زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی
زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی
یهودیت در حالی وارد قرون وسطی شد که
اوضاع چندان مناسبی نداشت. درباره آغاز و پایان قرون وسطی اختلافاتی بین
محققان وجود دارد. برای مثال، برخی آغاز آن را از زمان رسمیت یافتن مسیحیت
در امپراطوری روم (قرن چهارم میلادی) و برخی دیگر زمان آن را پایان قرن
پنجم می دانند.
با تخریب دوم معبد اورشلیم، یهودیان مملکت خود را از
دست دادند و در نقاط مختلف جهان پراکنده شدند. اگر بخواهیم جغرافیای
پراکندگی یهود در آن دوره را در نظر بگیریم، باید بگوییم اکثر یهودیان در
ممالک زیر پوشش دو امپراطوری بزرگ روم و ایران پراکنده شدند. اما دو حادثه
مهم در این و امپرطوری، باعث وخامت اوضاع یهودیان گشت. به هنگام تخریب معبد
اورشلیم، یهودیانی که در بابل و مناطق اطراف آن تحت حکومت ایرانیان می
زیستند، وضعیت نسبتا مناسبی داشتند و به همین روی، بسیاری از آنان به بابل
مهاجرت کردند. اما این اوضاع دوام نیاورد و تغییر نظام سیاسی ایران اوضاع
یهودیان را سخت گردانید. در ایران پس از هخامنشیان، کورش کبیر یهودیان را
از اسارت بابلی آزاد ساخت و او و جانشینانش، به یهودان در بازگشت به وطن
بازسازی کشور و معبد کمک شایانی کردند. بعد از هجوم یونانیان، اشکانیان به
حکومت رسیدند.

آنان با یهودیان به خوبی رفتار می کردند و همین امر باعث شد
که شمار زیادی از یهودیان پس از تخریب معبد و فشارهای رومیان، به ایران و
منطقه بابل سرازیر شوند و سالها در آنجا زندگی آرام و راحتی را بگذرانند.
در سال 226 میلادی آخرین پادشاه اشکانی در جنگی کشته شد و سلسله اشکانیان منقرض گشت. پس از آن، اردشیر بابکان سلسله ساسانیان
را تأسیس نمود. ویژگی ساسانیان این بود که با روحانیون زرتشتی متحد بودند و
در مقابل، روحانیون نیز در امور حکومت دخالت می کردند. این امر باعث شد که
ساسانیان دین زرتشتی را در ایران اجباری کنند. پادشاهان ساسانی در ابتدا
بر پیروان ادیان دیگر سخت نمی گرفتند، اما به تدریج اوضاع تغیر یافت و آنان
برطبق خواسته روحانیون زرتشتی، پیروان همه ادیان از جمله یهودیان را مجبور
به پذیرش آیین خود نمودند. بنابراین یهودیان ایران در عصر ساسانیان در زیر
سخت ترین فشارها قرار گرفتند و بسیاری از آنان مجبور شدند به مناطق دیگر
مهاجرت کنند. از دیگر سو، مراکز علمی و دینی یهودیان در بابل و نقاط دیگر
نیز بسته شد و دوران آزادی یهودیان در ایران به سر آمد.
وضعیتی شبیه
همین در امپراطوری روم برای یهودیان رخ داد و اوضاع آنان را از آنچه بود،
بدتر کرد. یهودیان بعد از مرگ امپراطور هادریان در اوسط قرن دوم، اندکی
آرامش یافتند و با اینکه اوضاعشان مناسب نبود، از شدت فشار بر آنان کاسته
شده بود. در اوایل قرن چهارم، در امپراطوری روم حادثه مهمی رخ داد که نتیجه
آن سخت گیری بسیار شدید نسبت به یهودیان بود: در این زمان، فردی به نام قسطنطین
که به مسیحیت تمایل داشت، به امپراطوری رسید. وی ابتدا مسیحیت را یکی از
ادیان امپراطوری روم اعلام کرد و پس از او نیز جانشینانش این آیین را تنها
آیین رسمی امپراطوری، و ادیان دیگر را غیر قانونی اعلام کردند. این تحولات
باعث شد که وضعیت یهودیان سخت تر از اوضاع پیروان ادیان دیگر شود؛ چرا که
مسیحیان، یهودیان را عامل به صلیب کشیده شدن مسیح می دانستند. از این رو،
اوضاع یهودیان در امپراطوری روم بسیار سخت و طاقت فرسا گردید؛ به گونه ای
که مسیحیان از هیچ گونه سخت گیری و آزار نسبت به یهودیان کوتاهی نمی کردند.
به هر حال اوضاع و احوال یهودیان در قرون وسطی تحت تاثیر نیروی قوی و نوین
دو مذهب مسیحیت و اسلام، دگرگون شد.
ظهور اسلام و یهودیان
در
روزگاری که دو امپراطوری بزرگ ایران و روم با دو گرایش دینی زرتشتی گری و
مسیحیت، سخت ترین فشارها را بر پیکر یهودیت وارد می کردند و این آیین در
شرف نابودی بود، آیین جدیدی ظهور کرد که در واقع فرشته نجات یهودیان بود:
مسلمانان در آغاز با یهود به نیکی رفتار کردند؛ در فلسطین و شام و عراق با
آنها طریق مسالمت و مهربانی پیش گرفتند ... یهود، غازیان (جنگجویان) عرب را
ناجی خود دانستند؛ چون که ایشان را از عذاب و آزار زرتشتیان و مسیحیان
خلاصی می دادند.
وضعیت یهودیان در ممالک اسلامی
درباره
برخورد مسلمانان با یهودیان و وضعیت یهودیان در ممالک اسلامی، عباراتی از
دو نویسنده یهودی عبارتند از: برای یهودیانی که در قلمرو حکومت اعراب می
زیستند، دوره جدیدی از آزادی شروع می شد، حکام مسلمان به مراتب روشنفکرتر و
آزادمنش تر از رهبران مسیحی آن زمان بودند. یهودیان تحت حکومت مسلمانان در
صلح و رفاه زندگی می کردند. یهودیان تحت تأثیر علاقه و عشق اعراب به شعر و
فلسفه قرار می گرفتند قبل از آن یهودیان خیلی کم به شعر و شاعری علاقه مند
بودند. ولی اکنون شعر عبری شکوفا می شد، و پایاپای آن آثار جدیدی در فلسفه
و منطق به قلم دانشمندان یهودی انتشار می یافت. البته اشعار شعرای عرب
بیشتر درباره جنگ و عشق و مال دنیا بود. در صورتی که یهودیان درباره بزرگی،
حکمت و عظمت خداوند شعر می سرودند. هر دو قوم با هم در دانش و فرهنگ پیش
می رفتند، و آزادی و آزاد فکری برای هر دو ملت اثرات سودمندی در برداشت.
برای اولین بار از سال 500 میلادی به این طرف، یهودیان ساکن بابل هوای تازه
آرامش و آزادی را تنفس می کردند. دانشگاه های سورا و پومبدیتا که توسط
حکام ایرانی بسته شده بودند، اینک مجددا باز شدند.
یک بار دیگر بابل مرکز تحصیل تورات و علوم دینی یهود برای تمام یهودیان جهان شد.
رهبری رش گالوتا
گر چه یهودیان مجبور به پرداخت باج و خراج به اعراب بودند، اما برای خود سازمان منظم و دادگاههای مخصوصی داشتند و رش گالوتا
یا سرپرست گالوتیان، رهبری ایشان را بر عهده داشت. اینک ایشان همان گونه
که در اولین سالهای حکومت ایرانیان زیسته بودند، به صورت یک جامعه یهودی
آزاد در بابل زندگی می کردند. مقام و منصب رش گالوتا یک بار دیگر مانند
سابق شکوه مند و با عظمت شد. اولین کسی که توسط خلیفه رسما به عنوان رش
گالوتا شناخته شد، بوستنای نام داشت