آنچه در این سلسله مقالات خواهید خواند بررسی جریان حق و باطل از ابتدای خلقت تا صدر اسلام است. این مقالات برگرفته از کتاب " تبار انحراف" است که در مواردی توسط اساتید مجرب جنبش مصاف مطالبی نیز به آن افزوده گشته است لذا از خوانند گان عزیز تقاضا می شود تمامی قسمت ها را با دقت مطالعه فرمایند.
بسم الله الرحمن الرحیم
حق و باطل
قسمت دوازدهم : حاکمیت بینظیر
خداوند به سلیمان گفت: اگر شما و پسرانتان از متابعت من روگردانیده، اوامر و فرایضی را که به پدران شما دادم، نگاه ندارید ... آنگاه اسرائیل را از روی زمینی که به ایشان دادم، منقطع خواهم ساخت و این خانه را از حضور خویش دور خواهم انداخت و اسرائیل در میان جمیع قومها ضربالمثل و مضحکه خواهد شد.1
رویارویی انبیا و بنیاسرائیل، به طول انجامید. بنیاسرائیل اسیر طاغوتیان شدند و در نبرد میان آنان و طاغوت، کشته و زخمی دادند تا اینکه نوبت به پیامبری داوود(ع) رسید. داوود(ع) از سربازان طالوت بود. در نبرد طالوت و جالوت، جمعیتی حاضر به همکاری با طالوت و داوود(ع) شدند. هنگامی که طالوت آنان را برای مبارزه میبرد، با نوشیدن آب امتحانشان کرد. نمونهای که قرآن ذکر کرده است، عمق مادیگرایی و معکوس شدن ذهنها در بنیاسرائیل را نشان میدهد:
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنْ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ؛2
چون طالوت سپاهیانش را به راه انداخت، گفت: خدا شما را به جوی آبی میآزماید: هر که از آن بخورد، از من نیست، و هر که از آن نخورد یا تنها کفی بیاشامد، از من است. همه جز اندکی، از آن نوشیدند. چون او و مؤمنانی که همراهش بودند، از نهر گذشتند، گفتند: امروز ما را توان جالوت و سپاهش نیست. آنانی که میدانستند که با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: به خواست خدا، چه بسا گروه اندکی که بر گروه بسیاری غلبه کند، که خدا با کسانی است که پای میفشرند.
مسیر حق با افرادی که نمیتوانند بر خواستههای مادی و امیال خود مسلط شوند، طی نخواهد شد. در نهایت، جالوت کشته شد و چون عنصر پیروزی آنها داوود(ع) بود، بر گرد او جمع شدند و او به حاکمیت رسید و قدس را دوباره بنا نهاد.3 قدسی را که ایشان در وهلة نخست گرفته بود، همة ارزش آنها بود. فرقة منحرفی که همچنان میخواهد بر قدرت مسلط شود، در کنار داوود(ع) حضور دارد، اما فعلا عرصة ابراز نیست. پس از فوت داوود(ع) حضرت سلیمان(ع) به جای ایشان نشست. خداوند برای اثبات قدرت خویش، قدرتهای فراوانی را در اختیار سلیمان(ع) قرار داد. باد، مسخر امر او شد. حیوانات و جنیان نیز زیر فرمان او بودند.
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ. وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ. وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ. هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ؛4
گفت: ای پروردگار من، مرا بیامرز و مرا ملکی عطا کن که پس از من کسی سزاوار آن نباشد، که تو بخشایندهای. پس باد را رام او کردیم که به نرمی هر جا که آهنگ میکرد، به فرمان او میرفت. و دیوان را که هم بنّا بودند و هم غواص. و گروهی دیگر را، که همه بسته در زنجیر او بودند. این عطای بیحساب ماست، خواهی آن را ببخش و خواهی نگهدار.
وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیٍْ عَالِمِینَ. وَمِنْ الشَّیَاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ؛5
و تندباد را مسخر سلیمان کردیم که به امر او و در آن سرزمین که برکتش داده بودیم، حرکت میکرد و ما بر هر چیزی آگاهیم. و گروهی از دیوان برایش در دریا غواصی میکردند و جز آن به کارهای دیگر مشغول بودند و ما حافظ آنها بودیم.
وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنْ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ؛6
سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد هم آمدند و آنها به صف میرفتند.
حضرت سلیمان به حاکمیت بینظیری دست یافت و در همین دوران، هیکل را بنا نهاد.7 هستة انحرافی بنیاسرائیل در این حکومت نیز زیست و خواستة جهانی شدن او دو چندان شد؛ چرا که شکوه و اقتدار آن حکومت عجیب را میدید.
سلیمان(ع) در این حکومت با آن همه اقتدار، از دست بنیاسرائیل آزار میدید. تا بدانجا که ایشان را به سحر و کفر متهم ساختند.8 و این همان تهمت هایی بود که به موسی نیز زده بودند!
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَی مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ؛9
و از افسونی که دیوها به روزگار پادشاهی سلیمان میخواندند پیروی کردند، و سلیمان کافر نبود، ولی دیوها که مردم را جادوگری میآموختند کافر بودند.
خواص اهل باطل یهود، مردم را در مسیر سحر و قدرت سازی در برابر قدرت سلیمان(ع) قرار میدادند. همة حرفشان این بود که چرا در حکومت سلیمان(ع)، ما که از بنیاسرائیل هستیم، اجازة بهرهوری نداریم؟ از حکومت سلیمان راضی نبودند، در حالی که حکومت بنیاسرائیل بود؛ از این رو به محض اینکه حضرت سلیمان(ع) از دنیا رفت، حکومت حق نیز فرو پاشید.
مدتی پس از پایان دوران پر شکوه حکومت داوود و سلیمان(ع)، دوباره یهود واپس میگراید و قدس را از دست میدهد. اما سازمان یهود به برنامهریزی جدیدی برای رسیدن به امیال خویش یعنی حاکمیت جهانی به مرکزیت قدس پرداختند. و زیرکان و خردمندان قوم خود را، با عناوین خوابگذار و طبیب و ساحر به درون مراکز قدرت و دربار دولتهای منطقه میراندند تا به زمان لازم کارساز شوند. آنان طرح عملیاتیشان را تغییر دادند و در پس قدرتهای بزرگ پنهان شدند تا در زمان مناسب همة قدرتها را برای خواستههای خویش، به خط کنند.
کاری از گروه تحقیقات جنبش مصاف
پینوشتها
1. عهد عتیق، پادشاهان، باب 9.
.2 بقره، آیه 249.
3. ر.ک: قاموس کتاب مقدس، ص369.
.4 ص. آیات 35 ـ 39.
.5 بقره، آیه 81 و 82.
.6 نمل، آیه 17.
7. ر.ک: قاموس کتاب مقدس، ص 931؛ اخبال الطوال، ص21؛ تاریخ طبری، ج1، ص540.
8. عهد عتیق، اول پادشاهان، باب 11، شماره 3 تا 8.
.9 بقره، آیه 102.