آنچه در این سلسله مقالات خواهید خواند بررسی جریان حق و باطل از ابتدای خلقت تا صدر اسلام است. این مقالات برگرفته از کتاب " تبار انحراف" است که در مواردی توسط اساتید مجرب جنبش مصاف مطالبی نیز به آن افزوده گشته است لذا از خوانند گان عزیز تقاضا می شود تمامی قسمت ها را با دقت مطالعه فرمایند.
بسم الله الرحمن الرحیم
حق و باطل
قسمت یازدهم : انحطاط بنیاسرائیل
بر کلامی که بر شما امر میفرمایم، چیزی میفزایید و چیزی از آن کم مکنید.1
الف. نفس پرستی و آزمندی
پس از استقرار بنیاسرائیل در منطقة قدس، دانشهایی که آنان در صحرای سینا از موسی (ع) آموخته بودند، با تجربة علمی همراه شد و مجموعة توانمندی در آنان به وجود آورد. اگر این تواناییها در راستای اهداف انبیا باقی میماند، میتوانستند این وعدة خداوند را تحقق بخشند که فرمود:
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِینَ؛2
ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
چرا که آنان، هم توان علمی داشتند و هم توان تجربی. تنها نیاز آنان، انطباق معنویت با قدرت بود. قدرت گاهی به سمت تبدیل شدن به خواهشهای نفسانی میرود و این، با هدف الاهی قابل جمع نیست. یهود گرفتار حسد و آزمندی فراوان به زندگی دنیا شده بودند:
أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛3
آیا حسد میکنند بر مردمان بر آنچه ایشان را الله تعالی داده است از فضل خود.
اگر انسان در پی نیازهای دنیایی رود و از خدا فاصله بگیرد، صفت حرص، سیری ناپذیری، حسد، ترس و ... او را فرا میگیرد. بنیاسرائیل تا هنگامی که در مسیر حق و خدا هستند، به آسانی به حاکمیت دست مییابند؛ توان اجرا و گسترش آن را نیز دارند. اما انحراف در بین آنها ایجاد شد و هرم خواستهها و مفاهیم، معکوس شد.
ب. نژاد پرستی
یهودیان، همواره خود را «قوم برگزیده» میخوانند و این اعتقاد که آنان قوم برگزیدهاند، مقولهای اساسی در آیین یهود است. در تلمود آمده است که اسرائیل، به دانة زیتون شبیه است؛ چرا که زیتون امکان آمیختن با مواد دیگر را ندارد.4 از آن سوی، قرآن نیز به برتری دادن آنان اشاره کرده است:
یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ؛5
ای بنیاسرائیل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری دادم، به یاد بیاورید.
خداوند آنان را بر جهانیان برتری داده بود(دقت فرمایید فعل ماضی استفاده شده است) و عنایت خویش را همواره بر آنان نازل میکرد، اما آنان دچار خطای بزرگی شده بودند و گمان میکردند خداوند نژاد آنان را ارج مینهد؛ در حالی که خداوند بنیاسرائیلی را ارج مینهد که به آموزههای موسی(ع) ایمان آورد و پیامبران پس از او، نیز پیامبر موعود را تصدیق کند.6 ملاک برتری نزد خداوند تنها ایمان است.7 و از همین روست که خداوند آنان را پرهیز میدهد.
وَاتَّقُوا یَوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ؛8
و بترسید از روزی که هیچ کس دیگری را به کار نیاید و فدیه پذیرفته نشود و شفاعت سودشان نکند و کسی به یاریشان برنخیزد.
اینکه خداوند فلسطین را مقدر آنان کرده است،9 هدف آن است که دین بر زمین حاکمیت یابد. اما بنیاسرائیل گمان کردند که خدا این سرزمین را برای نژاد آنان نوشته است. نتیجة این نژاد پرستی این است که همواره پشتوانه و نیرو از دست میدهند؛ چون بنیاسرائیل با این تفکر، دیگر اجازه نمیدهند غیر از خودشان، کسی در سیستم حکومتی رشد کند؛ هر چند که دیگری کار را بهتر بداند. در تقسیم مواهب قدرت نیز، بنیاسرائیل مقدماند.
ج. دوری از خط انبیای الاهی
با بروز تفکر نژاد پرستی، نگهداری حکومت نیاز به قضایای انحرافی دارد: عدهای را باید با بت و مشغولیتهای کاذب، عدهای دیگر را با شراب و شهوتپرستی و پولپرستی ساکت کرد. از آنجا که مردم در این حکومتها، دیگر همکاری اصولی با حاکمان نخواهند کرد، در نتیجه، خودِ قدرتِ دور از خدا، مروج انحرافات میشود. از این رو مدتی که از حکومت یوشع(ع) گذشت و حاکمیت به مذاق بنیاسرائیل مزه داد، انحرافات آغاز شد و همواره فاصله از انبیا بیشتر شد و سپس حاکمیت به هم ریخت. اما تفکر حاکمیت بنیاسرائیل بر جهان، در بین آنان لانه کرد و تفکر یهودی و یا به تعبیر دیگر صهیونیستی ایجاد شد. انبیا تلاششان این بود که اینان را از این تفکر انحرافی خارج و به نیروهای مؤمن و مخلص تبدیل کنند.
د. کشتن پیامبران
خداوند برای اصلاح این گروه پی در پی پیامبر میفرستاد؛ آنان نیز پیامبران خدا را میکشتند.
لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلًا کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَی أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُوا وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ؛10
ما از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم و پیامبرانی بر ایشان فرستادیم. هرگاه که پیامبری چیزی میگفت که با خواهش دلشان موافق نبود، گروهی را تکذیب و گروهی را میکشتند.
خداوند قتل انبیا را به این مجموعه نسبت میدهد، در حالی که همة بنیاسرائیل پیامبرکش نبودند. دلیل، آن است که اینان گرد محور و سازمانی منحرف جمع شده بودند و کار آن سازمان را تأیید میکردند. ما از آن سازمان به سازمان یهود تعبیر میکنیم. سازمانی که هم دوره دیده، هم تجربه اندوخته، و امروز نیز منحرف شده است. اینان همه، همانند دزدانی هستند که با چراغ روشن آمدهاند و انبیا در صددند این چراغ به دستان را از دزدی بازدارند.11
کاری از گروه تحقیقات جنبش مصاف
پینوشت :
1. عهد عتیق، تثنیه، باب 4.
.2 قصص، آیه 5.
.3 نساء، آیه 54.
.4 ر.ک: عبدالوهاب المسیری، موسوعه الیهود و الیهودیه، (قاهره: دارالشروق، 1999)، ج5، ص72.
.5 بقره، آیه 47.
.6 عهد عتیق، تثنیه، بابهای 26 ـ 30؛ در این فرازها از تورات به خوبی آشکار است که خداوند بنیاسرائیل را تنها در صورت حفظ ایمان برتری خواهد داد.
7. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ. (حجرات، آیه 13).
.8 بقره، آیه 48.
.9 مائده، آیه 21: ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ.
.10 مائده، آیه 70.
.11 دیگر ویژگیها و باورهای منحط یهود که در قرآن به آن اشاره شده عبارتاند از: رباخواری(نساء، آیه161)؛ تحریف کتاب آسمانی(بقره، آیه79)؛ انکار وحی(انعام، آیه91)؛ اعتقاد به فقیر بودن خداوند و بینیازی خود(آل عمران، آیه181)؛ اعتقاد به بسته بودن دست خداوند(مائده، آیه64)؛ پیمان شکنی(بقره، آیه100).