نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

اوضاع یهودیان در قرون وسطی (2)


اوضاع یهودیان در قرون وسطی در ممالک مسیحی
ظهور عیسی (ع) نقطه عطف دیگری در تاریخ قوم بنی اسرائیل بود. زیرا او خود را دنبال کننده راه موسی(ع) و دیگر انبیاء بنی اسرائیل می دانست. با این حال، برخورد یهودیان، خصوصا رهبران و احبار خودخواه یهود، با عیسی (ع) مناسب نبود. و بسیاری از آنان منکر نبوت آن حضرت شدند. این امر به اضافه روایت منقول در انجیل که عیسی (ع) به تحریک یهودیان توسط حاکم رومی اورشلیم مصلوب شده، باعث گردید که روابط یهودیان و مسیحیان، از همان ابتدا خصمانه باشد. این اختلافها بعد از چندی بصورت کشمکش و نزاع سیاسی درآمد، خصوصا پس از آنکه امپراطور روم، قسطنطین، در سال 312 میلادی دین مسیح را پذیرفت و آن را آیین رسمی قرار داد، بزرگان نصاری هنگامی که از اقتدار و اختیارات سیاسی برخوردار شدند و ملاحظه کردند که یهودیان هنوز در برابر مسیحیت مقاومت می ورزند، از آنها مایوس شده و راه اذیت و آزار را در پیش گرفتند. این امر موجب بروز زد و خورد و خونریزی های متعددی میان ایشان شد که تا زمان ظهور اسلام در داخل امپراطوری روم ادامه داشت.

ادامه مطلب ...

دیدگاه متفکران یهودی درباره اندیشه قوم برگزیده (2)


ه: مردخاى کاپلان
مردخاى کاپلان همواره بر آن بود تا پاسخى درخور براى پرسش هایى فراهم آورد که قوم یهود در عصر جدید با آن مواجه است. در عصر جدید به لحاظ اجتماعى دموکراسى و به لحاظ عقلى تفکر اصالت طبیعت بقاى قوم یهود را تهدید مى کرد. یهودیان در سایه دموکراسى آمریکایى به عنوان یک انسان و شهروند، نه یک یهودى، از حقوقى نظیر حق حیات، آزادى و سعادت برخوردار شدند. طبیعى است که از آنان انتظار مى رفت در ازاى دریافت این حقوق در حیات سیاسى، فرهنگى و اقتصادى ملت آمریکا کاملا سهیم باشند. اما چرا و چگونه این برخوردارى براى یهودیان یک چالش و تهدید بود نه یک فرصت؟ منشأ این چالش این واقعیت بود که یهودیان آمریکایى با برخوردارى از این حقوق جدید که پیشینیان آنان خاصه در قرون میانه از آنها بى بهره بودند، با نوع متفاوتى از رابطه مواجه شدند که پدران ایشان قبلا تجربه نکرده بودند. در سایه دموکراسى آمریکایى هویت یهودى، آن گونه که پیشتر مطمح نظر بود، تضعیف شد، زیرا یهودیان مقیم آمریکا تنها به دلیل شهروند بودن از این حقوق برخوردار شدند نه یهودى بودن. لذا وابستگى یهودیان به گروه قومى و دینى خود رو به تحلیل مى رفت و آنان به تدریج جذب فرهنگ غالب آمریکایى مى شدند. عامل دیگرى که باعث تضعیف هویت یهودى شد، دیدگاهى بود که به طبیعت اصالت مى داد. اصالت طبیعت نقطه مقابل دیدگاه فراطبیعى سنت یهودى بود که بر مبناى آن تمام موجودات تحت اراده و کنترل الاهى قرار دارند. مردخاى کاپلان دریافت که ترکیب دموکراسى و طبیعت گرایى به اضمحلال و فروپاشى کامل قوم یهود به عنوان یک هویت جاودانه خواهد انجامید.

ادامه مطلب ...

شناختی کوتاه از فرقه ی اهل حق


دکتر محمدجواد مشکور:
اهل حق بمعنى مردان حق است، و آن یک مذهب باطنى است که معتقدان آن بیشتر در مغرب ایران زندگى مى‏کنند.
بعضى دیگر از فرق اسلام نیز مانند حروفى‏ها و متصوفه، خود را اهل حق یا حقیقت نامیده‏اند. اما اهل حق، بمعنى اخص نام گروهى است، که به ایشان با نوعى تسامح على اللهى نیز گویند، ولى آنان على اللهى واقعى نیستند، بلکه عقایدشان آمیخته‏اى از اعتقادات «مانوى‏» ، و ادیان کهن «ایرانى‏» ، و مذهب «اسماعیلى‏» ، و «تناسخ هندى‏» و دیگر ادیان سرى است.
مذهب اهل حق، امروز یکى از فرقه‏هاى وابسته به شیعه بشمار مى‏رود، و آنان را از غلاة شیعه به حساب مى‏آورند.
طوایف اهل حق به نامهاى مختلف مانند: اهل حق، اهل سر، یارسان، نصیرى، على اللهى معروف مى‏باشند، و از نشانه‏هاى خاص آنان «شارب‏» است، یعنى موى سبیل خود را نمى‏زنند، تا بلند شود و لب بالا را بپوشاند. آنان «شارب‏» را معرف مسلک حقیقت مى‏دانند، و معتقدند که شاه ولایت على (علیه السلام)نیز شارب خود را نمى‏زده است. از این جهت زدن شارب را گناهى بزرگ مى‏دانند.

ادامه مطلب ...

دیدگاه متفکران یهودی درباره اندیشه قوم برگزیده (1)


الف: فیلون اسکندرانى

تقریبا تمام متفکران یهودى اعم از فیلسوف، الاهیدان و عارف به فراخور حوزه مطالعاتى خود در باب برگزیدگى قوم یهود موضعى اتخاذ کرده اند. با این که موضوع فوق مقاله مستقلى مى طلبد، در این مجال تنها به ذکر دیدگاه هاى تنى چند از متفکران یهودى خواهم پرداخت که به گونه اى تمام ادوار تاریخى را پوشش قرار دهد. فیلون اسکندرانى که از او به عنوان مؤسس فلسفه دینى در قلمرو ادیان ابراهیمى نام برده مى شود، در صدر این افراد است. فیلون در سه جا به موضوع برگزیدگى پرداخته است: «رساله درباره قوانین خاص»، «رساله درباره زندگى موسى» و «رساله درباره فضایل». در رساله نخست به بررسى نسبت قوم یهود با سایر اقوام پرداخته است. از نظر او نسبت قوم یهود با کل جهان مسکون از نوع نسبت کاهن با یک شهر است. یک کاهن با بیان حقیقت به مردم یک شهر خدمت مى کند. قوم یهود نیز با بیان حقیقت وقوانین الاهى اى که خداوند درباره تن و روان هر دو وضع کرده است، به کل نژاد انسانى خدمت مى کند. فیلون در «رساله درباره زندگى موسى» ذیل گستره قوانین یهودى در میان غیریهودیان به موضوع برگزیدگى پرداخته است. به باور او، هر قومى نسبت به آداب، نهادها، مؤسسات و ارزش هاى قومى خود تعصب خاص دارد و حاضر نیست تحت هیچ شرایطى از آنها روى تافته، به ارزش ها و رسوم سایر اقوام روى آورد. یونانى ها، مصرى ها و بربرها هر یک تنها آداب و رسوم و نهادهاى خود را پاس مى دارند. در حالى که این موضوع درباره ارزش ها، فضایل و آداب و نهادهاى قوم یهود صورت متفاوتى یافته است؛ زیرا تمام اقوام پاره اى از قوانین موسوى را تکریم مى کنند و پاس مى دارند. فیلون به طور موردى به روز هفتم که براى استراحت در نظر گرفته شده اشاره مى کند. به زعم او، تمام اقوام در این خصوص از قوم یهود الهام گرفته اند. شبات یکى از نشانه هاى برگزیدگى است. دلایل چندى براى قداست این روز برشمرده اند. از جمله می نویسد: در اسفار پنج گانه به دفعات بر حفظ شعایر شبات همچون عهد همیشگى بین خدا و جماعت اسرائیل تأکید شده است. سومین جایى که فیلون راجع به برگزیدگى سخن گفته است «رساله درباره فضایل» است. وى در آن جا هدف شریعت موسوى را بیان مى کند. از نظر او، موسى تنها درصدد سعادت قوم یهود نبود، بلکه سعادت تمام جهانیان از هر مذهب و نژادى، وجهه همت او بود. خواست او ترویج وحدت کلمه، رفتار محبت آمیز، دوستى و رفاقت و احساس متقابل میان تمام انسان ها بود. هر چند تاکنون به این امور در دعاها اشاره شده است، باید تلاش کرد به واقعیت بپیوندد.

ادامه مطلب ...

اوضاع یهودیان در قرون وسطی (1)


یهودیت در حالی وارد قرون وسطی شد که اوضاع چندان مناسبی نداشت. درباره آغاز و پایان قرون وسطی اختلافاتی بین محققان وجود دارد. برای مثال، برخی آغاز آن را از زمان رسمیت یافتن مسیحیت در امپراطوری روم (قرن چهارم میلادی) و برخی دیگر زمان آن را پایان قرن پنجم می دانند.
با تخریب دوم معبد اورشلیم، یهودیان مملکت خود را از دست دادند و در نقاط مختلف جهان پراکنده شدند. اگر بخواهیم جغرافیای پراکندگی یهود در آن دوره را در نظر بگیریم، باید بگوییم اکثر یهودیان در ممالک زیر پوشش دو امپراطوری بزرگ روم و ایران پراکنده شدند. اما دو حادثه مهم در این و امپرطوری، باعث وخامت اوضاع یهودیان گشت. به هنگام تخریب معبد اورشلیم، یهودیانی که در بابل و مناطق اطراف آن تحت حکومت ایرانیان می زیستند، وضعیت نسبتا مناسبی داشتند و به همین روی، بسیاری از آنان به بابل مهاجرت کردند. اما این اوضاع دوام نیاورد و تغییر نظام سیاسی ایران اوضاع یهودیان را سخت گردانید. در ایران پس از هخامنشیان، کورش کبیر یهودیان را از اسارت بابلی آزاد ساخت و او و جانشینانش، به یهودان در بازگشت به وطن بازسازی کشور و معبد کمک شایانی کردند. بعد از هجوم یونانیان، اشکانیان به حکومت رسیدند.

ادامه مطلب ...

تخریب دوم معبد و پیامدهای آن در تاریخ یهود

تخریب دوم معبد

در سال 63 قبل از میلاد کشور یهودا به دست رومیان افتاد. از این زمان به بعد یهودیان همیشه در آرزوی استقلال کشور خود بودند و به رومیان به دید یک دشمن می نگریستند. حتی زمانی که رومیان- با شناختی که از یهودیان و پایبندی آنان به دین خود داشتند- به مقدسات دینی آنان تعرضی نمی کردند، و نیز زمانی که پادشاه دست نشانده آنان، هیرودیس، معبد اورشلیم را مرمتی اساسی کرد، نفرت یهود از قوم مهاجم فروکش نکرد. با این حال، هنگامی آتش به این انبار باروت می افتاد که حاکمان رومی به مقدسات دینی آنان اهانت می کردند. در طول دوره سلطه رومیان،گه گاه یهودیان به سرکردگی گروه قنائیم سر به شورش می زدند و رومیان نیز در مقابل، این شورشها را سرکوب می کردند؛ تا اینکه نوبت به یکی از حاکمان رومی به نام فلوروس رسید. او حرمت معبد را نگاه نداشت و بر خلاف پیشینیان سعی کرد پرچک روم را – که تصویر قیصر بر آن نقش بسته بود – شبانه در معبد نصب کند. او همچنین به اموال معبد دستبرد زد که این امر، آتش خشم یهودیان را برافروخت. از این زمان به بعد با اینکه برخی از حاکمان مانند آگریپاس اول برای مدتی کوتاه سعی کردند به قوم یهود و دیانت آنان خدمت کنند، جریان کلی امور مناسب نبود؛ تا اینکه در اواخر امپراطوری نرون، قیصر روم، سرانجام کاسه صبر یهودیان لبریز شد. در سال 66 میلادی یهودیان به صورتی فراگیر دست به شورش زدند. در این قیام نه تنها قنائیم، بلکه همه کسانی که از صلح و سازش طرفداری می کردند، شرکت داشتند. نرون نیز سرداری به نام وسپاسیان را مأمور کرد، تا یهودیان را سرکوب کند. یهودیان سرسختانه در برابر لشکریان پر شمار و سراپا مسلح روم مقاومت می کردند؛ اما این وسپاسیان بود که شهرها و روستاهای یهود را یکی پس از دیگری فتح می کرد و به سوی اورشلیم پیش می رفت. در این اثنا خبر فوت نرون قیصر به وسپاسیان رسید و او به امید دست یافتن به مقام امپراطوری به سوی روم شتافت و سپس همان گونه که می اندیشید، به مقام امپراطوری برگزیده شد. او پسر خود تیتوس را مأمور کرد، تا به سرکوبی یهودیان بپردازد. این سردار رومی به اورشلیم حمله کرد و با کمال قساوت به ویران کردن آن شهر و قتل عام یهودیان پرداخت. سرانجام در سال 70 میلادی شهر اورشلیم پس از یک ماه محاصره- در حالی که قحطی و بی آبی، مردم را به ستوه آورده بود- سقوط کرد. پس از آن، رومیان مردم را از دم شمشیر گذرانده، به هیچ کس رحم نکردند. آنان شهر اورشلیم را ویران کرده، معبد یهود را نیز به آتش کشیدند. آنان بسیاری از یهودیان را کشتند و عده زیادی را به اسارت بردند بقیه یهودیان نیز به ناچار در سراسر عالم پراکنده شدند. برخی از نویسندگان یهودی شمار کشتگان یهود در این نبرد را بیش از یک میلیون نفر و شمار اسرا را حدود یک صد هز ار نفر دانسته اند. بدین سان یهودیان برای همیشه معبد و وطن خود را از دست دادند. از این معبد، تنها دیوار غربی آن که دیوار ندبه خوانده می شود، باقی ماند. گفتنی است یهودیان هر ساله در پای این دیوار به گریه و زاری می پردازند. از این پس، یهودیان در امپراطوری روم کم تر فرصت یافتند حرکتی اعتراض جویانه انجام دهند. تنها یک بار حدود شصت سال پس از تخریب معبد، هنگامی که رومیان تصمیم گرفتند در محل ویرانه های معبد اورشلیم معبدی برای خدای رومی، ژوپیتر، بر پا کنند، باز ماندگان یهودیان در اورشلیم بار دیگر دست به شمشیر بردند. هادریانوس امپراطور دستور داد که این قیام را سرکوب کرده، همه یاغیان را از دم شمشیر بگذرانند. از این پس به فرمان او اجرای مراسم دینی یهود جرم محسوب می شد ومجازات سنگینی را در پی داشت. پس از این قیام و سرکوبی آن که بین سالهای 132- 135 میلادی رخ داد، معبد ژوپیتر در میانه خرابه های معبد بنا شد و یهودیان هرگز توان سازمان دهی هر گونه قیام و شورشی را به دست نیاوردند. با تخریب معبد و پراکندگی یهود، همه گروههای یهودی از بین رفتند و تنها فریسیان باقی ماندند.

ادامه مطلب ...

تورات و دیگر کتب مذهبی یهود


عهد عتیق و تاریخچه آن
عهد عتیق یا تورات مجموعه اى است از نظم و نثر و دربردارنده احکام و سرودهاى مذهبى قوم یهود است. عهد قدیم شامل داستانهاى دوره بدوى و قانون الهى و تاریخ فلسطین است. این کتاب در قرن سوم ق. م. به یونانى ترجمه شد و بعدها و به زبان لاتین درآمد. کتب عهد قدیم به زبانهاى آرامى و عبرى نگاشته شده بود. تاریخ ترجمه عهد قدیم از زبان اصلى به زبانهاى آرامى و عبرى نگاشته شده بود. تاریخ ترجمه عهد قدیم از زبان اصلى به زبانهاى یونانى و مصرى و لاتینى و... به یکصد و پنجاه ق. م. مى رسد که براى مردم مصر و یونان ترجمه شد. ترجمه عهد عتیق توسط هفتاد نفر مترجم صورت گرفت. قدیمى ترین نسخته خطى عبرى که در دست است، از قرن دهم بعد از میلاد تجاوز نمى کند. ترجمه اى از تورات به زبان سریانى به نام روایت ساده در دست است که گویا به قرن دوم میلادى مربوط است. تورات کلمه اى عبرى و به معناى هدایت است. در یونانى به پنتاتوک یعنى پنج طومار معروف است.

با افزودن صحیفه یوشع به تورات آن را در یونانى هکزاتوک یعنى اسفار ششگانه گویند که نخستین بخش کتاب عهد عتیق را تشکیل مى دهد. تورات شامل پنج کتاب بشرح زیر و منسوب به حضرت موسى است: سفر پیدایش، سفر خروج، سفر اعداد، سفر لاویان، سفر تثنیه.

ادامه مطلب ...

معانی و خاستگاه اندیشه قوم برگزیده در متون مقدس یهود

مقدمه
اندیشه قوم برگزیده از بنیادى ترین مباحثى است که همواره در تاریخ قوم یهود مطرح بوده است. یهودیان بسته به دیدگاهشان در این مسئله، رویکردى انحصارگرایانه یا توأم با تساهل و تسامح در برابر پیروان سایر ادیان در پیش گرفته اند. در این تحقیق تلاش شده است تا مسئله برگزیدگى بنى اسرائیل از جنبه هاى مختلف بحث و بررسى شود.

معانى مختلف برگزیدگى در کتاب مقدس عبرى
عنوان عام قوم برگزیده بیانگر این اندیشه است که قوم اسرائیل رابطه ویژه و منحصر به فردى با خداى جهان دارند. این اندیشه در سراسر تاریخ تفکر یهود اندیشه اى محورى بوده و در مفاهیم کتاب مقدس ریشه اى بس عمیق دارد و در تلمود، فلسفه و عرفان یهودى بسط یافته است. این واژه براى نشان دادن موارد زیر به کار رفته است:
1- انتخاب اشخاص از سوى خدا براى ایفاى نقش خاص یا به عنوان کاهن. برگزیدگى در آیه ذیل به این معنا به کار رفته است: «زیرا یهوه خدایت او را از همه اسباطت برگزیده است تا او و پسرانش همیشه بایستند و به نام خداوند خدمت نمایند» (تثنیه، 18:5). در سموئیل نیز به همین معنا به کار رفته است، آن جا که مى گوید: «و آیا او را از جمیع اسباط اسرائیل برنگزیدم تا کاهن من بوده، نزد مذبح من بیاید؟» (اول سموئیل، 2:28).
2- در مورد کسانى که نقش پادشاه را ایفا مى کنند، نیز به کار رفته است: «و داود به میکال گفت به حضور خداوند بود که مرا بر پدرت و بر تمامى خاندانش برترى داد تا مرا بر قوم خداوند یعنى بر اسرائیل پیشوا سازد» (دوم سموئیل، 6:21). در اول پادشاهان آمده است: «اما داود را برگزیدم تا پیشواى قوم من اسرائیل بشود» (اول پادشاهان، 8:16).

3- به معناى اختصاص دادن مکانى خاص به محل مقدس و عبادت نیز به کار رفته است. کوتاه سخن آن که، کلمه عبرى bhr (برگزیدن) بر برگزیدن اشخاص براى ایفاى نقش خاص مثلا به عنوان کاهن یا پادشاه و نیز براى انتخاب مکان هاى مقدس دلالت دارد.

ادامه مطلب ...

علت و منشا پیدایش اندیشه قوم برگزیده در دین یهود


در باب علت و منشأ اندیشه قوم برگزیده دیدگاه هاى مختلفى وجود دارد و جالب توجه آنکه براى هریک از آنها مى توان شواهد و مستنداتى در کتاب مقدس عبرى یافت. مى توان عوامل ذیل را به عنوان علت و منشأ برگزیدگى دانست:

الف: برگزیدگى و عهد

رویکرد انحصارگرایانه یهودیان ریشه در عهد و میثاقى دارد که خدا با ~ابراهیم~ و سرانجام با این قوم بست. عهد قراردادى است که دو طرف با کمال آزادى آن را منعقد مى کنند. طبق تعالیم تورات، خداوند ابتدا با نوح (پیدایش، 9:11) و بعد ابراهیم عهد بست (همان، 17:9) که فرزندان و دودمان او را وارث ارض کنعان سازد. سپس، اسحاق و یعقوب مشمول این عهد قرار گرفتند (همان، 17:19) و در پایان، این عهد در کوه سینا با تمام جماعت ~بنى اسرائیل~ تجدید شد و خداوند پس از خروج این جماعت از مصر، آنان را قوم برگزیده خود قرار داد. در این که عهد خدا با ابراهیم یک سویه بوده است، تردیدى نیست، ولى آیا عهد او با بنى اسرائیل نیز به همین منوال بوده است؟ اگر در تورات نیک بنگریم درخواهیم یافت که عهد خدا با این جماعت دوطرفه بوده است (تثنیه، 8:19ـ20)؛ یعنى آنان تنها درصورتى که در مقابل فرمان هاى الاهى سرتسلیم فرود آورند برگزیده شوند. این در حالى است که تورات و شواهد تاریخى همه حکایت از آن دارند که بنى اسرائیل به عهد خود وفـا نکردند و امتیاز برگزیدگـى را از کف دادند (همان، 9). یهودیان با این استدلال که بین آنها و خدا ارتباط و علقه اى است که با گناه از بین نمى رود، همچنان خود را قوم برگزیده خدا مى دانند؛ درست همان گونه که مرد به دلیل ناشزه بودن همسرش نمى تواند از او اعراض کند، زیرا مادر فرزندانش است. برخى از اندیشمندان یهودى گمان مى کنند عهدى که بین خدا و قوم یهود بسته شده، فقط براى خدا الزام آور است و نه آنان؛ لذا معتقدند حتى اگر قوم بنى اسرائیل به مفاد عهد خود با خدا پایبند نباشند، عهد خدا در مورد آنان پابرجاست. براى هر عهد و میثاقى علامتى وضع شده است. علامت عهد با نوح قوس قزح بود. علامت میثاق با ابراهیم، ختنه کردن و علامت عهد با جماعت بنى اسرائیل در کوه سینا، روز شنبه، ده فرمان و تورات بود. کوتاه سخن آن که عهد و میثاق خدا با بنى اسرائیل منشأ اندیشه قوم برگزیده در بین قوم یهود گشت. با تأمل در کتاب مقدس عبرى به این واقعیت مهم واقف مى شویم که انتخاب و برگزیدگى قوم یهود مشروط است و تنها در سایه ایمان به خدا و وفادارى و رعایت عهد و میثاق به دست مى آید. در غیر این صورت، این موهبت عظیم الاهى از آنان گرفته خواهد شد. در سفر تثنیه پس از ذکر نعمات و برکاتى که خدا در سرزمین موعود به این قوم خواهد بخشید، به آنان هشدار داده که اگر دیگر خدایان را عبادت کنند و قوانین الاهى را پاس ندارند، لعنت و عذاب خدا، رسوایى و خوارى و سرگردانى در میان سایر ملل و انواع و اقسام گرفتارى ها و بیمارى ها گریبان گیر آنان خواهد شد (تثنیه، 28:13ـ37). در اول پادشاهان نیز به این نکته تصریح شده است (اول پادشاهان، 9:6ـ9). پیامبران بنى اسرائیل همواره تأکید مى کردند اگر یهودیان درستکارى و عدالت را از دست بدهند نابود خواهند شد. در عاموس آمده است: «خاندان اسرائیل را در میان همه انسان ها خواهم بیخت، چنان که غله در غربال بیخته مى شود و دانه بر زمین نخواهد افتاد. جمیع گناهکاران قوم من که مى گویند بلا به ما نخواهد رسید و ما را درنخواهد گرفت به شمشیر خواهند مرد» (عاموس، 9:9ـ11). در هیچ کتابى از کتاب هاى مقدس نیست که خداوند ازخشم و غضب خود بر قوم بنى اسرائیل و ویرانى شهرها و آوارگى مردمانش سخن نگفته باشد (خروج، 32:9ـ10؛ اعداد، 14:11؛ تثنیه، 9:6ـ8). قریب به همین مضمون در قرآن کریم نیز آمده است. از دیدگاه قرآن، پیمان و عهدى که خدا با آنان بسته دوطرفه بوده است: «به پیمانم وفا کنید تا به پیمانتان وفا کنم، اما جز اندکى همگى به حالت اعراض روى برتافتند»(بقره، 39). کوتاه سخن آن که تعهد خدا در قبال قوم بنى اسرائیل مطلق و بدون شرط نیست، بلکه خدا در صورتى به عهد وپیمان خود وفا مى کند که آنان نیز به تعهدات خود عمل کنند و چون آنان پیمان شکنى کردند، عهد و پیمان خدا نیز خود به خود شکسته شد. برخى از دانشمندان یهود به این نکته تفطن یافته و با صراحت هرچه تمام اظهار داشته اند که قوم اسرائیل داراى برترى ذاتى نیست. آنان نیز اگر به تورات عمل نکنند، مقام و منزلت خویش را از دست خواهند داد و لطف و رحمت الاهى شامل حال ایشان نخواهد شد. به اعتقاد آنان، تورات براى نوع بشر آمده است نه ملتى خاص. تلمود نیز بر این گفته صحه مى گذارد، آن جا که مى گوید: «هر جمله اى که توسط خداى قادر مطلق گفته مى شد، به هفتاد زبان به گوش مى رسید».

ادامه مطلب ...

فیلم موبایلی از یک دختر که پسری را تکان داد

با چند دختر جوان رابطه خیابانی داشتم و آنها را با وعده های دروغین خام کرده بودم. من همیشه نصیحت های مادرم را به مسخره می گرفتم و می گفتم مرا به حال خود بگذارید تا روزهای خوش جوانی ام را سپری کنم و ...! اما راست می گویند که دست روی دست بسیار است چون با موضوعی روبه رو شدم که فهمیدم پاکی و عفت بهترین و گران بهاترین گوهر وجود آدمی است.

پسر جوان در دایره اجتماعی کلانتری جهاد مشهد گفت: سرتان را به درد نیاورم من و ۲تن از دوستانم با پول تو جیبی که در اختیار داشتیم هر روز در خیابان ها به دنبال دختران و زنان بزک کرده ای راه می افتادیم که درصدد بودند جیب هایمان را خالی کنند.

حدود ۲هفته قبل، یکی از دوستانم با آب و تاب برایم تعریف کرد که با دختری باکلاس آشنا شده است و ارتباط زیادی باهم دارند. دوستم با این حرف ها مرا نیز وسوسه کرد تا از آن دختر خانم سوءاستفاده کنم. او یک روز با آن دختر قرار گذاشت و مرا نیز در ویلای پدرش مخفی کرد طبق نقشه ای که در سر داشتیم قرار بود وقتی آن دختر جوان به داخل باغ آمد من نیز ...!

پسر جوان نفس عمیقی کشید و با حالتی تاسف بار افزود: داخل باغ منتظر دختر خانم بودیم که دوستم گوشی تلفن همراه خود را روشن کرد و گفت: از ارتباط خود با آن دختر فیلمبرداری کرده است. در این لحظه با لبخندی گوشی را از دست او قاپیدم تا آن تصویر کثیف را ببینم اما وقتی دقیق نگاه کردم متوجه شدم آن دختر جوان خواهر خودم است که ...! کنترل خودم را از دست دادم و بدون آن که چیزی بگویم با دوستم درگیر شدم.

من او را حسابی کتک زدم. دوستم نیز مقاومت می کرد و با میله ای که در دست داشت آن چنان ضربه ای به بدنم زد که استخوان دستم خرد شد و دچار مشکل جدی شدم. الان دست راستم از کار افتاده است و حس و حرکتی ندارد.

پسر جوان قطرات اشک را از روی صورتش پاک کرد و گفت: حالا می فهمم دخترانی که طعمه هوس های شیطانی من شده اند خانواده دارند و بی احترامی به ناموس مردم یعنی زیرپا گذاشتن ناموس خود آدم! من از تمام جوان ها خواهش می کنم غیرت داشته باشند و ایام جوانی خود را با گناه و معصیت آلوده و سیاه نکنند.

منبع روزنامه خراسان