نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

پروتکل های فراماسونری از زبانی دیگر

ماسونیسم(1)

(ماسون) یعنى بناء(2).

(ماسونیسم) حزبى است مخفى که فقط بخاطر ریشه کن ساختن ادیان، اخلاق و دولتها به حساب یهود، تأسیس شده است.

مطالب این بخش از کتاب (اسرار الماسونیة) تألیف ژنرال جواد رفعت ایلخان مى‏باشد.

الف ـ تعریف حزب:

ماسونیسم حزبى است مخفى که تا به حال کسى از مقرّرات و قوانین آن اطلاع نداشته و در هیچ کتابى راجع به آن مطلبى نوشته نشده است(3).

عقائد رموز و اشارات ما به لغت مصرى فرعونى است، که به وسیله بنى اسرائیل به ما ارث رسیده است(4).

ب ـ هدف حزب:

حزب ماسونى نباید به یک دولت، یا دو دولت اکتفا نماید بلکه تمام دولتهاى جهان را باید تحت سیطره خود قرار دهد براى رسیدن به این هدف در ابتدا لازم است دین و علماء دین را که یگانه دشمن ما هستند نابود کنیم(5).

برادران عزیز، علماء دین مى‏خواهند بر امورات دنیوى ما نیز چیره شوند و این وظیفه ما است که تز آزادى مذهب را در اذهان مردم بگنجانیم و آنها را از دور علماء پراکنده کنیم.

دین را که یگانه دشمن بشریّت است باید نابود کرد چون باعث جنگها، جدالها، کشتارها و همه کشمکشهاى مردمى مى‏باشد.

برادران عزیز، تا مى‏توانید قانون و مقرّراتى جعل کنید تا این که مجالى براى دستورات و قوانین دین و مذهب باقى نماند، زیرا حاکمیّت علماى دین را تا مى‏توانیم از بین برده و کار دین و دینداران و مؤمنین را با خدا یکسره کنیم(6).

حزب ماسونى، در چندین سال اخیر نقشهاى مهمّى در سیاست اروپا داشته است(7).

افراد این حزب نباید به هیچ دینى معتقد باشند(8).

فرد ماسونى ممکن است (وطن‏پرست) باشد، ولى به شرط آن که پاى بند به مقرّرات حزب ماسونى باشد.

افراد این حزب مى‏توانند کارمند دولت، وکیل مجلس و یا رئیس جمهور بشوند، به شرط آن که بدون مشورت با مجلس ماسونى کارى انجام ندهند و از هدف ماسونیسم نباید دور شوند(9).

اگر فرد ماسونیسم، زمامدار مملکتى شد، بقیه افراد حزب را باید در کنار خود به مقامات عالیه برساند(10).

ماسونیسم، حزبى است مخفى که هدفش نشر افکار و عقائد خود و چیره شدن بر جهان و جهانیان است و اگر گروهى افکار ما را قبول کنند سبب راحتى ما مى‏گردند(11).

ماسونیسم یگانه حزبى است که با ادیان، عقائد و مقدّسات دینى سخت مبارزه مى‏کند(12).

هدف ما این است که دولتها و ملّتها را بر پایه انکار خدا تأسیس کنیم(13).

هدف ماسونیسم برپائى نظام جمهورى لامذهب بودن در جهان مى‏باشد(14).

آنها براى رسیدن به اهداف خود بایستى تشکیلات خانواده را به هم زنند و اصول اخلاقى جامعه را کاملاً بدون داشتن دین و اهمیّت دادن به ناموس و اخلاق حسنه تربیت کنند. البته این کار در مرحله اوّل مشکل به نظر مى‏رسد ولى چون در میان آنها میل به شهوت و لاابالى گرى فطرى و طبیعى است از این رو شاید چندان هم مشکل نباشد.



افراد حزب را با مقامهاى بالا در حزب، فریب داده و آنها را به ناهمواریهاى زندگى آشنا مى‏سازند، تا از زیر بار حزب شانه خالى نکنند.

یکى از اهداف بزرگ مهم آنها این است که تشکیل خانواده را جدّى نگرفته و اهمیتى به رفع مشکلات خانواده نمى‏دهند گرچه همه نقشه‏هاى آنها نقش برآب خواهد شد.

طبیعت انسان میل به محرمات و شهوترانى است و این وظیفه ما است که درجه حرارت شهوت را در جامعه بالا ببریم، تا اینکه به تمام مقدّسات خود کافر گردند.

تنها از این راه مى‏توان افراد را براى ورود و جذب در حزب آماده کرد(15).

انسان بایستى بر خداوند، خود چیره شده و علیه او اعلام جنگ کند.

آسمانها را مانند ورق کاغذ، پاره پاره کند(16).

الحاد و شرک به خداوند، یکى از مفاخر این حزب است.

و شعارهاى آنها این است که زنده باد مردان و زنان دلیرى که به اصلاح دنیاى خویش پرداختند و منتظر آخرت نشدند(17).

به زودى باید مؤمنین، دینداران و متدیّنین را اعدام کرد و بدین وسیله بر عقائد باطله آنها پیروز شد(18).

فراموش نکنید، ما از دشمنان حقیقى ادیان هستیم(19).

یکى از ذخیره‏هاى پرارزش بشر این است که پاى بند هیچ عقیده‏اى نباشد. آنچه مردم به آن عقیده دارند از ترشحات فکر و اندیشه‏هاى انسان است، مغز انسان است که حقیقت را مى‏تراشد و بخورد دیگران مى‏دهد و بر ما است که از این حقیقت منتهاى استفاده را بکنیم. جمال و زیبائى و الحاد در همین است و این تنها هدف گمراهى و اساس بین ریشه الحاد است(20).

هدف تنها این نیست که بر (متدینین) غالب شویم بلکه هدف ما نابود ساختن آنها است(21).

نتیجه جنگى که بر علیه (دین) آغاز کرده‏ایم، جدائى دین از سیاست است(22).

تمام قوانین سیاسى و اجتماعى را کنفرانسهاى ماسونى وضع مى‏کند(23).

به زودى ماسونیسم جاى ادیان را گرفته و (مساجد و معابد) آنها تبدیل به (محفلهاى) ماسونى خواهد شد.

وقتى (البرت بایک) فوت کرد و به جاى او آقاى (لمى) رئیس حزب انتخاب شد، عکس (مسیح) را بر سر در قصر (ماسونیسم) نصب کرده و در زیر آن عکس چنین نوشتند: پیش از آن که این مکان را ترک گوئید بر صورت این شیطان خائن آب دهان بیاندازید(24).

زمینه براى انقلاب (مارکس) آماده است، فقط باید با (کارگران) هم صدا شده و اعلان انقلاب کنیم و حتما این انقلاب پیروز خواهد شد، زیرا ما (قوّه متفکّره) اجتماع هستیم و کارگران (قوّه مادى) اجتماع مى‏باشند، وقتى این دو قوّه باهم جمع بشوند اضطراب و انقلاب بزرگى به وجود خواهد آمد(25).

افراد حزب ماسونى اکثریّت دستگاه حاکمه فرانسه را تشکیل مى‏دهند(26).

آزادى پدران به اصطلاح (مقدس) مصالح ما را تهدید مى‏کند(27).

سالخوردگان را اهمیّت نداده و نسل جوان را دریابید، سعى کنید نوجوانان و جوانان را به مجالس خود جلب کنید، تا تعالیم حزب را در کودکى و جوانى بیاموزند(28).

انطباعات دوران کودکى، هرگز فراموش نمى‏شود و باید افکار خود را در آن دوران به جوانان تزریق نمائیم و آنها را دور از دین و خدا و مقدّسات تربیت کنیم(29).



1 ـ دائرة المعارف بریتانیا (Encyclopaedia Britanica 1911 Masonism).

2 ـ اصل الماسونیة، تألیف عوض الخورى، صفحه 35 (The origin of Masonism).

3 ـ الخطب الاربع، محفل السلامة الماسونى.

4 ـ همان مدرک.

5 ـ کنفرانس شرق اعظم، سال1923 م.

6 ـ نشریّه محفل ماسونى فرانسوى بزرگ، سال1922.

7 ـ مجلة الشرق الکبیر.

8 ـ مذاکرات کنفرانس ماسونى فرانسوى در سال1897.

9 ـ البناء الماسونى، سال1889.

10 ـ کنفرانس محافل ماسونى، سال1884.

11 ـ کنفرانس مشرق اعظم فرانسوى، سال1923.

12 ـ مجله آکاسیا، ایتالیا، سال1904.

13 ـ کنفرانسى که به یادبود اعلامیه حقوق بشر در سال1889 تشکیل شد.

14 ـ کنفرانس ماسونیسم جهانى، سال1900.

15 ـ از سخنرانى ماسونى بزرگ آقاى (بیکزتو) در سال1921.

16 ـ از سخنرانى (لیفرج) در سال1965.

17 ـ (انه بانزنت)، صفحه2 ، لندن سال1882.

18 ـ محفل ماسونى بزرگ ، سال1922.

19 ـ مظاهر کنفرانسى ماسونى، سال1911.

20 ـ جین جیرس، سال1895.

21 ـ مذاکرات کنفرانس ماسونى جهانى، سال1900.

22 ـ مجله آکاسیا، سال1903.

23 ـ نشریّه دانشگاه (نانسى) فرانسوى، سال1903.

24 ـ مشرق ماسونى اعظم.

25 ـ مجله آکاسیا، سال1903.

26 ـ کودو، وزیر سابق فرانسوى، در کنفرانس1964.

27 ـ نشریه مشرق اعظم، سال1903.

28 ـ از تعالیم ماسونیسهاى آزاد (Freemasonery).

29 ـ از تعالیم (فیلنى) ماسونى.

-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-

پروتکل ها

(Protocols of Learned Learned Lidersofzion)

یکى از حیرت‏انگیزترین و عجیب‏ترین و خطرناکترین کتابهاى سیاسى که تا کنون انتشار یافته است، کتاب (پروتکلهاى حکماى یهود) مىباشد(1).

شما هنگامى که این کتاب را مطالعه کنید، حتما متوجه خواهید شد که همین یهودى که آنها را مردمِ سالم و بى‏آزارى فرض کرده بودید، چه تشکیلات خطرناک و زیان بخشى را تشکیل مى‏دهند.

این کتاب را چندین مرتبه مطالعه کرده‏ام و هر بار که آن را مطالعه کرده دهشتم افزون‏تر شده است. این کتاب مجموعه‏اى است از سخنرانیهاى یک شخصیّت برجسته یهودى که براى چند تن از ثروتمندان و افراد با نفوذ یهودى ایراد کرده است(2).

پنجه‏هاى خونین یهود از پشت صفحات کتاب به خوبى پیدا است و صدق گفتار (اوسکارلیفى) یهودى ازاین کتاب به خوبى معلوم مى‏گردد، که مى‏گوید: پادشاه اخلال گران، فتنه‏انگیزان و جلادان جهان ما هستیم(3).

اینکه توجّه شما را به چند پروتکل جلب مى‏نمائیم، تا این افعى‏هاى پرنفوذ را که یگانه شعار آنها همان کلامى است که (دى) اسرائیلى نخست‏وزیر سابق بریتانیا گفته است:

غَدْر (نیرنگ)، دروغ و خیانت در راه پیروزى گناه نیست(4)، بشناسد. و از سیاستى که دو جنگ جهانى را برپا نموده و میلیونها مردم را به کشتن داد، اطلاعات تازه‏ترى بدست آورند.

پروتکل شماره1:

تِز آزادى سیاسى را ما وضع کردیم، ولى برما لازم نیست که آن را تطبیق کنیم، امّا اگر ضرورت پیدا کرد تمسک به آزادى سیاسى براى جلب مردم مانعى ندارد.

فرق نمى‏کند کشمکشهاى داخلى و یا جنگهاى خارجى دولت را از پاى درآورد و آن را بدست دشمن بسپارد، در هردو صورت افتخار ما این است که سقوط کشور بدست ما انجام گرفته است.

اخلاق و سیاست جمع نمى‏شوند، بنا بر این حاکمى که خویش را مقید و پاى بند به دستورات اخلاقى مى‏داند، در واقع مغز سیاسى ندارد و هرگز حکومتش پایدار نمى‏ماند.

حقوق ما در پس (قوه) مخفى است، در حقیقت (حقّ) یعنى: آنچه در دست دارى به من بده، تا ثابت کنم، من پُرزورتر از تو هستم.

هدف واسطه را توجیه مى‏کند و هرچه در راه رسیدن به هدف انجام دهیم خوب است.

ما نباید خود را به جملات: این بهتر است این اخلاقى است و مانند آن مقید سازیم.

جوانان نصارى را به مواد مخدر معتاد کرده و به شکل کلاسیک Classics آنها را منحرف سازیم.

حیا، عفت و ناموس را به وسیله قهرمانان، آموزگاران و کلاً آموزش و پرورش از مغزها بیرون آورده که این چیزها در اجتماع مفهومى ندارد.

دروغ و سرنیزه و خدعه یگانه شعار ما است.

به عقیده ما زور، عنف و جبر یگانه عامل ایجاد عدالت اجتماعى است.

ما نخستین کسانى بودیم که جملات آزادى، مساوات و اخوّت را در ذهن مردم انداختیم، مردم بیچاره هم آنها را طوطى وار تکرار کردند در صورتى که هیچ یک از آنها تا به حال تحقق نیافته است و در نتیجه هم آزادى فردى را از دست داده و هم از حقوق اجتماعى خویش محروم شدند.

با آن که این کلمات مانند کِرم، سعادت نصارى را آهسته آهسته نابود مى‏کند، با وجود این، آنها پرچم ما را بر فراز کشورهاى خویش نصب کرده و دولتهاى خود را یکى پس از دیگرى در اختیار ما گذاشتند.

پروتکل شماره2:

از بین مردم افرادى کوتاه‏فکر و بى‏رأى را انتخاب خواهیم کرد، تا هرچه به آنها دستور بدهیم بدون چون و چرا اجرا نمایند.

خیال نکنید که این تصریحات پوچ و بى‏اساس است، به خاطر داشته باشید، ما بودیم که زمینه را براى داروین Darwin و مارکس Marx و نیتچه Nietshche آماده ساختیم و به اصطلاح به آنها سر و سامان دادیم.

روزنامه، یکى از بهترین و مهمترین وسیله نشر افکار ما است.

روزنامه نگارى یکى از منابع سرشار فرهنگ است، ولى چون دولتها نتوانستند از آن بطور شایسته‏اى استفاده کنند سرانجام بدست ما افتاد، به وسیله آن توانستیم افکار خود را در اذهان مردم بگنجانیم و صدها کرور طلا و نقره جمع‏آورى نمائیم.

پروتکل شماره3:

زمامدارى مملکت را هدف احزاب سیاسى قرار داده و به وسیله آن میدانهائى را براى زد و خورد بوجود آوردیم، در نتیجه اضطراب و ناامنى همه را بیچاره کرد و فقر و بدبختى بر تمام کشورها حکم فرما شد.

با جمله (حقوق کارگران) فقرا و بینوایان را دچار بحران کردیم، زیرا فشار زندگى، آنها را از رسیدن به این حقوق ساختگى باز داشته، در نتیجه هم از حقوق روزانه خود محروم شده و هم در اثر اعتماد بر کابینه‏هاى کارگران و تظاهرات بى‏مورد، فقیرتر و بیچاره‏تر گشتند.

مردم زیر لواى ما اشراف را که در واقع به نفع آنها بود از بین برده و خود را در ذهن استعمارگران و ثروتمندان نوظهور انداختند.

ما پیوسته مى‏کوشیم تا خود را مخلص و مدافع از کارگران قرار دهیم و به این وسیله آنها را تحت خِرقه کشیده و از طرفداران کمونیزم قرار دهیم.

از مبادى کمونیزم، دفاع خواهیم کرد تا مردم گمان کنند که مخلص آنها هستیم و این همان روشى است که حزب (ماسونى) در پیش گرفته است.

ملّت یهودى براى آن که رفقاى خود را به شکل قهرمان نشان دهد، آنها را از قهرمانان درجه اوّل معرفى مى‏کند.

تا توانستیم بساط فقر و بیچارگى را وسیع ساختیم تا مردم همچنان برده و ذلیل اراده ما باشند.

از راه تقویت حسّ حسد و کینه توزى عواطف و احساسات مردم را به خدمت گرفته و مى‏گیریم.

ملتهاى غیر یهودى بدون کمکهاى فکرى ما نمى‏توانند کارى انجام بدهند، حتّى در کوچکترین مسائل زندگى خود نیاز به ما دارند.

انقلاب فرانسه که آن را انقلاب کبیر مى‏نامیم بدست ما انجام گرفت اعلامیه حقوق بشر از تراوشات یهود است، اسرار این اعلامیه براى ما خیلى روشن و واضح است زیرا ما آن را تنظیم کرده و به وسیله آن مردم را بدبخت و بیچاره کردیم.

پروتکل شماره4:

اجتماعى در موقعى سعادتمند خواهد بود که متدیّن و به رهبرى روحانیّت گام بردارد، ولى هرچه مردم از دین دور شده و به اصطلاح متمدن‏تر شوند، به نفع ما خواهد بود، بدین سبب ما باید عقده (خداپرستى) را از اذهان مردم بیرون کرده و آنها را به سوى مادیّت سوق دهیم.

براى آن که ملتهاى غیر یهودى متوجه سیاست پشت پرده ما نشوند، باید آنها را به کارهاى صنعتى و تجارتى سرگرم کنیم تا به (دشمن مشترک) خود پى نبرند.

نتیجه این عمل آن است که ثروت ملتهاى غیر یهودى که همچنان در بانکها بیکار مانده است، به وسیله معاملات ربوى به خزانه‏هاى ما تحویل مى‏گردد.

پروتکل شماره5:

بذر دشمنى، کینه‏توزى و حسد را در هر خانه‏اى کاشته و در این زمینه از تعصّبات مذهبى، قبیله‏اى و غیره استفاده کنیم.

در مملکتى که ما زندگى مى‏کنیم هیچ موقع از طرف همسایگان علیه آن مملکت اعلان جنگ نخواهد شد، زیرا سیاست ما طورى است که هر دولتى صلاح خود را در کناره‏گیرى از ستیزه‏جویى با ما مى‏داند!

خداوند ما را نابغه‏هاى جهان خلق کرده است، تا از عهده حکومت بر دنیا به خوبى برآییم.

علم اقتصاد حقیقت شگرفى را کشف کرد و آن این است که قیمت (ثروت) بیش از تخت و تاج است.

اهمیّت بى‏سلاح بودن ملّت، بیش از روانه کردن او است به جنگ، بهتر از همه آن است که در عوض خاموش کردن عواطف احساسات مردم از آنها در نیل مقاصد خویش استفاده کنیم.

براى آن که اجتماع را مجبور سازیم از سیاست ما پیروى کند، باید آن قدر در (قوانین) دولتى تغییر و تبدیل نماییم تا همیشه اجتماع متحیر بوده و نتواند خطا را از صواب تمیز دهد و در نتیجه از هر رأى مجهولى متابعت خواهد کرد.

باید عقاید و آراء متضادى را در اجتماع ایجاد کنیم تا کسى نتواند، حقّ را از باطل تمیز دهد و خلاصه دریچه فهم بر مردم بسته شود.

پروتکل شماره6:

جنگهائى که به پا خواهیم کرد احتیاج به ثروت سرشارى دارد، این چنین پول هنگفت را به وسیله احتکارهاى بزرگ تأمین خواهیم کرد، تا هم دولتها را بیچاره نموده و هم هزینه جنگ تأمین شده باشد.

اَشرافِ ملتهاى غیر یهودى نابود شده و دیگر خطرى از جانب آنان متوجه ما نخواهد شد، ولى از این نظر که هنوز ملّت مالک اراضى خود مى‏باشد، مصالح ما در خطر خواهد بود.

کارهاى درجه یک را در دست گرفتیم، تا دیگران محتاج ما بوده و براى یک لقمه نان در مقابل ما به سجده در آیند.

پروتکل شماره7:

تقویت ارتش و پلیس براى تحقّق این نقشه‏ها ضرورى و لازم است.

در اروپا و آسیا باید جنگ، فتنه و آشوب بپا کرد و این کار در حقیقت دو فایده دارد، یکى از بین رفتن آنها و دیگرى تسلّط ما بر آنها.

پیروزى در کارهائى نصیبمان مى‏گردد که مخفیانه انجام گرفته باشد، هرگز لازم نیست که یک فرد دیپلمات و سیاسى مطابق گفتارش عمل نماید.

براى آن که به هدف نهائى خود برسیم لازم است که اولاً افکار خود را به وسیله روزنامه‏ها به تمام مردم تزریق کنیم، تا اگر دولت بخواهد با ما مبارزه کند آن را با عصاى مخالفت با افکار عمومى تأدیب کنیم.

پروتکل شماره8:

رژیم ما آن چیزى است که از طرف نویسندگان قانون شناس، اهل اداره و خلاصه محصلین عالى مقام تهیه شده و این اشخاص تمام جزئیّات زندگانى اجتماعى را دانسته و تمام حرفهاى دیپلماسى و سیاسى را به ما یاد مى‏دهند و بدین ترتیب از تمام ریزه‏کاریهاى زندگانى مطلع مى‏شویم.

پروتکل شماره9:

وقتى دولت ما تشکیل گردید، ما جزئیّات مربوط به زندگانى آزادى، مساوات، اخوّت را تکذیب کرده، فقط همین کلمات را روى افکار خود قبول نموده، نام آنها را (حقّ آزادى و وظیفه مساوات و فکر برادرى) مى‏گذاریم یعنى شاخه‏هاى کار را بدست خود مى‏گیریم.

و بدین وسیله گاو را از شاخهایش گرفته و تمام نیروهاى مخالفین را سرکوب خواهیم کرد.

من مى‏توانم با کمال جرأت اعلام کنم که واضعین قانون و مجریان آن و خلاصه فرشته سعادت و عفریت بدبختى ما هستیم.

سر منشأ هر ارعاب و نگرانى ما هستیم.

براى اجراى تصویب نامه‏هاى خویش از کمونیستها، سوسیالیسها و امپریالیسها استفاده مى‏کنیم، بدین نحو که تا ممکن باشد آنها را تقویت مى‏نمائیم، زیرا بالاخره هر حزبى به سهم خود دیوارى از بناهاى عظیم قدیم را خراب کرده و به اصطلاح سرنخى به ما خواهد داد.

فقط یک چیز ممکن است از شوکت و قوّت ما بکاهد و آن همکارى دولت و ملّت است ولى ما احتیاطات لازمه را در این زمینه انجام داده‏ایم، مثلاً بین ملّت و دولت جدائى وسیعى انداخته و ملّت را از دستگاه حاکمه خود مرعوب و خائف کردیم. در این حال چگونه ممکن است ملّت تحت نفوذ ما نباشد؟

بالاخره آموزش و پرورش ما توانست به وسیله نشر افکار و آراى باطله نسل جوان را فاسد و متعفن سازد.

چون پایتخت شهرهاى دیگران توسعه پیدا کند، مجبور مى‏شوند، خطّ زیر زمینى بکشند و این به نفع ما است زیرا از همان تونل‏هاى زیر زمینى اعمال تخریبى ما شروع خواهد شد.

پروتکل شماره10:

مردم، همیشه از دریچه زرق و برق به سیاست مى‏نگرند.

مگر ممکن است آنها حقیقت مطلب را درک کنند، در صورتى که وکلاى آنها غرق در شهوات و عشرت هستند؟

وقتى اعلام انقلاب کردیم، به مردم این طور خواهیم گفت: شما در منتهاى ناراحتى و بدبختى زندگى مى‏کردید، ما این را خوب درک کرده مى‏خواهیم علت این بدبختى را رفع کنیم، ما مى‏خواهیم آسایش و رفاه عمومى ایجاد کنیم، گرچه شما ما را متهم مى‏دانید، ولى آیا ممکن است قبل از آن که دولت ما را مشاهده کنید حکم قاطعى در بدى ما بدهید؟

براى آن که رأى اکثریّت را بدست آوریم، باید به همه (حقّ رأى) بدهیم، زیرا تفرقه و تمیز بین طبقات مانع از تحصیل آن مى‏گردد.

لازم نیست تمام دستگاه حاکمه را فاسد کنیم، تنها فاسد کردن یک جزء کافى است که دولت را بدست ما بیاندازد.

هرگاه سوزن (آزادى را در جسم مملکت فرو بریم در واقع او را مبتلا به وبا نموده و سبب هلاکتش را فراهم کرده‏ایم).

دستور و قانون جز مدرسهٴ فتنه و فساد چیز دیگرى نیست و به عبارت ساده‏تر، یگانه عامل ایجاد ضعف و انحلال ملّتها همانا (دستور) است.

(خطابه) چون روزنامه، پادشاهان و رؤسا را ضعیف و زائد در اجتماع کرده و لذا اکثر آنها معزول و برکنار شدند، بدین وسیله زمینه براى رژیم (جمهورى) آماده، به جاى پادشاه هیئتى به ریاست یکى از بردگان جانى و سوء سابقه‏دار (یهود) تشکیل مى‏دهیم.

اختیار یک حاکم جانى براى ما خیلى سودمند است زیرا همیشه از علنى شدن سوء سابقه خود خائف و آنچه دستورش دهیم اجرا خواهد کرد.

به این سبب به رئیس صلاحیّت اعلان حکم (عرفى) خواهیم داد و در صورت اعتراض، به مردم چنین خواهیم گفت: چون رئیس جمهورى، رئیس کل ارتش است، باید صلاحیّت حمایت دستور را داشته باشد، زیرا او نماینده مسئول دستور مى‏باشد. پس از آن که هیئت حاکمه فاسد گشت، مردم به ستوه آمده فریاد خواهند زد ما را از دست این رؤسا نجات دهید، رئیسى براى ما انتخاب کنید که اسباب و علل این اختلافات را از بین برده تعصّبات دینى و اخلاقى را نابود کند، رئیسى که بتواند امنیّت را حکم فرما کند.

پروتکل شماره11:

یکى از نعمتهائى که خداوند به یهود عطا فرموده این است که آنها را در چهارگوشه جهان متفرق ساخته است، گرچه دیگران آن را از اسباب ضعف و بدبختى ما مى‏دانند، ولى همین تفرقه است که سبب بدست آوردن زمام حکومت جهان شده است.

پروتکل شماره12:

کلمه (آزادى) تفسیرهاى متعددى دارد، بهترین تفسیر، این است که بگوئیم: آزادى یعنى مواردى که قانون رخصت مى‏دهد.

این معنى با هدفهاى ما بهتر سازش دارد زیرا تعیین آن موارد بدست ما است، چون قانون را ما جعل مى‏کنیم.

دیگر هیچ کس نمى‏تواند به سیاست ما کوچکترین تعرضى بنماید هر نشریه‏اى که در صدد هجوم بر علیه ما برآید فورا آن را به بهانه تحریک احساسات عمومى توقیف خواهیم کرد.

البته در نشریّات خودمان، به نقطه‏هائى از سیاست (یهود) که مایلیم آنها را تغییر دهیم پرخاش خواهیم کرد.

هیچ خبرى، پیش از آن که به اطلاع ما برسد، به گوش کسى نخواهد رسید، یعنى کنترل اخبار جهان بدست ما و تنها خبرهائى به اطلاع همگان مى‏رسد که به نفع ما باشد.

کتابهائى با سبکى شیوا و ارزان تألیف کرده و بدین وسیله افکار مسموم خود را به خورد مردم مى‏دهیم.

به زودى، سالسوز کتاب بدست ما خواهد افتاد و از این راه، از نشر افکار مغشوش و مخالف یهود، جلوگیرى مى‏کنیم.

در درجه اوّل از روزنامه‏هاى رسمى براى دفاع از حقوق یهود استفاده خواهیم کرد و در درجه دوّم روزنامه‏هاى شبه رسمى را وسیله نشر افکارمان قرار داده و در درجه سوّم از روزنامه‏هاى معارض استفاده مى‏کنیم، زیرا مخالفین را فقط به وسیله آنها مى‏توان شناخت.

چیزى که هست همین‏ها به نقطه‏اى که مایلیم هجوم خواهند برد و مخالفت ساختگى ما در نقشه سوّم است و آن روزنامه‏اى که با ما مخالفت مى‏کند مخالفت را با افکار ما نموده است، در آن صورت دشمنان ما از نظر ساختگى به آن روبرو خواهند شد و ما از هر قسم روزنامه‏اى خواهیم داشت ارستوکرات، جمهورى پرست، انقلابى حتّى آنارشیست، فقط بدون شبه تا این تشکیلات باقى است روزنامه‏هاى ما هم مانند خداى هندى (فنشو) از تنگنا خارج خواهند بود و در مقابل دستهائى که اداره روزنامه به آنها سپرده شده هم در تغییر جمعیّت و هم حاضر کردن افکار عمومى به نفع ما بى‏اثر نمى‏باشد و مردمى که داراى عصبانیّت زیاد مى‏باشند، از عقیده تابعیّت خود گذشته و به نفع ما سخن خواهند گفت.

وقتى رژیم را عوض مى‏کنیم، روزنامه‏ها نباید از آن انتقاد کنند، تا مردم به حکومت جدید بدبین نشوند.

پروتکل شماره13:

براى آنکه مردم را مشغول کرده باشیم، هر روز مشکلات جدیدى براى آنها به وجود آورده تا آن‏ها را از مذاکره در مسائل سیاسى باز داریم.

هر روزه صفحه‏هاى جرائد و مجلات را از مسابقات فوتبال،بسکتبال، کشتى آزاد... پر خواهیم کرد تا بدین وسیله مغز ملّت را در تفکّر به این مسابقات مشغول سازیم.

شاید، هیچ کس نداند که در پشت کلمه (تقدّم، پیشرفت) چه دروغها و فریبهائى خوابیده است، بطور حتم این کلمه جز در مواردى که در پیش روىهاى علمى استعمال مى‏شود، هیچ‏گونه معنى مفیدى ندارد.

پروتکل شماره14:

درتمام کشورهاى بزرگ، ما عقائد دینى را ریشه‏کن خواهیم کرد و مطالب مسموم خود را به وسیله نویسندگان عالى مقام همان کشورها تزریق مردم مى‏نمائیم.

پروتکل شماره15:

همه پلیسهاى مخفى بین‏المللى در احزاب ما عضو خواهند شد.

براى آنکه (لوکوموتیو) بزرگ خود را به حرکت درآوریم، باید هیئتى متشکل از افراد بى‏باک، جانى و مطرود اجتماع بوجود آوریم، تا به وسیله (زور) آنها و (زر) ما اهداف و عقائد خود را دائر سازیم.

وکلاى مجلس سنا و تمامى شخصیّتهاى بزرگ اجتماع کورکورانه از سیاست ما پیروى مى‏کنند.

چگونگى سیطره ما در یک جمله خلاصه مى‏شود: تمام ملتهاى جهان (کودک) و یهود (مادر) آنها است.

پروتکل شماره16:

پیروى از (علماء) را ارتجاع و کهنه‏پرستى قلم‏داد خواهیم کرد تا بدین وسیله از یگانه دشمنى که ممکن است در مقابل ما ایستادگى کند، آسوده خواهیم شد زیرا دیگر مردم به دور آنها نخواهند رفت.

تا یهود هست (علماء) بدبخت، فقیر و بیچاره زندگى خواهندکرد.

پروتکل شماره17:

هرچند زمانى، براى آن که از شوکت و عظمت رؤساى غیر یهود کاسته باشیم، یکى از شخصیّتهاى برجسته کشور را به وسیله ترور فردى، به قتل مى‏رسانیم.

پروتکل شماره18:

قاتل سیاسى، نبرد در راه آزادى، جهاد براى سعادت انسان، جملاتى است که به وسیله آنها مردم را متمرد، سرکش و بى‏باک تربیت مى‏کند و اکثرا فریب ما را خورده‏اند.

پروتکل شماره19:

... بدین جهت مالیّات کمرشکنى بر املاک و عایدات وضع خواهیم کرد تا بودجه دولت تأمین گردد.

بحرانهاى اقتصادى را به وسیله از کار انداختن پولها در کشورهاى غیر یهودى به وجود آوردیم.

رؤساى غیر یهودى یا از روى اهمال و یا از روى عمد دولتهاى خویش را مجبور کردند تا آن قدر از ما پول قرض کنند که از پرداخت آن عاجز بمانند، آیا مى‏دانید با چه زحمتى این کارها را انجام دادیم؟!!

این بود جملاتى چند از (پروتکلهاى) کتابى که دهها نفر به جرم ترجمه یا نشر آن به قتل رسیده و از زندگانى محروم شده‏اند.

عجیب این که اکثر این مطالب و اوضاع در جهان اسلام و غرب جامه عمل پوشیده است.

و عجیب‏تر آن که دنیا با یک حرکت سریع و کورکورانه‏اى به سوى تحقّق بخشیدن به اهداف یهود پیش مى‏رود، به طورى که احتمال داده مى‏شود که ظلم و تعدّى و نگرانى و بدبختى به زودى جهان را نابود کند.

امید است، نویسندگان مقتدر، بازوى کوشش را بکار انداخته براى مفتضح کردن این (مادّه فساد) جدیّت بیشترى از خود ابراز دارند.

چنانچه بر صاحبان مناصب عالیه، لازم است که چشمهایشان را بیشتر باز بنمایند، تا در این تارهائى که یهود در هر گوشه و کنارى تنیده‏اند واقع نشوند.



1 ـ پروتکل در لغت به معنى: صورت مجلس مذاکرات سیاسى، متمم قراردادها و عهدنامه‏هاى رسمى و مقاوله نامه‏ها آمده است.

2 ـ این کتاب در تاریخ1901 بدست سرگى نویسنده روسى رسید و در سال1902 از طرف او منتشر گردید و نقشه ملّت یهود که تا آن وقت زیر پرده بود، با تمام جزئیّات آن آشکار شد، مردم کم‏کم حالت بیدارى و هشیارى از عمل یهود، به خود گرفتند و شروع به تظاهرات بر علیه آنها نمودند در یکى از تظاهرات قریب10000 نفر یهودى را در کانالى انداختند!

این کتاب در شوروى سابق چهار نوبت به چاپ رسید، چاپ اخیرش در سال1917 بود که پس از آن دولت وقت دستور جمع‏آورى کتاب و منع چاپ و نشر آن را صادر نمود.

همان سال آقاى (فکتور مارسدن) خبرنگار روزنامهNipost Mornl آن را به انگلیسى ترجمه نمود و آخرین چاپ آن در غرب، در سال1921 انجام گرفت و از آن به بعد هیچ مؤسسه و ناشرى جرأت چاپ آن را نداشته، زیرا هرکس آن را چاپ، یا ترجمه مى‏نمود سرانجام بدست یهود کشته مى‏شد، این کتاب به زبان فارسى نیز ترجمه شده و چندین نوبت به چاپ رسیده است.

3 ـ صفحه نخست، پروتوکلات.

4 ـ همان مدرک، صفحه59.

-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-

نفوذ و سیطره یهود!

در فصلهاى پیش به این نتیجه رسیدیم که یهود، پیوسته مى‏کوشد تا جهان را تحت سیطره خود در آورد.

اینک باید دید، که آنها تا چه اندازه‏اى در این زمینه موفق بوده‏اند.

قبل از هرچیز باید گفت: ما مطمئن هستیم که ملل جهان گرچه هنوز در پنجه یهود هستند، ولى بالاخره روزى از این پنجه‏هاى خونین خلاص خواهند شد تا ضربت سنگین خود را بر پیکر یهود وارد ساخته و آنها را از سرزمینهاى اسلامى ریشه‏کن کنند.

ولى مقصود آن است که مسلمانان را از سیطره یهود بر مواقع حساس جهان مطلع ساخته، قدرت آنها را با نیروى خود بسنجیم تا بیهوده وارد کار نشویم.

الف ـ سازمان ملل متحد: (یا کنفرانس بین‏المللى یهود!)

1 ـ شعبه دبیر کلى سازمان

نام شخصیّتهاى یهود که در شعبه دبیر کلى سازمان ملل متحد هستند از قرار ذیل است(1):

1 ـ دکتر اچ، اس، بلوک رئیس شعبه اسلحه!

2 ـ انتونى کولات، رئیس امور اقتصادى!

3 ـ انس کارد و زنبرگ، مشاور پایه یک امور اقتصادى!

4 ـ داوید ونتراب، رئیس شعبه حسابدارى!

5 ـ کارل، لاجمن، رئیس شعبه خزانه و واردات!

6 ـ هانرى لانکیر، معاون دبیر کل در امور اجتماعى!

7 ـ دکتر لیون استیننگ، رئیس شعبه مواد متبادله!

8 ـ دکتر اشکول، رئیس شعبه حقوق بشر!

9 ـ اچ، اى، دیکوف رئیس شعبه اداره کشورهاى غیر مستقل!

10 ـ بنیامین کوهین، معاون دبیر کل شعبه اطلاعات!

11 ـ جى، بینوت لیفى، رئیس شعبه فیلم‏ها!

12 ـ دکتر لیفان کونو، معاون رئیس شعبه قانون!

13 ـ ابراهام، اچ، فیللر، رئیس شعبه قانون!

14 ـ چى ساندبرک، مشاور شعبه قانون بین‏المللى!

15 ـ دافید، زایلو دویسکى، رئیس شعبه مطبوعات!

16 ـ جرجو رانیوفیج، رئیس شعبه مترجمین!

17 ـ ماکس ایراموفیج، رئیس شعبه تصمیم!

18 ـ مارک سولبر، رئیس شعبه ساتو!

19 ـ بى، سى، جى، کین، رئیس شعبه محاسبات!

20 ـ مرسیدس برکمن، مدیر استقلال(2)!

21 ـ دکتر اى، سنجر، رئیس شعبه مراجعات!

22 ـ باول، رادزیاتکو، رئیس دکتراى بهداشت جهانى!

2 ـ شعبه اطلاعات سازمان ملل متحد

1 ـ جرزى شبیرو، رئیس خبرگزاریها، مرکز ژنو!

2 ـ بى، تیکفر، رئیس شعبه خبرگزاریها، مرکز هند!

3 ـ هنرى، فاست، رئیس شعبه خبرگزاریها، مرکز چین!

4 ـ دکتر جولیوس، ستاویسکى، رئیس شعبه خبرگزاریهاى (م وارشو)!

3 ـ شعبه امور داخلى، در سازمان ملل متحد

1 ـ دایفید، اى، موریس که اسم حقیقیش، موسکوفیچ، رئیس امورات، داخلى جهانى!(3).

2 ـ فى، کبریل کارسن، رئیس شعبه‏هاى داخلى منطقه استوا!

3 ـ جان زوزنر، خبرگزار لهستانى در شعبه‏هاى داخلى!

4 ـ مؤسسه تغذیه و کشاورزى

1 ـ اندرى، مایر رئیس شعبه تغذیه و کشاورزى!

2 ـ اى، بى، جاکویسن نماینده دانمارک، در شعبه تغذیه کشاورزى!

3 ـ اى، فریس نماینده هلند در شعبه تغذیه و کشاورزى!

4 ـ ام، ام، لییمن رئیس شعبه آبادانى و مسکن!

5 ـ کیروا کاردوس رئیس شعبه همزیستى جهانى!

6 ـ بى‏کاردوس رئیس شعبه متفرقات!

7 ـ ام، از اکل (حسقیل) رئیس شعبه اقتصاد تحلیلى!

8 ـ جى، سى، کاکان مشاور فنى شعبه حفظ جنگلها!

9 ـ ام، اى، هایرمن رئیس شعبه حفظ جنگلها!

10 ـ جى، مایر، رئیس قسمت تغذیه!

11 ـ اف، ویسل رئیس قسمت اداره!

ب ـ (یونسکو) یا مؤسسه فرهنگى. (سازمان یونسکو)

یونسکو هم مانند مراکز با اهمیّت جهان بدست اخلالگر یهود مى‏چرخد، این مؤسسه تنها بوسیله دو شخصیّت اداره مى‏شود:

1 ـ آلف سومر، فیلد رئیس هیئت مبادلات خارجى!

2 ـ جى، ایزنهارد رئیس هیئت تنظیم فرهنگ جهانى!

شخصیّتهاى دیگر این مؤسسه از قرار ذیل است:

3 ـ ام، لافن رئیس شعبه فرهنگ جهانى!

4 ـ اج، کابلن رئیس کل شعبه استعلامات!

5 ـ سى، اچ و تیز رئیس شعبه حسابدارى!

6 ـ اس، سامون، سلیکى رئیس شعبه استقلال!

7 ـ بى، ابرامیسکى رئیس شعبه پناهندگان و سیاحت!

8 ـ بى، ویرمل رئیس شعبه سازمان و تعیین!

9 ـ دکتراى، ویلسکى رئیس شعبه فنى مصالح صحراهاى آسیا!

ج ـ بانک عمران بین‏المللى

1 ـ لیونارد بى‏رست، مدیر اقتصادى بانک!

2 ـ لیوبولد جیمله نماینده (چکسلواکى) در مجلس شوراى اداره!

3 ـ آى یولاک، عضو مجلس شوراى اداره!

4 ـ اى، ام، جونک نماینده (هلند) در مجلس شوراى اداره!

5 ـ بى، مندیس نماینده (فرانسه) در مجلس شوراى اداره!

6 ـ جى، ام، برتلیس نماینده (بیروفى) در مجلس شوراى اداره!

7 ـ ام، ام، مندلس سکرتر بانک عمران جهانى!

8 ـ وى، ابراموفیچ نماینده (یوگسلاوى) در مجلس شوراى اداره!

د ـ صندوق نقد بین‏المللى

در واقع این مؤسسه جهانى ستون اصلى سازمان ملل را تشکیل مى‏دهد، شخصیّتهاى این مؤسسه بدین ترتیب هستند:

1 ـ جوزیف کولد من، عضو (چکسلواکى) در هیئت اداره!

2 ـ بى، مندیس، نماینده (فرانسه) در هیئت اداره!

3 ـ کمیل، کات مدیر کل مؤسسه!

4 ـ (w) کاستر مدیر اداره شعبه (هلند)!

5 ـ لویس رامنیسکى، مدیر اداره شعبه کانادا!

6 ـ لویس آلمتن، معاون مدیر کل!

7 ـ اى، ام، برنستن مدیر شعبه تحقیق و بررسى!

8 ـ لیو، لیفانفال، مشاور سابق مؤسسه!

9 ـ جوزیف کولد، مشاور سابق مؤسسه!

هـ ـ مؤسسه پناهندگان بین‏المللى

1 ـ مایرکوهین، مدیر کل شعبه بهداشت جهانى

2 ـ پییر جاکویسن، مدیر کل اعاده و اسکان پناهندگان.

و ـ مؤسسه بهداشت جهانى!

1 ـ زت، دوستجمن، رئیس شعبه فنى!

2 ـ جى، مایر رئیس قسمت طب!

3 ـ دکتر ام، کودمر رئیس اداره قسمت طب و مالیّه!

4 ـ اى، زارب رئیس قسمتى از مؤسسه!

ز ـ مؤسسه تجارت جهانى

1 ـ ماکس، لوتنز رئیس هیئت مربوط به امور داخلى!

2 ـ اف، سى، ولف رئیس شعبه استعلامات جهانى!(4) البته آنچه ذکر شد، گوشه‏اى از سیطره یهود بود، آیا بعد از همه اینها مى‏توان گفت که دنیاى غرب بدست غیر یهود مى‏چرخد؟

اینک توجّهى به آمار تکان دهنده‏اى از نفوذ و فعالیّت یهود در آمریکا بفرمائید.

صلاح دسوقى در کتاب خود (آمریکا مستعمره صهیونیسم) آمار سال1950 را چنین مى‏نویسد(5):



آمریکائى
یهودى
نوع کار

30٪
70٪
وکلاى دادگسترى

31٪
69٪
دکترها

23٪
77٪
تجار

57٪
43٪
پیشه وران

62٪
38٪
کارمندان دولت

98٪

کارگران فنى

99.9٪

کشاورزان

100٪

بىکاران، افتادگان




خوب دقّت بفرمائید، با آنکه یهود فقط 4٪ ملّت آمریکا را تشکیل مى‏دهند، با این حال تمام مراکز با اهمیّت آن کشور در دست آنها است.

نفوذ یهود، در چند سال اخیر آن قدر دامنه‏دار و توسعه پیدا کرده که با مقدّسات نصارى بازى مى‏کند چنانچه، چندى پیش صدها کشیش و کاردینال در واتیکان جمع گشته یهود را از خون مسیح تبرئه کردند!

گرچه به عقیده ما مسلمانان (عیسى علیه‏السلام) زنده است (... وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَلکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ...)(6) نکشتند او را و نه بدار آویختند ولیکن شبهه شد مرایشان را، ولى این تبرئه که مخالف صریح انجیل مقدّس و صدها کتاب و دلیل دیگر نصارى است، خود بزرگترین سند بر نفوذ عجیب و روز افزون، یهود در جهان مسیحى است.



1 ـ نقل و اقتباس از کتاب (اسرارالماسونیة)، تألیف ژنرال جواد رفعت ایلخان، بغداد، دارالبصرى صفحه221.

2 ـ طلب وابستگى به سازمان ملل متحد، از طرف مدیر بخش استقلال قبول یا رد مى‏شود.

3 ـ شخصیّتهائى که این شعبه مهم سازمان را اداره مى‏کنند عبارتند از: آلتمن، یهودى، بلونى / دافید، زلباخ، یهودى آمریکائى / فینت، یهودى، بلژیکى.

4 ـ به کتاب خطرالمحیط بالاسلام، صفحه323 مراجعه شود.

5 ـ نقل از خطرالیهودیه العالمیه، صفحه205.

6 ـ سوره نساء، آیه157.
-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-

توطئه‏ها

تاریخ یهود، یکى ازعجیب‏ترین و پرحادثه‏ترین تواریخ جهان به شمار مى‏رود.

این ملّت نسبتا کوچک آن قدر نیرنگ و توطئه از خود نشان داده که از حدّ و حصر خارج است.

در همان روزهاى پیدایش آنها آن قدر با پیامبر عظیم‏الشأن خود کجروى و بدرفتارى کردند که چندین مرتبه برایشان عذاب نازل شد.

در زمان مسیح علیه‏السلام خواستند او را بکشند و پس از او دست به دین مقدّس او زده بناى تحریف را گذاشتند، سرکشى و تمرّد آنها در زمان پیامبر اسلام آن قدر افزون گشت که حضرت رسول(ص) امر فرمود تا یهود را از جزیرةالعرب بیرون کنند!

امّا یهود اخلالگر براى نجات از (خطر اسلام و مسیحیّت) دست به توطئه‏هاى ناجوانمردانه و خونینى زد.

آخرین توطئه بر مسلمانان، سقوط دولت عثمانى بود.

و آخرین توطئه بر مسیحیان سقوط روسیه تزارى زیر پرچم (مارکس) بود.

گرچه پس از این، توطئه‏هاى دیگرى نیز بر مسلمانان در (فلسطین) و بر مسیحیان در (تبرئه از مسیح) از خود اعمال داشتند، ولى این توطئه‏ها نتیجه طبیعى آن دو توطئه بزرگ بود.

راستى حیرت‏آور است که با همه اینها باز مسلمانان با آنها سیاست مسالمت و سازش را در پیش گرفته و بدون توجّه به آیه شریفه قرآن که مى‏فرماید: (یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصارى اَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَّتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْ...)(1) شما که ایمان دارید، یهود و نصارى را به دوستى نگیرید، بعضى آنها دوست بعض دیگرند و هرکس از شما با آنها دوستى کند، او هم از آنها است. با آنها روابط دوستانه‏اى برقرار مى‏نمایند.

الف ـ دولت عثمانى چگونه سقوط کرد؟!

بیش از هفتاد سال است که دست غارتگر یهود براى تشکیل (دولت اسرائیل) بکار افتاده و مشغول فعالیّت است.

در زمان (سلطان عبدالحمید) خواهش کردند که در مقابل دریافت5000000 لیره طلا به عنوان هدیه(2) به آنها رخصت دهد تا وارد (فلسطین) شوند.

عبدالحمید از قبول این مطلب به شدّت امتناع کرد، متعاقبا پس از امتناع سلطان تبلیغات شدیدى بر علیه او آغاز گشت، این تبلیغات مغرضانه که حاوى جملات ذیل بود: (در دولت عثمانى آزادى وجود ندارد)، (استبداد و دیکتاتورى بر مردم سایه افکنده) (عبدالحمید روشنفکران را در دریا مى‏اندازد مردم را از بیچارگى نجات دهید)، (اروپا مى‏خواهد عثمانى را تقسیم کند) آن چنان قوى و فریبنده بود که اکثر مردم را تحت تأثیر قرار داده، انقلابى بر علیه دولت ایجاد کرد، به طورى که کم‏کم کوههاى مکدونیه ملجأ و پایگاه شورشیان شد، یهود از این فرصت استفاده کرده آقاى (قره صو) که یکى از ژنرالهاى ماسونى بود و انقلاب اتّحادى سال1908 بدست او انجام گرفت این آقا را رهسپار پایتخت کردند و در آنجا شروع به فعّالیت بر علیه سلطان نمود(3).

(قره صو) طى چند ماهى توانست موفقیتهاى زیادى کسب کند افراد برجسته کشور را مانند طلعت پاشا که بعدا به ریاست مشرق اعظم عثمانى انتخاب شد به دام حزب (ماسونى) انداخت.

(طلعت پاشا) مرد نیک و مخلص بود، ولى تنها داشتن این دو صفت براى اداره کشور کافى نیست، اداره دولت، سیاست و فرهنگ کامل و تجربه فراوانى لازم دارد.

در حقیقت همان جمعیّت (اتّحاد و ترقّى) که سلطان را معزول داشت بناى استبداد و دیکتاتورى را گذاشت، به طورى که مردم ظلمها و تجاوزهاى32 ساله عبدالحمید را فراموش کردند.

و در همین زمان بود که مردان آزادیخواه و میهن‏پرست آخرین دقائق خود را بر چوبه‏هاى دار گذرانیدند.

از همه بدتر این که اداره، آن دولت عظیم اسلامى بدست حزب ماسونى افتاد، تا مسلمانان را براى همیشه بدبخت نماید.

آنها عبدالحمید را معزول داشته و به جاى او طلعت پاشا بر سرکار آورده و بعد هم که طلعت پاشا خواسته‏هاى حزب را انجام نداد، او را در یکى از جزائر دوردست به قتل رسانیدند(4).

در حقیقت، گر دولت عثمانى به روش اسلام قدم بر مى‏داشت هرگز یهود نمى‏توانست، با چنین حرکت ناجوانمردانه‏اى آن را از پاى درآورد.

عامل ضعف این دولت از دو ناحیه سرچشمه مى‏گرفت:

اول ـ از ناحیه سلاح، زیرا در عوض آن که سلطان عبدالحمید در مقابل توپ و تانک دشمن، تانک و توپ به میدان بیاورد، دست به قبضه شمشیر زده و با جمله (الإسلامُ یَعلُو وَلا یُعْلى عَلَیْه) اسلام برتر است. و چیزى بالاتر از آن نمى‏گردد، خود را تسلى مى‏داد، غافل از آن که قرآن مى‏فرماید: (وَأعِدُّوا لَهُمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ....)(5).

و آماده سازید براى آنها (دشمنان) آنچه بتوانید از قوّت و قدرت.

دوم ـ از ناحیه تعصبات مذهبى، چنانچه شیعه در منتهاى فشار، زندگى مى‏کردند مثلاً در عراق خرید و فروش کتابهاى شیعه به طور کلى ممنوع بود و مخالفین به بدترین وجهى کیفر مى‏شدند.

تبعیضات نژادى هم دست کمى از تعصبات مذهبى نداشت مثلاً نژاد ترکى پیش دستگاه حاکمه از هر نژاد و عنصرى پیش‏تر و مقرّب‏تر بود و این سبب شد که همه مردم به ستوه آیند، در صورتى که قرآن مى‏فرماید: (... اِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوبا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اَتْقکُمْ...)(6) ما شما را از زن و مرد آفریدیم و شما را شعبه‏هاى بسیار و در فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، بدرستى که گرامى‏ترین شما نزد پروردگار خود پرهیزکارترین شما است.

حضرت رسول (ص) مى‏فرماید: النّاسُ سَواءٌ کَأسْنانِ الْمُشْطِ(7) سستى و ضعف از طرف دولت و قدرت و قوّتى که یهود به وسیله اتّحاد با دنیاى مسیحى بدست آورده بودند، دست بدست هم داده دولت عثمانى را با آن عظمت و جلالى که داشت از پاى در آوردند.

اگر آن روز دولت عثمانى، مقاومت مى‏کرد هرگز مردى یهودى ماسونى چون(8) (آتاتورک) بر سر کار نیامده و نمى‏توانست دین و لغت عربى را در ترکیه لغو کند!

مسلمانان، در این توطئه نه تنها ترکیه را از دست دادند بلکه با سقوط ترکیه تمام دولتهاى اسلامى رو به انحلال گذاشت زیرا یهود این کشور را محل اجتماعات و کابینه تبلیغات خود قرار دادند و از همانجا، اعمال ضدّ اسلامى آنها شروع شد.

این بود قصه سقوط دولت عثمانى.

ب ـ روسیه چگونه از پاى در آمد؟

مؤلف کتاب (اسرار الماسونیة) نقل از کتاب (المؤامرة الیهودیة) علل سقوط روسیه را چنین مى‏نویسد: محفل ماسونى آمریکائى که تمام نقشه‏هاى حزب ماسونى به توسط آن کشیده مى‏شود کنفرانسى با همکارى ثروتمندترین یهود آمریکا تشکیل داده و در آن چنین مقرّر شد که با خرج کردن یک میلیارد دلار و قربانى یک میلیون یهودى در روسیه قیصرى کودتا کنند.

نام اهداءکنندگان آن یک میلیارد دلار از قرار ذیل است:

1 ـ اسحاق موتیمر. 2 ـ سیستر. 3 ـ لیفى. 4 ـ رون. 5 ـ شیف. و این پول را در تبلیغات ضدّ دولتى صرف کردند(9).

چنانچه پس از انقلاب مارکس، زمام حکومت بدست یهود افتاد. جدول زیر که از کتاب (خطرالیهودیة العالمیة) صفحه194 نقل شده صدق گفتار ما را روشن مى‏کند:

در دفتر سیاسى:




لینین

همسرى از یهود دارد
استالین

یهودى است
تروتسکى

یهودى است
کامینیف

یهودى است
سوکولنکوف

یهودى است
زینو فیف

روسى است
یابزوفى




در وزارت جنگ(10):



یهودى است
Trotsky
تروتسکى

یهودى است
Joffe
ژوف

؟
Lenin
لنین

قفقازى است
Bokii
بوکیج

روسى است
Podowoiski
پودوسکى

همسرى یهودى دارد
Molotov
مولوتوف

روسى است
Newski
نیوسکى

یهودى است
Uritski
انتچلخت

یهودى است
Antonov
سویردلوف

یهودى است
Uritski
یورتسکى

روسى است
Antonov
انتونوف

روسى است
Medchonoscnin
میکونسنین

یهودى است
Gussev
ژوسیف

روسى است
Ermejev
ارمیجیف

پولندى است
Dierjinski
جیرجنسکى

اوکرانى است
Dybenko
دیبنکو

روسى است
Raskolnikou
راسکولنکوفى




آمار ذیل نفوذ یهود را در ادارات شوروى سابق پس از انقلاب بلشوى به خوبى نشان مى‏دهد(11):



یهودیان
مجموع‏کارمندان
نام اداره

17
22
نخستین حکومت پس از جنگ

34
43
مجلس اداره جنگ

45
64
مجلس امورات داخلى

13
17
مجلس امورات خارجى

26
30
مجلس امورات مالى

18
19
مجلس امورات قضائى

4
5
مجلس امورات بهداشتى

44
53
مجلس ارشاد عمومى

2
2
مجلس بناء و تعمیر

8
8
صلیب سرخ روسى

21
23
اداره ایالات

41
42
امورات خبرگزارى

5
7
مجلس رسیدگى به کارمندان

7
10
مجلس تحقیق در باره کشته شدن قیصر

45
56
مجلس اقتصادى

19
23
مکتب کارمندان و ارتش در مسکو

33
34
کمیته مرکزى4 کنفرانس شوروى سابق

34
62
کمیته مرکزى5 کنفرانس شوروى سابق

9
12
کمیته مرکزى حزب اشتراکى

425
532
مجموعا




1 ـ سوره مائده، آیه51.

2 ـ باضافه100.000.000 جنیه طلا به عنوان قرض صد ساله بدون بهره، مجله التربیة الاسلامیة، چاپ بغداد (مؤلف) (جنیه واحد پول کشور مصر).

3 ـ قره صو، همان کسى است که شخصا متن استعفانامه از تخت تاج را به عبدالحمید رسانید و بعدا در مجلس شوراى ملّى سمت نیابت سلانیک را حائز شد.

4 ـ (اسرار الماسونیة) تألیف ژنرال جواد رفعت ایلخان، صفحه231 کتاب (یهود در ترکیه) صفحه22.

5 ـ سوره أنفال، آیه60.

6 ـ سوره حجرات، آیه13.

7 ـ مردم همانند دانه‏هاى شانه مساوى هستند.

8 ـ خطرالیهودیة العالمیة، صفحه233.

9 ـ اسرار الماسونیة، صفحه230.

10 ـ عدد77 بتاریخ 28/6/1951 از نشریّه.

11 ـ خطرالیهودیة العالمیة، صفحه195 نقل از:Itestify _ Robert Edmondson_ Oregon _ u_s_a 1953
-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-

جنایتها

یهود مادامى که خود را ملّت برگزیده خداوند و بقیّه را حیوانات انسان نما مى‏دانند، از ارتکاب هیچ جرم و جنایتى مضایقه نکرده، به هر عمل ناشایست و خطرناکى دست مى‏زنند بنا بر این نباید تعجب کنیم وقتى بشنویم که یهود داراى دو عید مقدّس است که این عیدها بدون تناول خون تمام نمى‏شود:

اول ـ عید یوریم در مارس Purim

دوم ـ عید فصح در آپریل(1)Passover هر ساله افراد زیادى قربانى این دو عید (مقدّس) مى‏شوند براى نمونه به این رویداد توجّه فرمائید:

بطورى که همه روزنامه‏ها نوشتند: روز چهار شنبه سال1840م، کشیش ایتالیائى آقاى اپ، فرانسوا، انطون توما به اتفاق خدمتکار خود ابراهیم از خانه بیرون آمده و ناپدید مى‏شوند.

پس از تحقیق و جستجوى بسیارى که از طرف ملّت و دولت شروع شد معلوم مى‏شود که کشیش بیچاره بدست یهود به قتل رسیده است.

سلیمان سرتراش که یکى از متّهمین بود، در اعترافات خویش چنین اظهار داشت: نیم ساعت از مغرب گذشته بود که خدمتکار داود هرارى وارد شده و درخواست کرد که فورا خود را به خانه داود برسانم، من هم فورا خود را به منزل او رساندم، در آنجا هارون هرارى، اسحاق هرارى، یوسف هرارى، یوسف لینیوده، خاخام موسى ابوالعافیه، خاخام موسى بخوریودامسلونکى و داود هرارى (صاحب خانه) را دیدم که جمع بودند من به مجرد آن که وارد منزل شدم و کشیش (توما) را دست و پا بسته دیدم، فهمیدم براى چه مرا احضار کردند.

خلاصه، پس از آن که من وارد شدم، درهاى منزل بسته و طشت بزرگى حاضر نمودند و از من خواهش کردند که او را بکشم، ولى من امتناع کردم.

داود گفت: پس تو و بقیّه، سرش را بر طشت نگه دارید، تا ما کارش را یکسره کنیم.

در این وقت کشیش را پیش آورده، محکم بر زمینش زده و بى‏آنکه قطره‏اى از خونش بر زمین بچکد سرش را از بدن جدا کردند.

بعدا جسد بى‏جان او را به انبار برده و با هیزم آتش زدیم.

سپس جسد او را قطعه قطعه کردیم و در کیسه‏هاى بزرگى جاى داده و در صرّافى واقع در اوّل خیابان یهود دفن نمودیم.

مأموریتمان که تمام شد، به ابراهیم خادم کشیش وعده دادند که اگر این سرّ را براى کسى فاش نکند، او را از مال خود داماد خواهند کرد.

بازپرس سؤال کرد:

ـ استخوانهایش را چه کردید؟

ـ با دسته هاونگ! خورد کردیم!

ـ سرش را چه کردید؟

ـ با دسته هاونگ! خورد کردیم!

ـ روده‏هایش را چه کردید؟

ـ آنها را قطعه، قطعه کرده و در یکى از صرّافیهاى نزدیک دفن نمودیم!

آنگاه بازپرس رو به اسحاق هرارى کرده و سؤال نمود:

ـ آیا به اعترافات (سلیمان) اعتراض دارید؟

ـ آنچه (سلیمان) مى‏گوید صحیح است، ولى شما نمى‏توانید این عمل را جرم حساب کنید، زیرا یکى از مراسم مذهبى ما در این عید استفاده از خون انسان است.

ـ خونهاى کشیش را چه کردید؟

ـ در شیشه کرده به خاخام موسى ابوالعافیه دادیم.

ـ شیشه سفید بود یا سیاه؟

ـ سفید بود.

ـ چه کسى شیشه را به خاخام تسلیم کرد؟

ـ خاخام موسى سلونکى.

ـ در مراسم مذهبى شما، درچه چیزى از خون استفاده مى‏شود؟

ـ در (خمیر نان عید).

ـ آیا همه یهود باید از این نان استفاده کنند؟

ـ نه، ولى چنین نانى حتما باید نزد خاخام بزرگ موجود باشد(2).

باز در همین کتاب مى‏نویسد:(3) در سال1823 روز عید فصح در شهر Valisob واقع در شوروى سابق کودک دوساله‏اى ناپدید گشت و پس از یک هفته جستجو جسد بیجان او را در یکى از لجن‏زارهاى خارج شهر پیدا نمودند و با آن که آثار فرو بردن میخ و سوزن، بر آن نمایان بود، ولى قطره‏اى خون بر لباسهایش وجود نداشت و چنانچه بعدا معلوم شد، جسد را بعد از قتل شسته بودند.

خانمى که تازه یهودى شده و در این قصّه متّهم بود در اعترافات خود چنین گفته:

ما از طرف یهود مأمور شدیم که این کودک مسیحى را ربوده و در ساعت معینى در منزل یکى از آنها حاضر کنیم.

هنگامى که ما با این کودک وارد منزل شدیم دیدیم همه دور میزى نشسته و منتظر ما هستند.

طفل را روى میز گذاشته و با قدرى شکلات و بیسکویت و شیرینى سر او را گرم کرده، کودک بیچاره همین که مشغول خوردن شد یکى از آنها میخ تیز و درازى را در رانش فرو برد.

صداى دلخراش کودک بلند شد هراسان به یکى از آنها پناه برد، او هم نامردى نکرد و با سوزن درازى که در دست داشت کمرش را مجروح کرد، طفل باز فریادى زد و به سوّمى پناه برد او هم سینه‏اش را سوراخ نمود و خلاصه آن قدر میخ و سوزن به تنش فرو کردند که همانجا جان سپرد.

سپس خونهایش را در شیشه کرده و به خاخام بزرگ تسلیم کردند.

در کتاب (من اثر النکبة تألیف نمرالخطیب) مى‏نویسد:(4) در یکى از روزهاى گرم تابستان، یهود به یکى از خانه‏هاى مسلمانان فلسطینى حمله کرده دختر بزرگ آن خانواده چنین مى‏گوید: وقتى سربازان یهودى وارد منزل ما شدند چنان وحشت زده شده بودم که مى‏خواستم هلاک شوم، خواهر کوچکم به گوشه‏اى فرار کرد، پدر و مادرم فریاد مى‏زدند و کسى نبود به ما کمک کند.

مردان وحشى و حیوان صفت و قسىّ‏القلب یهود، مادرم را گرفته در موضع مخصوصش چند گلوله شلیک کرده! بعدا پدرم را با لگد و مشت و ته تفنگ کشته و ما را دست و پا بسته کشان کشان از خانه بیرون آوردند.

او مى‏افزاید: من نمى‏دانم بر سر خواهرم چه آمد، من را با یک عدّه مردان خشن یهودى به پشت کامیون سوار کرده و به جانب مجهولى روانه شدیم.

در میان راه خواستند با من عمل منافى عفت انجام دهند مقاومت کردم ولى مرا بیهوش کرده و وقتى به هوش آمدم فهمیدم که دیگر آبرویم رفته است.

هم‏اکنون مرا به عنوان هم‏خواب در یکى از هتلها، استخدام کرده‏اند!

خدا شاهد است، این قصّه کوچک، آن قدر مرا تحت تأثیر قرار داد که وقتى آن را خواندم اشک از دیده‏هایم جارى گشت و چنان شد که هر وقت آن را به نظر مى‏آورم، اشکم جارى مى‏گردد، به طورى که وقتى خواستم آن را براى یکى از دوستان نقل کنم، بغض آن چنان گلویم را فشرد که از شنونده معذرت خواستم و گفتم: من آن قدر شجاع نیستم که بتوانم این قصّه را به آخر برسانم!

و حتّى همین الآن که مشغول نوشتن این کلمات مى‏باشم اشک در چشمانم حلقه زده است.

اى واى کار مسلمانان به کجا رسیده که یهود دختر و ناموس آنها را برباد دهند؟!

مسلّما، مسلمانان مرگ را هزار مرتبه بر این فاجعه ترجیح مى‏دهند... در روزى که قشون (معاویه) به شهر (انبار) حمله کردند، زینت زنان مسلمان و ذمّى را ربودند، أمیرالمؤمنین(ع) بالاى منبر رفته مى‏فرماید: بخدا قسم اگر کسى در شنیدن این فاجعه بمیرد، من ملامتش نخواهم کرد.

من نمى‏دانم اگر حضرت على(ع) امروز مى‏بودند و از این قصّه باخبر مى‏شدند چه مى‏گفتند و چه مى‏کردند.

یکى دیگر از فجایع و جنایات یهود کشتار بى‏رحمانه‏اى بود که در دهکده (دیریاسین) واقع در سرزمین اسرائیل انجام شد:

روز9 اپریل، سال1948 م، نزدیک ظهر بود سربازان یهودى به این دهکده بى‏سلاح و از همه‏جا بى‏خبر حمله کردند، اهالى را از زن و مرد بزرگ و کوچک، همه و همه را صف بسته و هدف گلوله‏هاى ننگین خود قرار دادند!

و پس از آن اجساد را قطعه قطعه نموده و حتّى شکم زنهاى حامله را، پاره کرده و بچّه‏هائى که هنوز دیده به جهان نگشوده بودند سر بریده و در میان چاه به اصطلاح گابى انداختند.

هنگامى که نماینده صلیب سرخ آقاى دکتر لینر براى تحقیق رهسپار قریه شد و آن250 جسد بیجان را با آن وضع فجیع دید، بیهوش شده و فورا قریه را ترک گفت:(5)!

ولى مگر این گونه حادثه‏ها در (دیر یاسین) به پایان رسید؟!

درست در همان روز پس از اتمام این کشتار! به قریه ناصرالدین نزدیک طبریا و قریه بلدالشیخ و سکریر و همچنین علیوط و شهر حیفا طبریا حمله کرده و مثل همین کشتار بى‏رحمانه را در آن محلها تکرار کردند(6).



1 ـ سر ریچارد بورتون یهودى در کتاب خود (یهود... نور... اسلام)، 1898، صفحه81، مى‏نویسد: تلمود مى‏گوید: ما را دو مناسبت خونین است که در آنها خداوند از ما راضى مى‏شود، یکى (عید خمیر ممزوج به خون) و دیگرى مراسم (ختنه کردن فرزندانمان) است!.

2 ـ خطرالیهودیة العالمیة، نقل از کتاب الکنزالمرصود فى قواعد التلمود، چاپ بغداد1899.

3 ـ همان مدرک، صفحه90.

4 ـ نقل از کتاب قصص من الحیاة.

5 ـ این قصّه در رادیوها و جراید و مجلات آن زمان منتشر شد.

6 ـ تذکرة عودة، تألیف ناصرالدین نشاشیبى، صفحه25.

-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-

یهود چه مى‏کند؟

قریب به صد سال است که استعمار یهودى بر کشورهاى غربى سایه افکنده است، به طورى که همین آمریکائى که ثروتمندترین و متمدّن‏ترین کشورهاى جهان محسوب مى‏شود امروز به صورت یک کشور یهودى در آمده است.

چنانچه چندى قبل، هنگامى که نویسنده عالیقدر یهودى آقاى Alfred_Litenthal کتاب خود را The other side of the coin به رشته تحریر در آورد ولى نتوانست آن را چاپ کند، چون به طور کلى تمام مؤسسات انتشاراتى اروپا و آمریکا از چاپ آن خوددارى کردند، تا بالاخره مجبور شد ترجمه آن را به عربى پیش از اصل انگلیسیش چاپ نماید.

سیاست یهود، در هرکجا که باشد یکى است و یهودى قبل از هرچیز یهودى است، خاخام (یهوذا) در اعلامیه‏اى که در سال1961 انتشار داد، مى‏گوید: من در مرحله اوّل یهودى و در ثانى آمریکائى هستم(1). و آقاى (استیفن سى واین) مى‏گوید: من تنها در شصت و سه جزء از شصت و چهار جزء حیاتم آمریکائى بودم، امّا مدّت چهار هزار سال است که یهودى هستم(2).

با چنین تعصّبى توانستند، بر کشورهاى اروپائى سلطه اقتصادى، سیاسى و اجتماعى خود را حاصل کرده و سیاست دولتهاى غربى را به نفع خود جهت داده به طورى که دولت بریتانیا حاضر نمى‏شود تجاوز یهود را بر کشورهاى مسلمان نشین که مستعمره آن هستند جواب گوید.

ایدن، در یادداشتهایش مى‏نویسد: ما نمى‏توانستیم در برابر ظلمهاى اسرائیل به اعراب کوچکترین کمکى به آنها بکنیم، چنانچه چند سال پیش وقتى یکى از هواپیماهاى جنگى اسرائیلى، از حدود اردن تجاوز کرده و چند قریه را بمباران کرد، دستگاه حاکمه اردن، از ما کمک خواست ولى همین که هواپیماهاى ما آماده شدند، تلگرافى دریافت داشتیم مبنى بر این که حتّى یک هواپیما هم نباید از جا حرکت کند!

بنا بر این نه تنها امروز، یهود در مقابل مسلمانان قرار گرفته بلکه کشورهاى اروپائى و قسمتى از کشورهاى شرقى که خاضع سیاست آنها هستند نیز با آنها دست داده و با مسلمانان نبرد مى‏کنند.

براى آن که به قوّت و قدرت یهود بیشتر پى برده باشیم لازم مى‏دانیم که قطعه‏هائى از کتاب (کُنْت فى‏اسرائیل) تألیف روزنامه نگار مشهور مصرى، آقاى ابراهیم عزّت براى خوانندگان نقل کنیم:

ناگفته پیدا است که مقصود نشان دادن (مشت) است تا نشانه (خروار) باشد و الا اگر بخواهیم تمام موارد قوّت و نفوذ یهود را بنگاریم بنا به مثل مشهور (مثنوى هفتاد من کاغذ شود).

الف ـ بازى.... بر چند بند؟

ما قبل از هرچیز یهودى هستیم و براى ما فرق نمى‏کند، که از اعضاء کمونیسم باشیم و یا از اتباع امپریالیسم قرار بگیریم، زیرا (ما قبل از هرچیز یهودى هستیم) و این گونه احزاب هرگز نمى‏تواند در یهودى بودنمان کوچکترین تأثیرى داشته باشد.

چنانچه آمریکا علیه شوروى اعلام جنگ کند، یهود آمریکا اوّلین کسانى خواهند بود که به میدان جنگ خواهند رفت و اگر شوروى آمریکا را مورد هجوم قرار دهد، یهود ساکن شوروى نخستین کسانى خواهند بود که شوروى را تأیید مى‏کنند و بدین نحو همیشه موقعیّت خود را در جهان حفظ خواهیم کرد(3).

ب ـ به امید سیطره صنعتى بر شرق!

این همه کارخانه را به خاطر یک چیز تأسیس کرده‏اند و آن سیطره اقتصادى بر خاورمیانه است.

در واقع ما نمى‏توانیم تمام این مصنوعات را (اسرائیلى) بدانیم زیرا اکثر سرمایه‏داران و صاحبان این کارخانجات (آمریکائى) هستند، هر کارخانه‏اى را که مشاهده کردم، هدیه یکى از هیئتها و جمعیّتهاى آمریکا بود.

اسرائیل بواسطه کمکهاى دولتهاى خارجى زندگى مى‏کند و حتّى دبستانها، دبیرستانها و دانشگاههایش را دیگران تأمین مى‏کنند!

ج ـ کارهاى دسته جمعى

روز اوّل (مایو) که مطابق بزرگترین عید اسرائیل است طبق دستور دولت تمام طبقات از شهر خارج گشته نزدیک مرزهاى (مصر ـ و اسرائیل) مشغول حفر خندق و زراعت مى‏شوند.

در بین جمعیّت گروهى از وزیران، وکلاى مجلس، وکلاى دادگسترى و شخصیّتهاى بزرگ مملکت را مى‏بینیم!

د ـ اسرائیل.... مادر عطوف و مهربان کمونیسم.

مؤسسه (هستورت) یا (اتّحادیّه کارگران اسرائیل) که بزرگترین سازمانهاى اسرائیلى است و بر تمام شؤون مملکت سلطه دارد، مبادى (کمونیسم) را تطبیق مى‏کند!

این سازمان حقّ دارد که کارگر را بدون مزد استخدام کند.

در تمام محلاتى که تابع (هستورت) است و به نام (کاربوتز) نامیده مى‏شود، یک عکس استالین و تروتسکى بر دیوار نصب شده است.

در این مؤسسه بیش از550 نفر کارگر شرکت دارند و در واقع90٪ ملّت اسرائیل را این مؤسسه تشکیل مى‏دهد.

هـ ـ وسائل بیکارى.

در شهر (ناصره) صدها عرب روزهاى خود را به بیکارى و نشستن در قهوه‏خانه‏ها مى‏گذرانند.

معمولاً افتتاح قهوه‏خانه در شهرهاى عرب نشین بى‏مانع و در شهرهاى یهودى ممنوع است.

و ـ فساد اخلاق.

در اسرائیل فساد اخلاق به حدّ اعلا رسیده، به طورى که دیگر براى (نکاح) و (طلاق) مفهومى باقى نمانده است.

معمولاً دخترها، با دامنهاى بالاى زانو و یا شورت بیرون مى‏آیند و در طرفهاى عصر دختران و پسران، در خیابانها به راه افتاده و بدون کوچکترین توجّهى به عابرین مشغول معاشقه مى‏شوند.

در هتل Dan Hotel همیشه چند دوشیزه یهودى چشم به راه مشترى موجود است، همین قدر کافى است که دست یکى را گرفته و به هرکجا که بخواهید بیرون ببرید.

(روزنامه هاعولام) ضمن تحقیقى نوشته بود: زنا در اسرائیل به هیچ وجهى ممنوع نیست و حتّى قانون هم نمى‏تواند از آن جلوگیرى کند.

چندى قبل یکى از نمایندگان یهودى لایحه‏اى مبنى بر منع زنا تقدیم مجلس نمود، ولى کنیساهاى یهودى با تصویب آن به شدّت مبارزه کرد.

ز ـ اختلافهاى شدید، ملّت و دولت.

در ایّامى که در اسرائیل اقامت داشتم، روزنامه (حیروت) مقاله‏اى نوشته بود، که ذیلاً ترجمه آن از نظرتان مى‏گذرد:

لیفى اشکول، وزیر دارائى، پس از آن همه اختلاسها و دزدیها، باید معزول شود، ملّت اسرائیل مى‏گوید: وزراء باید به حروف ابجد یکى پس از دیگرى معزول شوند، یعنى اگر از حرف الف شروع کنیم (اشکول) اولین کسى است که باید برکنار شود، سپس نوبت به (بن گوریون)(4) مى‏رسد و بعد هم نوبت (گولدامایرسون) خواهد رسید و تا ملّت از این دستگاه آسوده نشود ساکت نخواهد شد.

ح ـ2500 انجمن.

هرچیزى در اسرائیل انجمنى دارد.

تعداد این انجمنها از2500 تجاوز مى‏کند و تنها46 صفحه از راهنماى تلفن اختصاص به انجمنهاى اسرائیل دارد.

در شهر (تل آویوو) که یکى از شهرهاى مهم اسرائیل است آپارتمان بسیار با شکوه و مجللى را براى کنفرانسهاى ساکنین (یافا) (تل آویوو) اختصاص داده شده است، هر روزه ساکنین این دو شهر در این عمارت که (پارلمان) نام دارد، کنفرانسى تشکیل داده، در مسائل سیاسى، اقتصادى و مانند آن بحث و گفتگو مى‏کنند، گاهى بازار مناقشه آن قدر گرم مى‏شود که به زد و خورد کشیده و بالاخره پلیس آنها را جدا مى‏سازد، در فصل تابستان (پارلمان) را به (باغهاى لندن) که محلى خوش آب و هوا است منتقل مى‏کنند.

سابقا باغهاى لندن و میدان (هربرت سموئیل) و هتل دان، ملک یک جوان عرب بنام عیسى دهمش بود، ولى در اثر یک قمار آنها را به یک یهودى باخته و اینک در اسرائیل زندگى مى‏کند و همسرى یهودى دارد.

ط ـ شبهاى شنبه.

معمولاً یهودیان در شبهاى شنبه مراسم مذهبى انجام مى‏دهند، این مراسم را (اروحات للشابات) یعنى غذاى روحى شب شنبه مى‏گویند.

یکى از شبهاى شنبه در اسرائیل اقامت داشتم براى تناول شام به خانه یکى از شخصیّتهاى یهودى دعوت شدم.

در اثناى تناول شام وکیل (وزارت امور دینى) چون امور دینى در اسرائیل وزارت خاصى دارد، سخنرانى به لغت (ییدیه) که لغت یهود ساکنین اروپا است، ایراد کرده، آنها را وعظ و ارشاد نمود، بعدا موسیقى مذهبى شروع شده و پس از آن هرکسى کلاه مخصوص بر سر گذاشت مشغول صرف شام شدند.

ى ـ اهمیّت تعطیلى‏هاى مذهبى.

اصولاً تعطیلى‏هاى دینى اسرائیل از شب شنبه شروع شده و شب یکشنبه پایان مى‏یابد.

در این مدّت تمام بانکها، وزارتخانه‏ها، بازارها و حتّى تاکسى‏ها و اتوبوسها تعطیل مى‏باشند و خلاصه در این بیست و چهار ساعت تمام وسائل زندگى از کار مى‏افتد.

ک ـ تهدیدهاى ما چه اثرى دارد؟

یکى از مسئولین بزرگ اسرائیل شخصا به من گفت: ما یقین داریم که همه تهدیدهاى مسلمانان پوچ و بى‏اساس است، ولى ما از آنها براى تبلیغات علیه عرب استفاده مى‏کنیم.

ل ـ مساجد و مقابر مسلمانان در چه حالست؟

... هیچ مسلمانى حقّ ندارد بدون اجازه دولت، از شهر یا دهکده خود خارج شود، چنانچه چندى پیش یک جوان عرب را به جرم این که براى عیادت دخترش بدون اجازه از دهکده خارج شده است اعدام کردند.

مسجد بزرگ (یافا) را خراب کرده و مسجد (عمقا) و (سماویه) را به زباله‏دانى تبدیل کرده‏اند و مساجد دیگرى را هم مبدل به (تآتر) نمودند. مقابر مسلمانان و مسیحیان عرب در اختیار دولت است و هر روز به اسم کشیدن خیابان آنها را خراب کرده، استخوانهاى مرده‏ها را آتش مى‏زنند!!

م ـ واى بر ما!!

دولت اسرائیل اهالى قریه (امّ‏الفحم) را به جرم مسلمان بودن تحت فشارهاى غیر انسانى قرار مى‏داد، آنها نیز در تلگرافى از پاپ نصارى تقاضا کردند که به آنها اجازه داده شود به دین (مسیحیّت) وارد شوند.

این بود کلماتى چند از کتاب (کُنْتُ فى اسرائیل) واین بود، احوال شهرى که هنوز صداى آوارگانش به گوشها مى‏رسد.

و این بود قصّه مسلمانان و یهود، ما اینها را نوشتیم و به گوشها رساندیم.... تا مسلمانان این اخلال گران ثروتمند که دنیائى را بازیچه خود گرفته‏اند بهتر بشناسند.



1 ـ اسرائیل ذلک الدلار الزائف، تألیف الفرد لیدلتنال، ترجمه عمر الدیراوى، دارالعلم للملایین، بیروت، صفحه121.

2 ـ یادداشتهاى انتونى ایدن، قسمت دوم، صفحه354.

3 ـ از گفته‏هاى (ناحوم گولدمان)، رئیس سازمانهاى صهیونیسم جهانى.

4 ـ رئیس جمهورى سابق اسرائیل.
-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-


در مقابل این جنایت چه باید کرد؟

اکنون که یهود با کمک استعمار صلیبى (فلسطین) را غصب کرده‏اند، مسلمانان چه کار مى‏توانند بکنند؟

تنها دو راه در پیش است:

اوّل ـ مسلمانان دست روى دست گذاشته و از این قطعه زمین (فلسطین) صرف نظر کنند.

دوّم ـ همه مسلمانان جهان که جمعیّت آنان بیش از یک میلیارد نفر است براى مقابله با یهود اشغال‏گر و رسوا کردن آنان با تمام قوا وارد جنگ و کارزار همه جانبه شوند. و بدون شک این بهترین طریقى است که به وسیله آن ممکن است (فلسطین) را آزاد کرد زیرا نیروى معنوى مسلمانان که با قوّه مادى آنها ضمیمه گردد چون طوفان رعد آسا، ریشه یهود را کنده و کشورهاى اسلامى را نجات خواهد داد.

امید است مسلمانان بپا خواسته و غائله یهود را درهم بشکنند.

منبع

http://www.yahood.net/

والله المستعان

محمّد بن مهدى الحسینى الشیرازى

عراق ـ کربلاء


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد