نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

پیوند قلبی امام رضا (علیه السلام) و امام مهدی (عجل الله فرجه)

  امام رضا علیه السلام :

سوگند به آنکه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزید ، [ امام ] قائم از فرزندان من ، براساس پیمانی که ازجانب من برعهده اوست ، از دیده ها پنهان می شود تا آنجا که بیش تر مردم می گویند : خدا نیازی به خاندان محمد ندارد. و گروهی دیگر در ولادت او شک می کنند . پس هر کس زمان او را دریابد بایستی به دین او درآویزد و به واسطه شک خود برای شیطان راهی به سوی خود باز نسازد ، تا شیطان او را از آئین من زائل و از دین من بیرون نکند . همچنانکه پیش از این پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد .

مناظره حضرت علی (ع) و ابوبکر با یک یهودی

 

 

 

حضرت علی(ع) و ابوبکر با یهودی



<><>
<><>
<><>


<><>
<><>
<><>
<><>


انس بن مالک گوید: پس از درگذشت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ  

یک نفر یهودی، برای تحقیق درباره اسلام به مدینه آمد، و از مردم خواست  

که او را به کسی‌که بتواند از عهده پاسخ سؤال‌های او برآید راهنمائی کنند.


مردم، ابوبکر را به او معرفی کردند.


آن مرد پیش ابوبکر آمد و گفت پرسش‌هائی دارم که  

جز پیامبر و یا وصی او نمی‌داند؟


ابوبکر: هر چه می‌خواهی بپرس.


آن چیست که خدا ندارد؟


آن چیست که نزد خدا نیست؟


و آن چیست که خدا نمی‌داند؟


ابوبکر عصبانی شد و به وی گفت:  

این سؤال‌های مردم بی دین است، و تصمیم کشتن او را گرفت،  

سایر مسلمانان حاضر هم کیفر آن مرد را کشتن می‌دانستند.


ابن عباس که آنجا حاضر بود، گفت: دربارة این مرد، بی انصافی کردید.


ابوبکر: نشنیدی که الآن چه گفت؟


ابن عباس: اگر می‌توانید جوابش را بدهید، وگرنه او را ببرید  

پیش امام علی که تا به او پاسخ ‌دهد، چون من از پیامبر شنیده‌ام  

که به علی بن ابیطالب می‌فرمود:  

خدایا دلش را هدایت کن، و زبانش را استوار بدار


ابوبکر گفت: یا ابا الحسن این یهودی از من مانند زنادقه  

و بی‌دین‌ها سؤال می‌کند.


علی ـ علیه‌السّلام ـ رو به یهودی کرد و فرمود: چه می‌گویی؟


گفت: من سؤال‌هائی دارم که جز پیامبر یا وصی او، پاسخش را نمی‌داند.


امام علی(ع): مسائل خود را مطرح کن


یهودی همان مسائل را تکرار کرد.


امام علی(ع): اما آنچه خدا نمی‌داند، همان چیزی است  

که شما یهودی‌ها می‌گوئید عزیز پسرخدا است، خدا نمی‌داند که فرزند دارد.


و اما آنچه نزد خدا نیست، ستم به بندگان است که نزد او نیست 

و اما آنچه خدا ندارد، همتا است ، که او بی‌همتا است.


یهودی با شنیدن این سخن، شهادتین را بر زبان جاری کرد  

ومسلمان شد و ابوبکر و حاضرین امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌السّلام ـ  

را کاشف الکرب (بر طرف کننده اندوه) لقب دادند.[1]





[1] . الغدیر ج 7ـ ص 1795.

مظلومیت حضرت زهرا و فاصله دو حدیث!

سید نعمت الله جزائری در « انوار نعمانیه » درباره مناظره ای که بین مرحوم شیخ بهاء و عالمی از علماء اهل سنت که اعلم علماء مصر بود واقع شد نوشته است:


شیخ بهاء چون سفر مکه کرد چهار سال سفرش طول کشید و دو سال در مصر ماند و میان شیخ و آن عالم دوستی بود. شیخ به آن عالم اعلام نموده بود که من بر مذهب عامه و اهل سنت هستم.

روزی آن عالم به شیخ گفت که این طائفه رافضه که در نزد شما هستند در باب شیخین چه می گویند؟ شیخ بهائی فرمود: که آنها دو حدیث برای من ذکر نمودند که من از جواب آنها عاجز ماندم.

آن عالم سنی پرسید که آن دو حدیث کدام است؟ شیخ فرمود : می گویند که مسلم در صحیح خود روایت می کند که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود هر که فاطمه را اذیت و آزار برساند پس به تحقیق که مرا آزار کرده و هر که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده وهر که خدا را اذیت کند کافر است. و نیز مسلم در همان کتاب پس از پنج ورق روایت کرده که فاطمه علیها السلام از دنیا رفت و حال آنکه بر ابی بکر و عمر خشمناک بود.

پس من نتوانستم جواب این دو حدیث را بدهم و شیخین را تبرئه کنم . عالم سنی به شیخ گفت : من میروم آن کتاب را مطالعه می کنم و آن دو حدیث را می بینم تا جوابش را هم برای شما بیاورم. رفت و فردای آن روز به نزد شیخ آمد عرض کرد: من نگفتم که این رافضه همیشه به ما تهمت می بندند و در نقل حدیث دروغ می گویند .

من رفتم دیشب کتاب صحیح مسلم را مطالعه کردم دیدم فاصله ی حدیث اول با حدیث دوم بیشتر از پنج ورق است!!!!!

منبع

یک سوال ریاضی از امام علی (ع)

شخصی از امام علی (ع) پرسید : عددی را به دست من بده که قابل قسمت بر ۲و ۳و ۴و ۵و ۶و ۷و ۸و ۹و ۱۰ باشد بی آنکه باقی بیاورد. 

امام علی علیه السلام بی درنگ به او فرمود:
" اضرب ایام اسبوعک فی ایام سنتک "
یعنی:" روزهای هفته را بر روزهای یک سال خودت ضرب کن"
سوال کننده هفت را در ۳۶۰ ضرب کرد.حاصل آن یعنی ۲۵۲۰ بر تمام آن اعداد قابل قسمت بود بی آنکه باقی مانده بیاورد.

منبع : شرح بهایه به نقل از ترجمه کشکول شیخ بهایی

حدیث روز


حدیث روز