نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نظم نوین جهانی (New World Order)

زمینه سازی ظهور ، بررسی علائم ظهور، شناخت شیطان و دجال ،مبارزه با صهیونیزم جهانی

نسل جدید پادشاهان؛ آغازی بر پایان آل‌سعود

با وجود اختلاف‌های بسیار بین جناح‌های مختلف سیاسی خاندان آل‌سعود برای رسیدن به قدرت و با توجه به کهولت سن فرزندان عبدالعزیز، به نظر می‌رسد قانون نانوشته ولی پایدار جانشینی(انتقال قدرت به برادر) اینک کارایی خود را از دست داده و از این پس باید شاهد رقابت بین نواده‌های عبدالعزیز باشیم.

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


«ملک عبدالعزیز‌بن سعود» در سال 1932م. کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت. سلطنت او تا سال 1953م. ادامه یافت و این دوران با کشف نفت در عربستان و بهره‌برداری گسترده از منابع نفت این سرزمین همراه بود. خانواده‌ی او رهبران سنتی جنبش مذهبی وهابیت بودند و بر مناطق مرکزی عربستان (معروف به نجد) حکومت می‌کردند. ملک عبدالعزیز برای ایجاد ارتباطی مناسب با قبایل ساکن در عربستان از تمام این قبایل یک همسر اختیار کرد. این امر علاوه بر تحکیم قدرت او خانواده‌ی سلطنتی بزرگی با هزاران عضو پدید آورد؛ پس از مرگ او، فرزندان 22همسرش بر عربستان حکومت کرده‌اند.

مسئله‌ی جانشینی در عربستان با توجه به کهولت سن شاهزاده‌های این کشور تبدیل به یک مسئله‌ی بغرنج شده است. مرگ «امیر نایف» و پیش از آن «امیر سلطان» به عنوان ولیعهد رویدادهای نادری هستند که فقط در آل‌سعود اتفاق می‌افتد چرا که در تمام پادشاهی‌ها معمولاً ولیعهد از پادشاه بسیار جوان‌تر است حال آنکه در عربستان این روند وجود ندارد و ولیعهدها و پادشاهان معمولاً همسن و سالخورده هستند.
براساس وصیت ملک عبدالعزیز، قدرت از برادر به برادر می‌رسد و فقط فرزندان ملک عبدالعزیز شانس رسیدن به قدرت را دارند و شانسی برای رسیدن نواده‌های وی به قدرت وجود ندارد. در این مقاله بعد از گذری کوتاه بر رقابت بر سر قدرت در میان خاندان آل‌سعود به بررسی تأثیر رقابت نواده‌ها برای رسیدن به قدرت بر ثبات آل‌سعود خواهیم پرداخت؟
از 36 پسر عبدالعزیز بن سعود 18نفر مرده و 18 نفر دیگر در قید حیات هستند که از این 18 نفر در حال حاضر یک نفر پادشاه، یک نفر ولیعهد و 2 نفر وزیر ارشد در دولت هستند، «احمدبن عبدالعزیز»، وزیر کشور و «مقرن بن عبدالعزیز» تا همین چند وقت پیش وزیر اطلاعات بود.
در میان این افراد، جوان‌ترین آن‌ها امیر مقرن بن عبدالعزیز است که با وجود تلاش‌های بسیار هیچ شانسی برای رسیدن به حکومت ندارد؛ چرا که مادرش کنیز بوده و براساس سنت حاکم در عربستان، افرادی که مادرشان کنیز باشد، هیچ شانسی برای رسیدن به قدرت ندارند. [1] (برهمین رویه است که برخی از کارشناسان، تلاش‌های «بندر بن سلطان» را برای رسیدن به قدرت بیهوده تلقی کرده و هیچ جایگاهی برای وی قائل نیستند؛ چرا که مادر وی نیز کنیزی سیه چرده بوده است.)
پسران زنده‌ی ملک عبدالعزیز همگی با کهولت سن مواجه هستند و سن تمامی آن‌ها از 70 سال به بالاست. در کمتر از یک سال 2 ولیعهد یعنی، امیر سلطان و امیرنایف به علت بیماری سرطان درگذشتند. در حال حاضر نیز «سلمان بن عبدالعزیر» که ولیعهد شده با بیماری دست و پنجه نرم می‌کند و دست راست وی از کار افتاده است. ملک عبدالله پادشاه کنونی نیز نفسش به شماره افتاده و هر چند وقت یک بار برای درمان راهی آمریکا می‌شود. با توجه به این اوضاع پیچیده، بحران جانشینی وارد فازهای جدید خود خواهد شد.
شورای بیعت که برای جلوگیری از بروز اختلاف‌ها در زمینه‌ی جانشینی به دست ملک عبدالله تأسیس شد، به دست خود وی نیز ناکارآمد گردید؛ زیرا عبدالله در معرفی نایف و سلمان به عنوان ولیعهد این شورا را دور زد و خود شخصاً ولیعهد را انتخاب کرد. با توجه به ناکارآمدی شورای بیعت و بیماری شاهزادگان سعودی آینده‌ی این خاندان با چالش‌های بسیاری روبه‌رو است.
به دلیل رعایت منشور عبدالعزیز، بافت قدرت در عربستان بسیار پیچیده بوده و این پیچیدگی همواره هوس رسیدن شاهزادگان سعودی به قدرت را تشدید کرده است. جنگ قدرت، فرزندان و نوادگان عبدالعزیز را به چند دسته تقسیم کرده است. اولین و مؤثرترین گروه قدرتمند در عربستان سعودی را خانواده‌ی سلطنت تشکیل می‌دهد. خانواده‌ی سلطنت به‌طور مختصر «آل‌سعود» نام دارد ولی همین عنوان مختصر دارای انشعاب‌های متعددی است که در این میان 4 خانواده‌ی مهم قابل شناسایی هستند.
در حقیقت این 4 خانواده با کمی شدت و ضعف صاحبان اصلی قدرت در عربستان سعودی هستند:
الف) اصلی‌ترین خانواده‌ی آل‌سعود، آل‌فیصل است؛
اینان نوادگان عبدالعزیز، پدر بزرگ فیصل بن ترکی هستند و تعداد اعضای آن بیش از 4هزار نفر را شامل می‌شود. از زمان به قدرت رسیدن «فهد» در سال 1982م.، با نفوذترین شاخه‌ی آل‌فیصل، آل‌سدیری بود. این خانواده، همان خانواده‌ای است که فهد از آن است. در خاندان آل‌فیصل مهم‌ترین خانواده، خانواده‌ی سدیری است.
ب) دومین خاندان مهم آل‌سعود، آل‌ثنایان است؛
آل‌ثنایان بدان دلیل که از متحدین نزدیک آل‌سدیری هستند، از جایگاه مهمی در ساختار سیاسی عربستان برخوردارند. برخلاف خاندان آل‌فیصل که قدرت سیاسی و نظامی عربستان را در اختیار دارند، آل‌ثنایان جزو شاخه‌ی غیرنظامی آل‌سعود محسوب می‌شوند. آل‌ثنایان بخش دیگری از قدرت خود را از همبستگی سببی با خاندان شیخ العماء اخذ می‌کنند.
ج) سومین خاندان با نفوذ در خانواده‌ی آل‌سعود، خاندان آل‌جیلاوی است؛
اینان از نسل برادر فیصل بن ترکی، پدر بزرگ عبدالعزیز هستند. یکی از بارزترین اختلاف‌های درون خانوادگی، اختلافی است که بین آل‌جیلاوی و 2 خاندان دیگر یعنی آل‌فیصل و آل‌ثنایان وجود دارد. اختلاف‌ها به سال‌های 1960م. بر می‌گردد که افرادی از این خاندان نسبت به سیاست و حکومت در عربستان اعتراض کردند و در این مسیر با گروه دیگری از شاهزادگان و علما برای سرنگونی حکومت آل‌فیصل متحد شدند. در اصل، آل‌جیلاوی معتقد بودند که بعد از ترور فیصل، نوبت آن‌هاست که سمت پادشاهی سعودی را بر عهده گیرند.
د) چهارمین خاندان درون آل‌سعود، آل‌کبیر نام دارد؛
اینان بر خلاف آل‌سدیری، آل‌ثنایان و آل‌جیلاوی که از نوادگان عبدالعزیز بودند، از نسل اولین عموزاده‌ی عبدالعزیز به نام سعود آل‌کبیر بودند. شاید به همین دلیل باشد که اصولاً شاهزادگان این خانواده هیچ‌گاه در ردیف نامزدی برای سمت جانشینی پادشاه قرار نگرفتند. محمدبن سعود که نباید با محمدبن عبدالعزیز آل‌سعود اشتباه گرفته شود، از جمله شاهزادگانی محسوب می‌شود که از قبیله‌ی آل‌کبیر مورد احترام کل خاندان آل‌سعود است. [2]
شورای بیعت که برای جلوگیری از بروز اختلاف‌ها در زمینه‌ی جانشینی به دست ملک عبدالله تأسیس شد، به دست خود وی نیز ناکارآمد گردید؛ زیرا عبدالله در معرفی نایف و سلمان به عنوان ولیعهد این شورا را دور زد و خود شخصاً ولیعهد را انتخاب کرد.
در ساختار سیاسی عربستان سودای رسیدن به قدرت دشمنی پنهان و آشکاری را بین شاهزاده‌های آل‌سعود به وجود آورده است. معادله‌ی قدرت در عربستان معادله‌ای چند مجهولی است که اولویت اول آن نظر سرویس‌های خارجی و آمریکاست و پس از آن، مناسبات فامیلی نقش دوم را ایفا می‌کنند. جناح قدرتمند شاهزادگان سعودی، سدیری‌های 7 برادر هستند.
در حال حاضر ملک عبدالله علی‌رغم نظر شخصی‌اش مجبور شده شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز، رأس سدیری‌ها را به ولیعهدی بگمارد. شاهزاده سلمان همان کسی است که وقتی ملک عبدالله ولیعهد بود بارها باعث شد پادشاهی وی به تعویق بیفتد و در حال حاضر یک رقابت قدرت میان فرزندان وی و فرزندان ملک عبدالله در گرفته است؛ رقابتی که فرزندان عبدالله هراس دارند با پادشاهی سلمان دوره‌ی انتقام آغاز شود.
همچنین ملک عبدالله در معرفی نایف بن عبدالعزیز و حالا سلمان به عبدالعزیز با دور زدن سیستم شورای بیعت مخالفت 2 تن از برادران غیر تنی‌اش را به جان خریده است که فرزندانشان هر لحظه عرصه را بر پادشاه تنگ‌تر می‌نمایند؛ از این منظر با مرگ ملک عبدالله بار دیگر بحران خلأ جانشینی ایجاد می‌شود؛ زیرا شورای بیعتی که به دست وی تأسیس شد تا خلأ قانونی درباره‌ی نحوه‌ی به قدرت رسیدن شاهزاده به قدرت را حل کند، به دستان خود عبدالله ناکارآمد شده و با مرگ ولیعهد بعدی کسی نمی‌داند کدام یک از فرزندان عبدالعزیز یا نوادگانش باید به اریکه قدرت برسند.
نسل جدید شاهزاده‌ها
با وجود اختلاف‌های بسیار در بین جناح‌های مختلف سیاسی در خاندان آل‌سعود برای رسیدن به قدرت و با توجه به کهولت سن فرزندان عبدالعزیز به نظر می‌رسد قانون نانوشته ولی پایدار جانشینی(انتقال قدرت به برادر) اینک کارایی خود را از دست داده و رقابت برای جانشینی در بین نواده‌های عبدالعزیز دیده خواهد شد. با کهولت سن شاهزاده‌های سعودی هر کدام از این‌ها در تلاش هستند تا زمینه را برای به قدرت رساندن فرزندان خود به قدرت فراهم کنند.
برای بررسی جنگ قدرت در بین نواده‌ها، شاهزاده‌ها و تأثیر این نبرد بر شکاف در خاندان سعودی به بررسی مهم‌ترین و تأثیرگزارترین نوادگان عبدالعزیز می‌پردازیم:
1. امیر متعب‌بن عبدالله، رئیس گارد ملی؛
امیر متعب 58ساله فرزند ملک عبداللّه پادشاه کنونی عربستان است. وی در حال حاضر رئیس گارد ملی(حرس الوطنی) است. گارد ملی در کنار ارتش یکی از نیروهای مسلح عربستان است. متعب که یک نظامی تمام عیار و دارای درجه‌ی سرلشکری است، در میان نظامیان سعودی محبوبیت زیادی دارد.
2. امیر محمد‌بن فهد؛
امیر محمد 61 ساله پسر فهد پادشاه اسبق عربستان است. امیر محمد که امیر منطقه‌ی نفت‌خیز شرقی در سواحل خلیج فارس است، روابط بسیار نزدیکی با ملک عبدالله دارد. از وی به عنوان یکی از نوادگان قدرتمند ملک عبدالعزیز یاد می‌شود که در صورت انتقال قدرت به نوه‌های عبدالعزیز از مدعیان اصلی قدرت خواهد بود.
3. امیر خالد‌بن سلطان؛
امیر خالد 62 ساله در جریان جنگ آزاد سازی کویت در سال1991م. رئیس ستاد ارتش عربستان و فرمانده‌ی نیروهای مشترک عربی شرکت کننده در این جنگ بود و از آن زمان تا کنون معاون اول وزارت دفاع است.
4. امیر محمد‌بن نایف؛
امیر محمد52 ساله معاون پدرش امیر نایف در وزارت کشور بود و همچنان این سمت را حفظ کرده است. او بر نیروهای ویژه‌ی پلیس و ضد اطلاعات و ضد تروریسم وزارت کشور مسلط است. امیر محمد از مسئولان اصلی مبارزه با القاعده در حکومت آل‌سعود است.
5. امیر بندر‌بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعات؛
بندر پسر سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد و وزیر دفاع سابق است. وی که سال‌ها سفیر عربستان در آمریکا بوده پس از مرگ فهد و پادشاهی عبدالله، به ریاست شورای امنیت ملی عربستان سعودی نیز انتخاب شد. بندر از جمله کسانی بوده که هیچ گاه از مناصبی که در اختیار داشته راضی نبوده و همواره خواهان سهم بیشتری از قدرت است، به گونه‌ای که در سال 2008 م. به دلیل مخالفت با ملک عبدالله و تلاش برای تحت فشار قرار دادن وی، مورد غضب شاه قرار گرفت و با تبعید غیر رسمی به خارج، عملاً از نظر سیاسی منزوی گردید. وی به ارتباط گسترده با آمریکا معروف است.
بندر که توسط آمریکا و غرب حمایت می‌شود، دیدگاهی سکولار و غرب‌گرا دارد و خواهان تغییر بافت سنتی جامعه‌ی عربستان است. وی در حال حاضر ریاست سازمان استخبارات کل را دارد و از این طریق می‌خواهد شانس خود را برای رهبری آینده بیازماید. بندر از سال 1983م. تا سال 2005م. و به مدت 22 سال سفیر عربستان در آمریکا بود.
6. شاهزاده عبد‌العزیز بن عبد‌الله.
وی متولد1963 و از 4 سال پیش جانشین وزیر خارجه است و همچنین، عضو دانشگاه علوم و تکنولوژی ملک عبدالله می‌باشد. او پسر ملک عبدالله است و فرصت این را دارد که وزیر خارجه‌ی آینده منصوب گردد.
امکان سنجی به قدرت رسیدن نواده های عبدالعزیز
به نظر می‌رسد رقابت اصلی در بین نواده‌های عبدالعزیز میان فرزندان نایف(ولیعهد سابق) و ملک عبدالله پادشاه عربستان باشد. این 2 جناح شروع به تقویت مواضع قدرت خود کرده و با پرداخت رشوه‌های کلان، خواهان پشتیبانی قبایل و عشایر از خود شده‌اند. سرکرده‌های این 2 جریان متعب بن عبدالله فرمانده‌ی گارد ملی و محمد بن نایف هستند. اختلاف‌ها و جناح‌بندی‌های این 2 گرو باعث شد که ارتش عربستان در بعضی نواحی به حالت آماده باش به سر ببرد.
مقام‌های سعودی برای انحراف افکار عمومی دستور استقرار چند گروهان نظامی در مرز اردن را داد تا با این کار افکار عمومی را از وجود اختلاف‌های داخلی در خانواده‌ی سلطنتی منحرف و متوجه مسئله‌ی سوریه سازد. در میان نواده‌های ملک عبدالعزیز 3 نفر از همه قدرتمندتر هستند؛ بندر بن سلطان، متعب بن عبدالله و محمد بن نایف. حضور طولانی مدت بندر در آمریکا و برقراری لابی‌های گسترده در این کشور باعث شده که آمریکایی‌ها تمام قد از وی برای احراز منصب پادشاهی در عربستان حمایت کنند، اما در این میان 2 مشکل وجود دارد:
اول اینکه مادر بندر یک کنیز سیاه‌پوست است و این مسئله در کشوری که سنن قبیله‌ای قومیت و اصل و نصب همانند دوران جاهلیت، جایگاه ویژه‌ای دارد، نکته‌ای بسیار منفی به حساب می‌آید تا جایی که می‌تواند بندر را در احراز مقام ولیعهدی ناکام بگذارد اما مشکل دیگری نیز وجود دارد.
به ظاهر شاهزاده بندر در سال 2008م. قصد داشته است با مرکزیت پایگاه هوایی ریاض و با همراهی 200 نفر از شاگردان ناراضی سعودی، کودتایی را ضد عموی خود ملک عبدالله انجام دهد و پدر خود ملک سلطان را جانشین عمو کند اما از بد حادثه سازمان اطلاعاتی روسیه ملک عبدالله را از این توطئه آگاه کرد و شاهزاده بندر نیز از انظار پنهان گشت. بازگشت وی بعد از 2 سال و به دنبال بیماری پدر و عمو، نشان از خیزش او برای احراز مقام سلطنت دارد؛ کاری که 2 سال پیش با کودتا نتوانست انجام دهد، این بار می‌خواهد با لابی کردن با شاهزادگان سعودی و برخوردار بودن از حمایت آمریکایی‌ها به آرزوی خود برسد. هر چند به حمایت آمریکایی‌ها نباید زیاد دلخوش باشد، چرا که دولت آمریکا گوشه چشمی هم به متعب پسر ملک عبدالله نیز دارد. [3]
متعب بن عبدالله که ریاست گارد ملی را برعهده دارد و از حمایت‌های غیر مستقیم آمریکا نیز برخوردار است، شانس زیادی برای رسیدن به قدرت دارد. با توجه به اینکه بیشتر اعضای گارد ملی از قبایل قدرتمند عربستان انتخاب می‌شوند، متعب می‌تواند از راه این قبایل شانس خود را برای رسیدن به قدرت افزایش دهد.
محمد بن نایف که از مسئولین اصلی مبارزه با القاعده در عربستان است نیز شانس خیلی زیادی برای رسیدن به قدرت دارد و احتمالاً باید وی را به همراه متعب بن عبدالله گزینه‌های اصلی برای رسیدن به قدرت در بین نواده‌ها به حساب آورد. هرچند عبد العزیز بن عبدالله مشاور امور دربار سلطنتی و نماینده‌ی مخصوص ملک عبدالله در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد که در تهران برگزار شد نیز از گزینه‌های محتمل است ولی همچنان سایه‌ی متعب بر سر عبدالعزیز سنگینی می کند.
بیماری عبدالله و کهولت سن سلمان بی‌شک درگیری و رقابت داخلی بین شاهزادگان را تشدید خواهد نمود و سطح آن را از فرزندان عبدالعزیز به نوادگان وی توسعه می‌بخشد. این امر به نوعی، بی‌ثباتی سیاسی را دامن خواهد زد. این موضوع خطرات بیشتری برای آل‌سعود خواهد داشت، چرا که از یک سو این اقدام با مخالفت فرزندان قدرتمند عبدالعزیز مواجه خواهد شد و از سوی دیگر دایره‌ی رقبا برای تصدی این پست را بیشتر خواهد کرد. با توجه به کهولت سن شاهزادگان سعودی در آینده رقابت نسل جدید را باید شاهد باشیم. نسلی که هر کدام برای خود وزنه‌ای در سیاست داخلی و خارجی عربستان هستند و همگی رؤیای رسیدن به سلطنت را دارند.
این رقابت‌ها می‌تواند خاندان آل‌سعود را با چالش‌ها و مشکلات زیادی روبه‌رو کند و سبب گروه‌بندی‌های سیاسی در داخل این خاندان در برابر هم باشد. به نظر می‌رسد تقسیم قدرت به صورت جدّی میان نوادگان آل‌سعود در جریان است و حتی به علمای این کشور هم رسیده است به گونه‌ای که ستادهای امر به معروف و نهی از منکر که از سوی جریان وهابی حمایت می‌شود پشت سر محمد ایستاده‌اند و علمای سلفی که تفکر وهابی ندارند و بیشتر در مکه و مدینه حضور دارند، از متعب حمایت می‌کنند. [4]
با توجه به شدت اختلاف‌ها در خاندان آل‌سعود با مرگ عبدالله، عربستان شاهد درگیری‌های داخلی در میان خاندان سلطنتی خواهد بود که با شدت یافتن این اختلاف‌ها پایه‌های حکومتی سست و هرج و مرج بی‌سابقه‌ای کشور را در بر خواهد گرفت که این می‌تواند روند سقوط و فروپاشی آل‌سعود را تسریع ببخشد.
اگر چه مکانیسم شورای بیعت و منشور «عبدالعزیز» همچنان می‌تواند وضعیت جانشینی در «عربستان» را مدیریت کند، اما ورود «نوادگان عبدالعزیز» به عرصه می‌تواند به تغییر نسل در قدرت منجر شود و طبیعتاً با به قدرت رسیدن فرزندان عبدالله، سلطان، نایف و دیگران تغییرات جدّی در منشور «عبدالعزیز» و «شورای بیعت» ایجاد خواهد شد.
تأثیرپذیری جامعه‌ی عربستان از بیداری اسلامی و به دنبال آن خیزش شیعیان و گروه‌های اجتماعی ناراضی، چالش بین سنت و مدرنیسم و درگیری‌های بین وهابیون افراطی با سنت گرایان مدرن و لیبرال‌های غرب‌گرا، فساد گسترده در ساختار اقتصادی و سیاسی عربستان و شکاف‌های شدید ایجاد شده در جامعه سعودی، بحران بیکاری و قدرت گیری اخوان المسلمین در منطقه از دیگر چالش‌هایی هستند که سیستم سیاسی عربستان با آن‌ها روبه‌روست.
البته با تمام این موارد نباید انتظار داشت که در کوتاه مدت تغییرات اساسی در این خاندان اتفاق بیفتد و یک عامل به تنهایی بتواند بساط این خاندان را برچیند؛ اما اگر در کنار ورود نواده‌های عبدالعزیز به رقابت قدرت، دیگر شکاف‌های موجود در عربستان نیز فعال شوند می‌توان شاهد تغییرات گسترده در این خاندان شد چرا که نسل جدید شاهزادگان با بیشتر سیاست‌های متحجرانه‌ی آل‌سعود همراه نبوده و خواهان اصلاحات اساسی در این سیستم سیاسی هستند. همچنین با توجه به شمار بالای این نواده‌ها، باید شاهد گروه‌بندی‌هایی بین قبایل مختلف باشیم امری که در صورت تشدید و فعال شدن سایر شکاف‌ها می‌تواند ضربه‌ای اساسی بر پیکر این خاندان وارد کند.(*)
پی‌نوشت‌ها:
1- http://www.iranabad.com/new_world_news.html?M=NEWS&MC=SHOWNEWS&m_id=1199&cntid=270
http://www.persiangulfstudies.com/Fa/index.asp?p=pages&ID=757&Sub=180
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=2086
http://farsnews.com/printable.php?nn=13910413000890
*محمدرضا مرادی؛ عضو هیئت تحریریه‌ی برهان
منبع : برهان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد