه از تلاش اسرائیل برای حمله اتمی

اسناد رسمی آمریکا که طی چند روز گذشته توسط دایره تاریخ وزارت خارجه آمریکا منتشر شد، اسرار جدیدی از جنگ اکتبر 1973 میلادی را برملا می‌سازد.

از جمله موضوعات مهم مذکور در این اسناد اینکه اسرائیل طی جنگ اکتبر 1973 میلادی موفق شد، سلاح هسته‌ای تولید کند و به گفته "آمیر اورن" تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی هاآرتص که این اسناد را مطالعه کرده، سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا (سیا) پیش‌بینی کرده بود که توان تسلیحاتی اعراب بیش از اسرائیل است و به همین دلیل انتظار داشته اسرائیل در این جنگ حتی از سلاح هسته‌ای علیه اعراب یعنی مصر و سوریه استفاده کند.

این اسناد که هزار و 300 صفحه را شامل می‌شود، بیانگر نحوه آغاز جنگ و تسلسل حوادث جاری در آن و اقدامات اتخاذ شده برای پایان دادن به جنگ است.

اما آنچه در این اسناد مهم می‌نماید، ابراز شک و تردید در موضوع مبهم بودن برنامه هسته‌ای و سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل است، چراکه این اسناد آشکار می‌سازند که در 27 نوامبر 1973 یک ماه پس از پایان جنگ  "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور وقت آمریکا و "هنری کسینجر" وزیر خارجه‌اش با رهبران دو حزب آمریکا در کنگره دیدار و در آن‌جا "مایک مانسفلد" از آندو سوال کرده که آیا مصر و اسرائیل توان تولیدسلاح هسته‌ای را دارند و کیسنجر در پاسخ گفته که اسرائیل می‌تواند به شکلی محدود چنین سلاح‌هایی تولید کند، اما مصر خیر.

در اخرین روز جنگ یعنی 24 اکتبر 1973 آژانس اطلاعات و جاسوسی پنتاگون (دی ای آی) گزارش محرمانه‌ای از توان جنگی اسرائیل و نامارامدی آن در غلبه بر کشورهای عربی طی جنگ‌ها آتی را منتشر و تاکید می‌کند: برای تامین امنیت اسرائیل در آینده نمی‌توان فقط به قدرت ارتش تکیه کرد، بلکه در این میان نیاز به ضمانت‌های بین المللی است،‌ ازجمله ضمانت یک جانبه آمریکا جهت حفظ مرزهای اسرائیل یا اعلام این که اسرائیل درصدد استفاده از سلاح‌های هسته‌ای برای تضمین حاکمیت خویش برسر مرزهاست.

پنتاگون گزینه دوم از این جهت مطرح شد، که احساس می‌شد، اسرائیل یا دارای سلاح هسته‌ای است یا به زودی به آن دست خواهد یافت و به این ترتیب تلاش خواهد کرد،‌ در جنگ‌های آتی با اعراب توان بازدارندگی خود را از طریق تهدید به استفاده از این سلاح‌ها بالا ببرد.

غیر از آن این اسناد به اطلاعاتی دیگری از جنگ می‌پردازد، از جمله این که سندی مربئط به ملک حسین پادشاه سابق اردن است که در آن اطلاعاتی از برنامه‌ها و طرح‌های هجومی و جنگی سوریه و مصر ذکر شده و آن را در اختیار هنری کیسنجر قرار داده و اهمیت این سند در این است که طرح‌ها و نقشه‌های مذکور در آن میان دمشق و قاهره هماهنگ شده بودند.

یک هفته پیش از ارائه این گزارش در 9 می 1973 ملک حسین بنا به درخواست گولدا مایر، نخست وزیر وقت اسرائیل به تل‌آویو سفر و با موشه دایان وزیر جنگ اسرائیل به همراه زید الرفاعی نخست وزیرش دیدار می‌کند.

و گزارش سیا در 17 می 1973 درباره وجود درگیری‌های قابل توجه و جنگ در جبهه‌های مصر ابراز تردید کرده و بعید می‌داند، درگیری‌هایی یا جنگی مشابه جنگ شش در این منطقه رخ دهد.
گروه بین الملل مشرق

تشدید افراط‌گرایی در ارتش اسرائیل توسط خاخام‌ها

آوی زامیر مسئول دایره نیروی انسانی ارتش رژیم صهیونیستی به شدت از گسترش افراط‌گرایی مذهبی در ارتش رژیم صهیونیستی انتقاد کرد.
وی با ارسال نامه‌ای از بینی گانتس، رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی از استفاده روز افزون سلاح آموزش و تربیت توسط خاخام‌های صهیونیستی ارتش و زیان‌های ناشی از این امر انتقاد کرد.
نامه "زامیر آشوبی" در ارتش رژیم صهیونیستی بوجود آورد، چرا که پیش از این سندی توسط سرهنگ "کلوی آمیر"، مشاور رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی در امور زنان تهیه شده بود که در آن به عدم امکان اجرای فرمان جذب مناسب زنان در ارتش اشاره شده بود.
این قانون به درخواست خاخام‌ها در سال 2003 تصویب و خواسته شده بود که از زنان در جاهای مناسبی در ارتش استفاده شود که به گفته کلوی آمیر امری غیرممکن می‌نماید.
از زمان تصویب این قانون هرسال شکایات بیشماری از افسران و نظامیان زن ارتش رژیم صهیونیستی به ستاد مشترک ارتش این رژیم ارائه می‌شود که در آن این زنان نسبت به تبعیضات اعمال شده علیه خود در ارتش به بهانه اجرای این قانون شکایات می‌کنند.
به دنبال این دو گزارش خاخام‌های ارتش خواستار عدم ایجاد هرگونه تغییر در روند جاری در ارتش شدند، درحالی‌که زامیر در نامه خود به شدت از اعتقادات این خاخام‌ها و انتقال آنها به نظامیان صهیونیست که موجب تشدید افراط‌گرایی در میان آنان می‌شود، انتقاد کرد و برگزاری دوره‌های آموزشی توسط این خاخام‌های نظامی جهت انتقال آموزه‌های مذهبی به نظامیان را "شستشوی مغزی" نام گذاشته بود.
وی تاکید کرده بود: از آن جهت که ارتش مهمترین بخش را در جنگ‌های رژیم صهیونیستی با اعراب و فلسطینیان تشکیل می‌دهد، بنابراین اعتقادات و اندیشه‌های حاکم بر آن نیز بسیار مهم است.
رئیس دایره نیروی انسانی ارتش رژیم صهیونیستی خواستار بازنگری در آموزه‌ها و تعلیمات ارائه شده توسط خاخام‌های نظامی بویژه درباره تبیین مفهوم "آگاه‌سازی یهودی" و خارج کردن آن از حوزه تعلیمات خاخام‌های نظامی شد.
گزارش ارائه شده توسط سرگرد ذخیره زئیف لیرر نیز به روند "تدین گرایی" در ارتش رژیم صهیونیستی اشاره و تاکید می‌کند: عملیات شستشوی مغزی که خاخام‌ها در ارتش به اجرا می‌گذارند، موجب بروز شکاف در ارتش رژیم صهیونیستی شده و خاخام‌های نظامی چنان قدرتی در ارتش یافته‌اند که وقتی فرمانی را برخلاف اعتقادات و باورهای مذهبی خود ملاحظه می‌کنند، نه تنها خود که نظامیان دیگر را نیز از اجرای ان منع می‌کنند و نمونه این امر بخوبی در سال 2005 میلادی و هنگام اجرای طرح یکجانبه عقب‌نشینی از نوار غزه قابل ملاحظه بود که طی آن بخشی از ارتش که تحت نفوذ همین خاخام‌ها بود، از اجرای فرمان سرباز زد.

این انتقادات و انتقادات مشابه آن که هر روز از گوشه و کنار ارتش رژیم صهیونیستی به گوش می‌رسد، اعتراض خاخام‌های ارتش را موجب شده است.

به گزارش گروه بین الملل مشرق

تدریس زبان فارسی در همه مدارس اسرائیل!

سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی معروف به "امان" از وزارت آموزش این رژیم خواست آموزش زبان فارسی را به عنوان یک ماده درسی  در مدارس این رژیم تدریس شود.
"دافنه لیلال" گزارشگر شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد که سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی (امان) که از کمبود نیروی انسانی رنج می‌برد، از وزارت آموزش این رژیم خواست آموزش زبان فارسی را به عنوان یک ماده درسی و از همان پایه اول در مواد درسی این رژیم جای دهد.
گزارشگر شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی در ادامه گزارش خود گفت که این پیشنهاد سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی با استقبال وزارت آموزش و پرورش این رژیم مواجه شده است.
اولین شهری که با ایده اموزش زبان فارسی در مدارس موافقت کرد، شهر بئر السبع بود که حرکت بزرگی را برای آموزش زبان فارسی آغاز می‌کند و اگر این طرح با موفقیت مواجه شود، در سراسر رژیم صهیونیستی به اجرا در می‌‌آید.

قرار است، این رشته در دانشگاه‌های رژیم صهیونیستی هم تدریس شود و فارغ التحصیلان این رشته مستقیماً به استخدام امان درخواهند آمد؛ البته این استخدام اختیاری خواهد بود؛ اما کسانی که به عنوان کارشناس زبان فارسی وارد امان شوند از امتیازات بسیاری برخوردار خواهند شد، چون این افراد خواهند توانست مشکلات اساسی بسیاری را که طی سال‌های اخیر به دلیل عدم آشنایی با زبان فارسی در دستگاه‌های اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی از جمله امان به وجود آمده رفع کنند.

گروه بین الملل مشرق

اسرائیل پول هایش را کجا خرج می کند

دی‌ماه سال ۸۷ بود که دانشجویان کشور در اعتراض به جنایت ها و ددمنشی‌های رژیم اشغالگر قدس در غزه، در فرودگاه های کشور تحصن کردند، تحصنی که البته در کلام رهبر فرزانه انقلاب نیز مورد تقدیر و تحسین قرار گرفت.

در خلال همین تحصن بود که بحث مبارزه با کالاهای صهیونیستی وارده به کشور توسط دانشجویان به شدت مورد توجه قرار گرفت و در جامعه نیز تسرّی مناسبی یافت.

حتی در برخی شهرهای بزرگ کشور نیز تبلیغات برخی کالاهای صهیونیستی توسط دانشجویان پایین کشیده شد و موج مطلوبی در زمینه تحریم کالاهای وابسته به کمپانی های اسرائیلی به راه افتاد.

موج ایجاد شده همچنان ادامه داشت تا اینکه کم کم و به هر دلیلی رو به سردی گرایید.

هم اکنون بیش از دو سال از آن مقطع می گذرد و با وجود پیگیری برخی تشکل های عدالت طلب دانشجویی در زمینه رصد کانال های ورود کالاهای صهیونیستی به کشور و هشدارهای متواتر در زمینه توزیع اقلامی از این کالاها در کشور، اما باید اذعان کرد که موج تحریم کالاهای صهیونیستی رو به سردی گراییده است.

در واقع هم اکنون، به راحتی می توان برندها و مارک های مختلف محصولات مختلف وابسته به کمپانی های صهیونیستی را در هر فروشگاهی در سطح کشور یافت. و گویی بی آنکه هیچ عزمی برای اطلاع رسانی در این زمینه و مقاومت در برابر آن وجود داشته باشد!

رژیم اشغالگر قدس در یکی از مهمترین ممرهای درآمد اقتصادی خود، به شرکت های چند ملیتی با ماهیت صهیونیستی چشم دوخته است. شرکت هایی که اگرچه مرکزیتی در خارج از سرزمین های اشغالی دارند و در شاکله آنها نیز چندان رنگ و بوی صهیونیستی به چشم نمی خورد، اما اصلیتی اسرائیلی دارند و سردمداران واقعی آنها نیز منافع این شرکت ها را فقط و فقط برای صهیونیست ها می خواهند.

حال چگونه است که در سرزمین اسلامی ما، باید شاهد عرضه و تبلیغ و ترویج محصولات این شرکت ها در بازارها باشیم و صدایی هم از هیچ کجا بلند نشود و یا اگر ندایی هم به گوش می رسد، مقطعی باشد و هیچ فرهنگسازی عمیقی را در این رابطه شاهد نباشیم.

و قضاوت منصفانه این است که اذعان کنیم شاید در میان مسئولان امر و دستگاه های متولی و ناظر، عزم جدی در این راستا وجود ندارد و یا اگر هم عزمی هست تا آن اندازه کمرنگ است که قوتی برای عرض اندامش در مقابل هجمه کالاهای صهیونیستی به داخل کشور باقی نمی ماند.

و البته این در حالیستکه حتی رهبر فرزانه انقلاب نیز بر مصرف کالای ایرانی تأکیدات ویژه ای را مطرح کرده اند.

با همه این اوصاف اما باید دانست که مولفه اصلی در پروژه مبارزه با کالاهای صهیونیستی خود ما هستیم. در واقع این مردم اند که می توانند با تحریم و نخریدن این کالاها، پاسخی دندان شکن به طمع ورزان اقتصادی صهیونیست بدهند.

و اگر یکایک ما بدانیم که به ازای خرید هر یک قلم کالای صهیونیستی، در واقع هزینه یک گلوله اسرائیلی که به سمت مردم بی پناه غزه شلیک می شود را پرداخته ایم؛ حتماً به گونه دیگری با کالاهای صهیونیستی تعامل خواهیم کرد.

سرویس جامعه جهان

زنان تازه مسلمان آمریکایی در نامه هایشان چه گفتند؟

دوست دارم به عامه مردم آمریکا یاد آوری کنم که من انسانی مانند آنها هستم. دوست ندارم مورد تمسخر واقع شوم. آیا یک راهبه مسیحی را برای پوشیدن لباس مخصوص مسخره می کنید؟

زنان تازه مسلمان آمریکایی معمولاً پس از انتخاب حجاب اسلامی و به کار بستن آن با مشکلاتی در جامعه آمریکا مواجه می شوند که این مسئله با تبلیغات منفی رسانه های دولتی آمریکا فشارهای روانی زیادی را بر این زنان وارد می کند.

در جریان تألیف کتاب دختران راهی دیگر برخی از این زنان با نگارش نامه و ارسال آن برای این نویسنده بخشی از این فشارها را مطرح کردند.