نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

کشتی پهلو گرفته؛ از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت فاطمه(س)

 

درباره وقایعی که پس از رحلت رسول اکرم (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) در مدینه رخ داد، اختلاف‎‎های زمانی جزئی وجود دارد. یعنی دقیقا معلوم نیست که چه زمانی فدک غصب شد، چه زمانی برای بیعت گرفتن از علی (علیه‎السلام) به خانه فاطمه یورش بردند و چه زمانی حضرت به شهادت رسید. 

 

درباره وقایعی که پس از رحلت رسول اکرم (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) در مدینه رخ داد، اختلاف‎‎های زمانی جزئی وجود دارد. یعنی دقیقا معلوم نیست که چه زمانی فدک غصب شد، چه زمانی برای بیعت گرفتن از علی (علیه‎السلام) به خانه فاطمه یورش بردند و چه زمانی حضرت به شهادت رسید. با این‎حال، برخی مورخان مطالبی را استخراج کرده‎اند که در این‎باره مبین است. اگر ماه صفر سال دهم هجری را ۲۹ روزه فرض کنیم، روی خط زمانی پیش‎رو، می‎توان وقایع را بررسی کرد؛ یعنی از رحلت پیامبر (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) تا شهادت عزیزترین یادگارش.

۲۸ صفر – وفات پیامبر
بیماری رسول اکرم (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎سلم) سخت بالا گرفته بود. دیگر توان راه رفتن نداشت، با این‎حال به زحمت خود را به مسجد رساند، تا آخرین توصیه‎‎ها را به مردم گوشزد کند. نماز جماعت که تمام شد، به زحمت روی منبر رفت و دوباره حدیث ثقلین را برای امتش خواند، و برای آن‎که هیچ شبهه‎ای باقی نماند، تک تک آن‎ها را معرفی کرد. به زحمت از پله‎‎های منبر پایین آمد و خود را به حجره شخصی رساند. دختر جوان پیامبر، آخرین همراه پدر بود. آن‎چنان از بیماری حضرت آشفته بود که رسول خدا مژده‎اش داد: «طولی نمی‎کشد که تو نیز به من ملحق می‎شوی.» و فاطمه (سلام‎الله‎علیها) لبخند زد، شاید برای آخرین‎بار.
مدتی بعد، خبر رحلت پیامبر اسلام (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎سلم) در مدینه پیچید. امیرالمؤمنین (علیه‎السلام) که تا آخرین لحظه‎‎های حیات مبارک پیامبر، مشغول خدمت‎گزاری بود، اسباب غسل و کفن را آماده ‎کرد، اما کمی آن‎طرف‎تر، برخی از صحابه سپاه اسامه را ترک کرده و در «سقیفه» مشغول انتخاب خلیفه بعد از پیامبر بودند.

۲۹ صفر – یک روز پس از وفات
آخرین روز ماه صفر بود و مسلمانان باید با پیامبر خود وداع می‎کردند. پیکر رسول خدا در مسجد قرار گرفته بود تا مردم بر آن نماز بخوانند، اما اهل سقیفه آن روز را روز «بیعت عمومی» با خلیفه اول نامیده بودند. امیرالمؤمنین (علیه‎السلام) برای آن‎هایی که مشغول بیعت گرفتن بودند، پیغام ‎فرستاد: «کار شما دیر نمی‎شود، قبل از آن باید بر پیکر پیامبر نماز بخوانیم و ایشان را دفن کنیم.» اما پاسخی نگرفت. کم‎کم هوا تاریک شد، اما پیکر پیامبر هنوز روی زمین مانده بود.

اول ربیع – دو روز پس از وفات
پیکر رسول خدا به خاک سپرده شد، در حالی‎که عده‎ای در نهایت بر آن نماز نخواندند. علی (علیه‎السلام) خوب می‎دانست که نقشه اهل سقیفه چیست. برای همین خود را از ماجرای خلافت کنار کشید و به جمع‎آوری بزرگ‎ترین میراث پیامبر، قرآن کریم مشغول شد تا از هر تحریفی در امان بماند. بیشتر مردم با خلیفه اول بیعت کرده بودند، به همین دلیل گروهی از مأموران خلیفه به خانه امام علی (علیه‎السلام) مراجعه کردند: «برای بیعت با خلیفه بیرون بیایید.»اما پاسخی نگرفتند. مدتی بعد، دوباره آمدند و این‎بار تهدید کردند: «اگر علی برای بیعت کردن بیرون نیاید، خانه و اهلش را به آتش می‎کشیم.» امیرالمؤمنین علی (علیه‎السلام) خارج شد و رو به مأموران گفت: «قسم خورده‎ام از خانه خارج نشوم، مگر آن‎که کتاب خدا را جمع‎آوری کرده باشم.» مأموران برگشتند.

دوم ربیع – سه روز پس از وفات
گروهی از اصحاب و تعدادی از مهاجرین که خوب می‎دانستند علی (علیه‎السلام) جانشین رسول خداست، وارد خانه حضرت زهرا (سلام‎الله‎علیها) شدند و به نشانه اعتراض، تحصن کردند.
تلاش‎‎های خلیفه و یارانش هم برای خارج کردن این افراد بی‎نتیجه ماند.

سوم ربیع – چهارمین روز پس از وفات
ابوبکر برای نخستین‎بار به‎عنوان خلیفه، امام جمعه شده بود. بیشتر مردم در نماز او حاضر شدند، مگر تعداد محدودی؛ خانواده علی (علیه‎السلام) و آن‎هایی که در خانه‎اش تحصن کرده بودند. مأموران خلیفه، دوباره به بیت فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علیها) مراجعه کردند. وقتی با در بسته مواجه شدند، فریاد ‎زدند:«باز کنید، و گرنه خانه و اهلش را به آتش می‎کشیم.» هیزم هم آورده بودند. برخی از اصحاب امیرالمؤمنین با دیدن این گستاخی، خشمگین شدند و با شمشیر برهنه بیرون آمدند. سربازان خلیفه، در همین فرصت به داخل خانه ریختند و بیشتر تحصن‎کننده‎‎ها را دستگیر و برای بیعت گرفتن به مسجد بردند. فقط علی (علیه‎السلام) مانده بود. فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علیها) تهدید کرد که اگر بی‎حرمتی را ادامه دهند، همه‎شان را نفرین خواهد کرد. قید بیعت گرفتن از علی را زدند و برگشتند. همان شب، فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علیها) و امیرالمؤمنین (علیه‎السلام)، همراه با فرزندان به خانه انصار و مهاجرین رفتند تا اتمام حجت کنند، اما همه آن‎ها دست بیعت با خلیفه داده بودند.

چهارم ربیع – پنجمین روز پس از وفات
چند روزی از دفن پیامبر گذشته بود. فاطمه داغدار که نگران وضع امت پدرش بود، خبردار شد که خلیفه اول، اموال پیامبر (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) را که سهم‎الارث او بود، مصادره کرده است. حضرت، سراغ ابوبکر رفت تا حق خود را بگیرد، اما ابوبکر پاسخ داد: «از پدرت شنیدم که می‎گفت: ما پیامبران ارث نمی‎گذاریم.» حضرت زهرا این حدیث را جعلی خواند و دست خالی باز گشت. آن شب نیز، برای دومین‎بار فاطمه، همسر و فرزندانش برای اتمام حجت با امت پیامبر، خانه‎‎های آن‎ها را دق‎الباب کردند، تلاشی که بازهم بی‎نتیجه ماند.

ششم ربیع – هفتمین روز پس از وفات
کار جمع‎آوری قرآن ششم ربیع به پایان رسید. حضرت علی (علیه‎السلام) وارد مسجد شد و دید خلیفه و یارانش در خانه خدا نشسته‎اند. فریاد زد: «‎ای مردم! کار جمع‎آوری قرآن به پایان رسید. شأن نزول‎ها، ناسخ و منسوخ و تأویل‎‎ها در این کتاب مشخص شده، تا روز قیامت کسی نگوید من کتاب خدا را برای‎تان نیاوردم.» سکوت مسجد را پر کرده بود. حضرت ادامه داد: «حالا قرآن که یکی از ثقلین است، در دست من قرار دارد. من که ثقل دیگر هستم.» یکی از صحابه با گستاخی گفت: «نزد ما قرآن وجود دارد. ما را به شما احتیاجی نیست.» و امام خطبه‎ای آتشین را در مسجد ایراد کرد: «‎ای مردم! مگر نشنیدید که روز غدیر پیامبر چه فرمود؟ من کنت مولاه فهذا علی مولاه. مگر آن روز آیه نازل نشد که دین شما کامل گشت؟ ‎ای مردم…»

نهم ربیع – ده روز پس از وفات
تلاش‎‎های حضرت فاطمه (سلام‎الله‎علیها) برای پس گرفتن اموال غصب شده‎اش ادامه داشت، اما هربار که به خلیفه مراجعه می‎کرد، با همان توجیه قبل روبه‎رو می‎شد. دستگاه خلافت که از قدرت بیشتری نیز برخوردار شده بود، تصمیم گرفت باغ فدک را نیز به فهرست اموال مصادره شده اضافه کند. باغی که هدیه رسول خدا (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) به دخترش بود. خبر به حضرت زهرا (سلام‎الله‎علیها) رسید. ایشان چادر به سر کرد و روانه مسجد ‎شد. در مسجد النبی، خلیفه حضور داشت و مشغول سخنرانی بود. حضرت فاطمه (سلام‎الله‎علیها) در پس پرده، بسم‎الله الرحمن الرحیم گفت و خطبه‎ای تاریخی ایراد کرد که بعد‎ها به «خطبه فدکیه» شهرت یافت. حضرت، ابتدا ثنای خدا را گفت و سپس از علاقه خود و پدر حرف زد. سپس از این‎که پرچم نفاق برافراشته شده و حق همسرش تضییع شده گلایه کرد. در پایان هم از حق خود سخن گفت و این‎که مالک فدک و میراث دیگر پدرش است. شکوه دستگاه خلافت، با همین خطبه آتشین سوخت. خلیفه خشمگین شد و روی منبر رفت و با اهانت، پاسخ حضرت را داد. دختر پیامبر که پاسخ منطقی نشنیده بود، به خانه بازگشت. با این‎حال، ۱۲ نفر از انصار و مهاجرین که از شنیدن این خطبه متأثر شده بودند، تصمیم گرفتند با غصب خلافت مبارزه کنند.

۱۰ ربیع – ۱۱ روز پس از وفات
مقداد، سلمان، ابوذر و عمار در رأس این گروه ۱۲ نفری مخالف قرار داشتند. ۱۳ روز پس از وفات پیامبر، خالد بن سعید بن عاص، هنگام سخنرانی خلیفه در مسجدالنبی از جا برخاست و خلافت را حق مسلم علی (علیه‎السلام) عنوان کرد. عمر بن خطاب پاسخ داد، اما خالد بن سعید سوابق همه آن‎ها را یادآوری کرد. دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. جو سنگینی مسجد را پر کرده بود، خلیفه با عصبانیت گفت: «رهایم کنید» و از پله‎‎های منبر پایین رفت.

۱۳ ربیع – ۱۴ روز پس از وفات
خلیفه سه روز از خانه بیرون نیامد. برخی، شایعه کردند که ابوبکر قصد دارد خلافت را به صاحب اصلی آن بازگرداند. اما پس از سه روز خلیفه اول از خانه بیرون آمد، در حالی‎که با هم‎فکرانش سه هدف اصلی را مشخص کرده بود؛ تثبیت قاطعانه خلافت، تأکید بر مصادره فدک و بیعت گرفتن از علی (علیه‎السلام).

۱۴ربیع – ۱۵ روز پس از وفات
یک روز پس از پایان خانه‎نشینی خلیفه، چند تصمیم مهم گرفته ‎شد؛ اول، اخراج کارگزاران حضرت فاطمه (سلام‎الله‎علیها) از باغ فدک؛ دوم تهدید شدید ۱۲ هوادار علی (علیه‎السلام) و در نهایت، بیرون آوردن علی (علیه‎السلام) از خانه برای بیعت با خلیفه. دو تصمیم نخست همان روز اول اجرا شد. عاملان خلیفه، مشغول برنامه‎ریزی برای بیعت گرفتن از صاحب اصلی خلافت بودند.

۱۶ ربیع – ۱۷ روز پس از وفات
دستگاه خلافت، به حساب خود پرونده باغ فدک را بست، اما تلاش‎‎های دختر پیامبر برای بازپس‎گیری هدیه پدرش ادامه داشت. به همین دلیل، زمانی‎که ابوبکر روی منبر در حال سخنرانی بود، حضرت زهرا وارد مسجد ‎شد. خلیفه حدس می‎زد که همسر علی برنامه‎‎هایی داشته باشد. با نگرانی سخنرانی‎اش را ادامه داد، اما ناگهان فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علیها) گفت: «همه شما شاهد هستید که پدرم فدک را به من هبه کرد.» مردم تأیید کردند که فدک ارث نیست. خلیفه در فشار افکار عمومی چاره‎ای جز تسلیم ندید. همان لحظه سندی را تنظیم کرد و به حضرت زهرا (سلام‎الله‎علیها) داد. دختر رسول خدا، در حال بازگشت از مسجد بود که ناگهان فرزند خطاب را مقابل خود دید. خبر تحویل دادن فدک به عمر رسیده بود و بلافاصله خودش را در مسیر به صدیقه طاهره (سلام‎الله‎علیها) رساند. سند فدک را به زور از حضرت گرفت و…

چهار هفته پس از وفات
وقتی خلیفه دوم سند فدک را از حضرت پس گرفت، پرونده باغ فدک را بست. فقط مانده بود آخرین هدف؛ بیعت گرفتن از علی (علیه‎السلام). قنفذ مأمور شد تا امیر مؤمنان علی (علیه‎السلام) را از خانه بیرون بکشد. عمر بن خطاب هم در رأس گروهی ۳۰۰ نفره به‎سوی خانه فاطمه (سلام‎الله‎علیها) حرکت کرد. هیزم هم ‎بردند تا اگر لازم شد خانه را به آتش بکشند. فرزند خطاب فریاد زد که اگر علی برای بیعت بیرون نیاید، خانه و اهلش به آتش کشیده می‎شود. نعره‎‎ها بی‎فایده بود، علی (علیه‎السلام) حاضر به بیعت نبود. پس دستور داد در خانه را آتش بزنند. یادگار رسول خدا پشت در آمد تا آن‎ها را به خود آورد، اما خلیفه دوم با لگد در آتشین را باز کرد و دختر رسول خدا بین در و دیوار ‎ماند. مأموران خلیفه، ریسمان به گردن جانشین پیامبر انداختند و به زور او را به‎سوی مسجد بردند. در راه فاطمه (سلام‎الله‎علیها) مانع شد، اما با قلاف شمشیر مورد ضرب و جرح قرار گرفت. علی (علیه‎السلام) را به مسجد ‎بردند و به زور دستانش را به نشان بیعت مقابل خلیفه دراز کردند. ناگهان فاطمه (سلام‎الله‎علیها) مجروح از راه رسید و تهدید کرد که اگر جانشین رسول خدا را ر‎ها نکنند، همه آن‎ها را نفرین می‎کند. عملیات آن‎ها به حساب خودشان تمام شده بود، پس علی (علیه‎السلام) را ر‎ها کردند تا همسر غرق در خونش را به خانه برساند.

چند روز بعد
مدتی پس از این وقایع، خلیفه اول و دوم تصمیم گرفتند از صدیقه طاهره (سلام‎الله‎علیها) دلجویی کنند. امیرالمؤمنین علی (علیه‎السلام) ابتدا مخالفت کرد، اما در نهایت اجازه داد تا آن‎ها با حضرت زهرا (سلام‎الله‎علیها) ملاقات کنند. مرحوم مجلسی در بحارالانوار، این ماجرا را این‎گونه روایت کرده است که وقتی آن‎ها به عیادت دختر رسول خدا رفتند، حضرت به آن‌ها فرمود: … شما مرا آزردید و بدانید که من ناخشنودم از شما. و دیگر با آن‎ها سخن نگفت.

شهادت
درباره مدت زمان بیماری حضرت فاطمه (سلام‎الله‎علیها) تا زمان شهادت، اختلاف‎نظرهای بسیاری وجود دارد. کمترین مدت را ۴۰ شب و بیشترین زمان را هشت ماه نوشته‎اند. با این‎حال، دو روایت قوی‎تر وجود دارد؛ اولی، زمان شهادت را ۷۵ روز بعد از رحلت پیامبر می‎داند و روایت دیگر که قوی‎تر است، ۹۵ روز. سیدجعفر شهیدی در کتاب زندگانی فاطمه زهرا (سلام‎الله‎علیها)، به نقل از امالی شیخ طوسی می‎نویسد: «حضرت در آخرین روز حیات، غسل کرد و لباس‎‎های نو بر تن کرد. از اسماء خادمه خواست تا در وسط غرفه بستر او را پهن کند. به اسماء گفت بدان که من همین لحظه از دنیا خواهم رفت.» علمای شیعه معتقدند که حضرت شبانه غسل و دفن شد.

منبع: پنجره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد