
مردى از قم، مردم را به سوى خدا دعوت مىکند، افرادى گرد او جمع مىشوند
که قلبهایشان همچون پارههاى آهن ستبر است که بادهاى تند حوادث، آنان را
نمىلغزاند، از جنگ خسته نشده و نمىترسند اعتماد آنان بر خداست و سرانجام
کار از آن پرهیزکاران است.لطفا
به ادامه
مطلب مراجعه
کنید
روایات مربوط به قم و مرد موعود این شهر
از زمره روایات ظهور، به پا خاستن مردى از قم و یاران وى است، از امام کاظم، علیهالسلام، روایتشده است که فرمود:
مردى
از قم، مردم را به سوى خدا دعوت مىکند، افرادى گرد او جمع مىشوند که
قلبهایشان همچون پارههاى آهن ستبر است که بادهاى تند حوادث، آنان را
نمىلغزاند، از جنگ خسته نشده و نمىترسند اعتماد آنان بر خداست و سرانجام
کار از آن پرهیزکاران است. (1)
و همچنین مطالب بعد از آن مربوط به قم است.
نکته
قابل توجه این است که، امام، علیهالسلام، در روایت، تعبیر به «مردى از
قم» نموده و نفرموده است از اهل قم، مىتوان این جمله را بر امام خمینى
تطبیق داد. چه اینکه ایشان اهل خمین و ساکن قم مىباشند و اینکه او «مردم
را به سوى خدا دعوت مىکند» نه فقط اهل قم و یا اهل مشرق زمین را. و به
اینکه بادهاى تند کینهتوزى دشمنان و یا جنگ و درگیریها که براى وى و
طرفدارانش پیش مىآید، همچنان مقاوم مىایستند و مبارزه مىکنند و هیچ
تزلزلى به خود راه نمىدهند.
روایت، زمان وجود این مرد را که به آن
بشارت داده شده مشخص نکرده است اما در تاریخ قم و ایران چنین شخصیت و
یارانى داراى این صفات برجسته، قبل از امام خمینى و طرفدارانش بىسابقه
بوده است... البته احتمال اینکه این روایت ناقص باشد وجود دارد و یا اینکه
امام آن را به مناسبتى فرمودهاند، همین روایت را صاحب بحارالانوار، از
کتاب تاریخ قم نوشته «حسن بن محمد بن الحسن قمى» که هزار سال پیش آن را
تالیف نموده است نقل کرده که متاسفانه نسخه آن کتاب یافت نمىشود.
گاه
گفته مىشود: درست است که در تاریخ قم و ایران ظاهر شدن چنین مرد وعده
داده شدهاى را با یارانى داراى این صفات برجسته، کسى سراغ نداشته است...
اما دلیلى هم نداریم که این روایت، منطبق بر امام خمینى و طرفداران وى
باشد شاید منظور مرد دیگر و یاران دیگرى باشد که در عصر و زمان ما ظاهر
خواهند شد و یا اینکه بعد از مدتى طولانى و یا کوتاه خواهند آمد...
پاسخ:
آرى درست است که در روایت، آنگونه که بیان کردیم زمان این پیشامد مشخص و
روشن نشده است اما مجموعه صفاتى که در روایت آمده، به علاوه آنچه که در
روایات متعدد دیگر، پیرامون قم و ایران وارد شده است موجب اطمینان این
معناست که مراد از صفات یاد شده، امام خمینى و یاران وىاند... بنابراین
اگر پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، و امامان، علیهمالسلام، به حادثه و
پیشامدى خبر دادند که منطبق بر وضع موجود باشد، معقول نیست که از آن
چشمپوشى نموده و آن را بر قضیه و حادثهاى مشابه آن و یا واضحتر، که وعده
پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، و اهل بیت او بر آن منطبق شود، حمل نماییم.
از
روایاتى که درباره قم و برترى و آینده آن از اهل بیت، علیهمالسلام، نقل
شده استبخوبى روشن است که این شهر نزد آن بزرگواران از ارزش و اهمیت
ویژهاى برخوردار است، بلکه مىتوان گفت مؤسس و بنیانگذار این شهر و طرح و
ایجاد آن در قلب ایران در سال73 ق. به دستبا کفایت امام باقر،
علیهالسلام، بوده است که بعد از آن نسبتبه این شهر نایتخاصى داشتهاند.
و آنان با دانشى که از جد بزرگوارشان داشتهاند، خبر دادهاند که در
آینده، این شهر مقدس از جایگاهى والا برخوردار خواهد شد و اهالى این شهر،
از یاران باوفاى حضرت مهدى، ارواحنا فداه، خواهند بود.
برخى روایات،
تصریح دارد به اینکه فلسفه نامگذارى این شهر مقدس به قم مناسب با نام حضرت
مهدى که قائم بحق است مىباشد و مناسب با قیام و به پا ساختن اهل قم و
منطقه جغرافیایى آن شهر در زمینهسازى و یارى نمودن آن حضرت است. از طرفى
وجود یک آبادى، در نزدیکى این شهر در زمان تاسیس آن به نام «کمندان» و یا
«کمد»، به این معنى نیست که در نامگذارى به «قم» عربى بودن این کلمه
ملاحظه نشده است، جز این مناسبت که نام آن قم گذاشته شده و یا تغییر و
دگرگونى در نام فارسى آن به وجود آمده استبویژه زمانى که تاسیس این شهر
از ناحیه علما و روایتکنندگان حدیث، از امام باقر و صادق، علیهماالسلام،
و زیر نظر آن دو بزرگوار بوده است.
«عفان بصرى» از امام صادق، علیهالسلام، روایت کرده که گفت:
امام،
علیهالسلام، به من فرمود: آیا مىدانى از چه رو این شهر را قم مىنامند؟
عرض کردم: خدا و رسولش آگاهترند فرمود: همانا قم نامگذارى شده براى اینکه
اهل قم، اطراف قائم، علیهالسلام، گرد آمده و با وى قیام مىنمایند و در
کنار او ثابت قدم مانده و او را یارى مىکنند. (2)
این روایت، و امثال
آن قرینههایى هستند بر اینکه آغاز تاسیس شهر مقدس قم توسط «عبدالله» پسر
«مالک اشعرى» و برادرش «احوص» و هواداران آنان که همگى از یاران خاص
امام باقر، علیهالسلام، و راویان حدیث آن بزرگوار بودهاند همه اینها
موجب این اطمینان است که تاسیس این شهر به امر امام باقر، علیهالسلام،
بوده است و این نام را آن حضرت براى این شهر انتخاب فرمودهاند.
نام قم
در روایات به صیغه مذکر به معنى «بلد سرزمین» و به صیغه مؤنث «بلدة شهر»
آمده است این کلمه (قم) هم قابل صرف کردن است و هم به صورت غیر منصرف به
کار مىرود.
ظاهر برخى روایات این است که امامان، علیهمالسلام،
نسبتبه شهر قم عنایتخاصى داشتهاند و مفهومى را برتر و وسیعتر از یک شهر
و توابع آن، به این شهر بخشیدهاند، لذا نام این شهر را به معناى خط و روش
و اسلوب قم، نسبتبه ولایت اهلبیت، علیهمالسلام، و قیام آنان با مهدى آل
پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، به کار بردهاند. عدهاى از بزرگان رى نقل
کردهاند که حضور امام صادق، علیهالسلام، رسیدند و:
عرض کردند، ما از
اهل رى هستیم که خدمت رسیدهایم، حضرت فرمود: خوش آمدند برادران قمى ما،
سپس عرض کردند ما اهل رى هستیم، حضرت فرمود: خوش آمدند برادران قمى ما.
مجددا عرض کردند: ما اهالى رى هستیم، امام نیز کلام اول خود را تکرار کرد،
آنان گفته خود را چندبار یادآور شدند، امام نیز مانند اول آنان را پاسخ
داد و چنین فرمود: خداوند داراى حرمى است که عبارت است از مکه مکرمه و
پیامبر داراى حرمى است و آن مدینه منوره است و امیرالمؤمنین، علیهالسلام،
داراى حرمى است که کوفه است و ما اهلبیت نیز داراى حرمى هستیم که آن شهر
قم است، بزودى بانویى از سلاله من بنام فاطمه در این شهر دفن خواهد شد کسى
که آن بزرگوار را در قم زیارت کند اهل بهشت مىباشد.
راوى گفت این سخن را امام صادق، علیهالسلام، زمانى فرمود که هنوز حضرت کاظم، علیهالسلام، متولد نشده بودند. (3)
یعنى
قم، حرم امامان، علیهمالسلام، از اهلبیت، تا زمان حضرت مهدى،
علیهالسلام، و مرکز ولایت و یارى آن بزرگواران مىباشد و اهل رى و غیر آن
نیز اهل قم محسوب مىشوند زیرا آنان نیز پیرو خط و روش اهل قم نسبتبه
اهلبیت، علیهمالسلام، هستند. از این رو بعید نیست که مراد از اهل قم که
در روایات آمده و اینکه آنان یاوران حضرت مهدى، علیهالسلام، مىباشند،
همه ایرانیانى باشند که در ولایت و دوستى و جنگ و جهاد پیرو امامان،
علیهمالسلام، هستند، بلکه شامل مسلمانان غیرایرانى نیز بشود.
و معناى
کلام راوى که گفت: «حضرت این کلام را زمانى فرمود که هنوز حضرت کاظم متولد
نشده بود» یعنى این گفته امام صادق که قبل از ولادت امام کاظم بوده مشعر
به این است که آن حضرت از ولادت نوه خویش فاطمه معصومه دختر موسى بن جعفر،
علیهمالسلام، پیش از ولادت پدر بزرگوارش یعنى قبل از سال 128 هجرى قمرى،
خبر داده است و اینکه آن بانوى بزرگوار در قم دفن خواهد شد، و این قضیه
هفتاد سال بعد، تحقق پیدا کرده است..
بزرگان قم نقل کردهاند زمانى که
مامون، على بن موسىالرضا، علیهالسلام، را در سال 200 هجرى از مدینه خارج
کرد و به طرف مرو فرستاد، در سال 201 هجرى خواهر گرامى او حضرت فاطمه
معصومه در پى برادر از مدینه خارج شد و به سمت ایران حرکت کرد تا به شهر
ساوه رسید در آنجا بیمار شد، سؤال کرد چقدر فاصله بین من و قم است؟ عرض
کردند ده فرسخ.»
... زمانى که این خبر به اولاد سعد - یعنى سعد پسر
مالک اشعرى - رسید همگى با هم آهنگ ساوه نمودند تا از آن حضرت تقاضا کنند
که به شهر آمده و در آنجا بماند چون حضور او رسیدند، موسى پسر خزرج از بین
آن جمعیتخارج شد و به طرف حضرت رفته و مهار شتر ایشان را گرفته و تا قم
همراهى کرد و آن بزرگوار را در منزل خویش جاى داد، پس از اقامت16 یا17
روز در شهر قم، در اثر بیمارى قبلى به رحمت و رضوان الهى پیوسته و روح
پاکش به ملکوت اعلى پر گشود. موسى پسر خزرج پس از مراسم غسل و کفن آن
حضرت، بدن شریفش را در زمینى که متعلق به خودش بود و هماکنون نیز مرقد
مطهرش در آنجاست، به خاک سپرد و سقفى از بوریا و حصیر بر قبر آن حضرت سرپا
نمود، تا زمانى که توسط زینب دختر حضرت جواد، علیهالسلام، بر قبر مطهر آن
بزرگوار گنبد و بارگاهى بنا نمودند. (4)
از این روایات چنین برمىآید،
که فاطمه معصومه، بسیار اهل عبادت و زهد و بزرگوارى بود، همانند مادرش
حضرت فاطمه زهرا، سلاماللهعلیها، آن بزرگوار در عین اینکه از سن کمى
برخوردار بود، نزد اهل بیت، علیهمالسلام، مقامى خاص و ارزش و اهمیت
والایى داشت چه اینکه این مقام و منزلتحضرت، نزد علما و بزرگان قم نیز
محرز بوده است; زیرا براى ارج نهادن به مقام آن بانو از قم به طرف ساوه
حرکت کرده و به استقبال وى شتافتند و پس از رحلت آن بانو، ساختمان نسبتا
سادهاى بر مزارش ساخته سپس گنبدى بنا کردند و آنجا را زیارتگاه دوستداران
اهل بیت قرار دادند و عدهاى از آن بزرگان وصیت کردند که در جوار حضرتش به
خاک سپرده شوند.
در روایات آمده است که سن مبارک حضرت معصومه،
سلاماللهعلیها، کمتر از بیستسال بوده است، و شاید علت اینکه ایرانیها
آن حضرت را «فاطمه معصومه» و یا «معصومه قم» مىنامند به خاطر کمى سن آن
بزرگوار باشد; زیرا معصوم در لغت فارسى به معناى بیگناه مىآید و از همین
رو به طفل خردسال نیز که بىگناه است معصوم مىگویند و شاید هم به جهت
طهارت و پاکدامنى و عصمت آن حضرت از گناه باشد; چون در مذهب شیعه عصمتبر
دو نوع است: یکى عصمتى که واجب است در امامان، علیهمالسلام، وجود داشته
باشد و این، در مورد چهارده معصوم، علیهمالسلام، ثابت است و دیگر عصمتى
که جایز است و آن براى بزرگان و اولیاى خدا ثابت است که مقدس و پاک از
گناهان و آلودگیهایند.
از روایتبعدى که از امام رضا، علیهالسلام، نقل
شده است، ظاهر مىشود که امامان، علیهمالسلام، از بدو تاسیس شهر قم، مردم
این شهر را به عنوان یاران حضرت مهدى، علیهالسلام، به شمار آوردهاند و
دوستى و محبت مردم این شهر نسبتبه حضرت مهدى، علیهالسلام، قبل از ولادت
آن حضرت معروف بوده است از «صفوان بن یحیى» نقل شده است که گفت:
روزى
خدمت امام رضا، علیهالسلام، بودم، سخن از اهل قم و علاقه آنان نسبتبه
حضرت مهدى، علیهالسلام، به میان آمد، آن حضرت براى آنان طلب آمرزش کرد و
فرمود: خداوند از آنان خشنود باشد، آنگاه فرمود: بهشت داراى هشت در است که
یکى از آنها مخصوص اهل قم مىباشد، آنان (اهل قم) بهترین پیروان ما از بین
شیعیان جهان هستند خداوند سبحان محبت و دوستى ما را در سرشت آنان قرار
داده است. (5)
در روایت آمده است که درهاى بهشتبه تناسب اعمال مردم
بین آنان تقسیمبندى شده است، از این رو بعید نیست که معنى این جمله که
(یک در، ویژه اهل قم است) این باشد که آنان از در مبارزین و مجاهدین همراه
امامان، علیهمالسلام، و یا از در مخصوص شایستگان چنانکه در صفات آنها
وارد شده است، داخل بهشت مىشوند و گفته حضرت که «آنها بهترین پیروان ما
از بین شیعیان جهان هستند» دلالتبه فضیلت و برترى اهل قم بر سایر شیعیان
دارد.
قابل توجه است که محبت اهل قم نسبتبه حضرت مهدى، علیهالسلام،
تا کنون همچنان پرشور و زنده باقى مانده ستبلکه با پیروزى انقلاب اسلامى
ایران، این عشق به سر حد کمال رسیده و این حقیقت را در ایمان و عملکرد و
ظواهر زندگى آنان حتى در نامگذارى فرزندان و مساجد و مؤسسات خود به نام آن
حضرت، بگونهاى که هیچ خانهاى از این نام خالى نیست، مىتوان مشاهده نمود.
برخى
روایات دلالت دارد که، بلا و گرفتارى از اهل قم دور است و خداوند سبحان
کسانى را که بدخواه این شهر باشند، نابود مىگرداند. از «ابان بن عثمان»
و «حماد بن ناب» روایتشده که گفتند:
خدمت امام صادق، علیهالسلام،
بودم که عمران پسر عبدالله قمى وارد شد، خدمت امام رسید و از او سؤال کرد.
حضرت با وى بسیار با ملاطفتبرخورد کرد، پس از رفتن آن مرد از امام،
علیهالسلام، سؤال کردم; این شخص که با او این همه خوشرفتارى فرمودى که
بود؟ حضرت فرمود: او از خانواده بزرگان، یعنى اهل قم بود هیچ ستمگرى
درباره آنان نیتسوء نمىکند، مگر اینکه خداوند او را درهم مىشکند. (6)
در روایت دیگرى آمده است که: بلا از قم دفع شده است. (7)
در جاى دیگر نقل شده است که:
اهل
قم از ما و ما از آنان هستیم، هر ستمگرى که درباره آنان اراده سوء داشته
باشد مرگ او فرا مىرسد، تا زمانیکه به یکدیگر خیانت نکنند (و در نسخه
دیگر: تا زمانى که تغییر روش ندهند) اما زمانى که آلوده به چنین اعمالى
شدند، خداوند سبحان، ستمگران را بر آنان حاکم مىکند، ولى آنان (اهل قم)
یاران قائم و بازگوکنندگان مظلومیت ما و رعایتکنندگان حقوق ما هستند،
آنگاه رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا آنان را از شر هر فتنهاى نگهدار و
از هر گزندى نجات ببخش. (8)
از امام صادق، علیهالسلام، روایتشده است که فرمود:
بلاها
از قم و اهل آن دور شده است، بزودى زمانى خواهد رسید که قم و اهل آن
حجتبر مردم خواهند بود و این زمان غیبت قائم ما و ظهور وى مىباشد، اگر
چنین نباشد زمین اهل خودش را فرو مىبرد، فرشتههاى الهى بلاها را از این
شهر و اهل آن دفع مىکنند. هر ستمگرى که در حق آنان اراده بد داشته باشد،
خداوند درهمکوبنده ستمپیشگان، او را درهم مىشکند و یا به گرفتارى و
مصیبت و یا دشمنى، مبتلا مىگرداند، خداوند سبحان، قم و اهلش را در زمان
فرمانروایى ستمگران از یاد آنان مىبرد; آنگونه که ظالمان یاد خدا را
فراموش کردند. (9)
البته، این بدین معنا نیست که به اهل قم اصلا بدى
نمىرسد، بلکه ممکن استبرخى مشکلات بر آنان وارد شود، ولى خداى بزرگ، آن
دشوارى و بلا را از آنان دور نگه داشته و با الطاف گوناگون خویش آنها را
یارى مىفرماید، که از بارزترین آنها، نابود کردن سرکشان و متجاوزان و
مشغول نمودن آنان به گرفتاریهایى است که، به اهل قم نپرداخته و به طور کلى
از آنها یاد هم نمىکند.
صاحب «بحارالانوار» دو روایت را، از امام
صادق، علیهالسلام، که بیانکننده آینده شهر قم و نقش مکتبى آن پیش از
ظهور حضرت مهدى، علیهالسلام، مىباشد آورده است.
روایت اول بیان مىدارد:
خداوند
به وسیله شهر کوفه بر سایر شهرها استدلال مىکند، همچنین به مؤمنان آن شهر
بر سایر مؤمنان و به شهر قم بر سایر شهرها و به واسطه اهل قم بر جهانیان
اعم از جن و انسان، خداوند متعال اهل قم را مستضعف فکرى قرار نداده بلکه
همواره آنان را موفق و تایید کرده است. سپس فرمود: دینداران در این شهر در
مضیقه زندگى مىباشند اگر غیر این باشد مردم بسرعتبه آنجا روى مىآورند و
آنجا خراب مىگردد و اهل آن تباه مىشوند و آنگونه که باید نمىتواند بر
سایر سرزمینها حجتباشد، زمانى که موقعیت قم بدینجا برسد آسمان و زمین
آرامش ندارد و ساکنان آنها لحظهاى باقى نمىمانند و بلا و گرفتارى از قم
و اهل آن دفع گردیده است، بزودى زمانى خواهد رسید که قم و اهل آن حجتبر
مردم خواهند بود و این در زمان غیبت قائم ما و ظهور وى مىباشد. اگر چنین
نباشد زمین اهل خودش را فرو مىبرد، فرشتههاى الهى مامور دور نمودن بلاها
از این شهر و اهل آن مىباشند هر ستمگرى که درباره آنان اراده بد داشته
باشد، خداوند درهم کوبنده ستمپیشگان، او را درهم مىشکند و یا به گرفتارى
و مصیبت و یا دشمنى، مبتلا مىگرداند، خداوند متعال نام قم و اهلش را در
زمان فرمانروایى ستمگران از یاد آنان مىبرد آنگونه که آنها یاد خدا را
فراموش کردند.
و روایت دوم مىگوید:
بزودى شهر کوفه از مؤمنان خالى
مىگردد و بگونهاى که مار در جایگاه خود فرو مىرود علم نیز این چنین از
کوفه ختبرمىبندد و از شهرى به نام قم آشکار مىشود و آن سامان معدن فضل
و دانش مىگردد، به نحوى که در زمین کسى در استضعاف فکرى به سر نمىبرد
حتى نو عروسان در حجلهگاه خویش. و این قضایا نزدیک ظهور قائم ما بوقوع
مىپیوندد، خداوند سبحان، قم و اهلش را براى رساندن پیام اسلام، قائممقام
حضرت حجت مىگرداند. اگر چنین نشود زمین اهل خودش را فرو مىبرد و در زمین
حجتى باقى نمىماند. دانش از این شهر به شرق و غرب جهان منتشر مىگردد.
بدینسان بر مردم اتمام حجت مىشود و یکى باقى نمىماند که دین و دانش به
وى نرسیده باشد. آنگاه قائم، علیهالسلام، ظهور مىکند و ظهور وى باعثخشم
و غضب خداوند بر بندگان مىشود; زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمىگیرد
مگر بعد از آنکه آنان وجود مقدس حضرت حجت را انکار نمایند. (10)
از این دو روایت، چند امر روشن مىشود:
الف
- اینکه این دو روایت نقل به معنى شدهاند، به علاوه در آنها اندکى تقدیم
و تاخیر است اما آنچه که مهم است معنایى است که این دو روایت در بر دارند.
ب
- از این روایتها استفاده مىشود، که نقش مذهبى شهر کوفه در دانش و پیروى
از اهلبیت، علیهمالسلام، نقشى مهم و بزرگ بوده، اما در آستانه ظهور حضرت
مهدى، علیهالسلام، مضمحل شده و از بین مىرود، البته کوفه شامل نجف نیز
مىشود; زیرا نام اصلى آن نجف کوفه بوده استبلکه گاهى مراد از کوفه عراق
عنوان شده است، چنانکه ما در جاى خودش بیان کردیم، اما نقش مذهبى شهر قم
همچنان ادامه دارد و نزدیک ظهور حضرت از عظمتبیشترى برخوردار مىگردد،
چنانکه دو فقره از روایتبه این معنى اشاره دارد: «و این همه، در زمان
غیبت قائم ما و ظهور وى مىباشد» و «و این قضایا نزدیک ظهور قائم ما خواهد
بود».
ج - نقش برجسته اعتقادى و ایدئولوژیکى شهر مقدس قم، در آن زمان
مخصوص ایران و یا شیعیان تنها نیست. بلکه نقشى است جهانى که حتى
غیرمسلمانان را نیز در بر مىگیرد: «و بزودى زمانى خواهد رسید که قم و
اهلش حجتبر مردم خواهند بود»، «و یکى باقى نمىماند که دین و دانش به وى
نرسیده باشد» این بدان معنا نیست که دانش و مذهب از این شهر به فردفرد
مردم جهان مىرسد، بلکه بدین معناست که نداى اسلام و مطرح شدن آن، طورى به
جهانیان مىرسد که اگر کسى سعى در دستیابى به مقررات و دستورات اسلام
داشته باشد، براى وى امکانپذیر خواهد بود.
البته چنین نقش تبلیغاتى
مهمى براى شهر قم، بستگى به برپایى حکومتى با دستگاههاى تبلیغاتى دارد،
بلکه متوقف بر مبارزات با سرکشان جهان استکبار است که این خود باعث رسیدن
صداى اسلام از قم به جهانیان مىشود.
د - این نقش بزرگ فرهنگى براى شهر
قم، سبب کینهتوزى و دشمنى استکبار جهانى نسبتبه این شهر مىگردد، یعنى
نسبتبه مطرح شدن اسلام از این شهر. این دشمنى با اسلام علت انتقام گرفتن
خداوند از مستکبران، به دست تواناى حضرت مهدى، علیهالسلام، مىشود; چرا
که با این دشمنى حجتبر مردم تمام شده است و ایجاد گرفتارى توسط دشمنان،
از جنبه جهل آنان نسبتبه اسلام نیست، بلکه دشمنى و خصومت آنان، صرفا
کینهتوزى و مخالفتبا اسلام مىباشد.
قابل توجه است آنچه که در این دو
روایت گفته شده در کوفه و عراق محقق شده است و در قم و ایران، در آستانه
تحقق است و در حقیقت قم و ایران بر ملتهاى مسلمان و سایر ملل جهان حجت
هستند. حتى اگر قائل شویم که ایجاد چنین آگاهى که در این دو روایت آمده
است در بین ملتهاى جهان، دهها سال به طول انجامد، باز هم شکى نیست که
برخى از آن مقدمات آغاز شده است. اما عبارت حدیث که «نزدیک ظهور قائم ما»
است، دلیل بر این است که بین تحقق چنین موقعیت جهانى براى شهر قم و بین
ظهور حضرت مهدى، علیهالسلام، فاصله چندانى نیست.